[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
هیئت تحریریه::
اعضای اجرایی::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
رضایت‌آگاهانه‌شرکت‌درمطالعه::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2019
Citations66863000
h-index3117
i10-index20774
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
10 نتیجه برای عالی

آذر کبیرزاده، دکتر عالیه زمانی کیاسری، ابراهیم باقریان فرح‌آبادی، بنیامین محسنی ساروی، اقدس کبیرزاده، دکتر احمد توسلی اشرفی،
دوره 9، شماره 1 - ( بهار 1386 )
چکیده

زمینه و هدف : سوختگی مشکل سلامت عمومی و یک آسیب جهانی در جوامع صنعتی و در حال توسعه می‌باشد که در انواع شدید منجر به فوت می‌شود. لذا مطالعه عوامل سوختگی، نتایج درمان، میزان مرگ و میر و آنالیز آن در هر جامعه برای دستیابی به راهکارهای پیشگیری ضروری می‌باشد. روش بررسی : این مطالعه مقطعی روی 2160 بیماری که در طی سال‌های 1383-1381 با تشخیص سوختگی به مرکز آموزشی - درمانی زارع شهرستان ساری مراجعه نموده بودند، انجام شد. متغیرها شامل میانگین و دامنه سنی، درجه و درصد سوختگی، محل سکونت بیمار، جنس، عامل خارجی منجر به سوختگی (آب‌جوش، آتش، اسیدها و انفجار)، میانگین مدت اقامت و اعمال جراحی انجام شده، بود. یافته‌ها: نتایج این تحقیق نشان داد که متوفیان ناشی از سوختگی 506 نفر (4/23 درصد) بودند. محل اقامت بیماران به ترتیب اولویت اول استان مازندران 7/41درصد، استان گلستان 4/41درصد و استان گیلان 2/10درصد بود. سوختگی درجه 2 و3 بالاترین فراوانی (8/91درصد) و از نظر درصد سوختگی بیشترین فراوانی 7/31درصد مربوط به سوختگی 90 درصد و بالاتر بود. بیشترین عامل خارجی منجر به سوختگی (9/57درصد) مواد سوختی شامل نفت، بنزین و گازوئیل بود. درصد سوختگی تاثیر چندانی در میزان مرگ و میر گروه سنی 50 سال و بالاتر نداشت. نتیجه‌گیری : نتایج این مطالعه تاکید بر شیوع سوختگی در رده‌های سنی و جنسی خاص دارد. برای تاسیس بیمارستان، به جمعیت منطقه، بعد مسافت، ویژگی مناطق و آمارهای موجود بایستی توجه شود.
دکتر عالیا صابری، دکتر سیدابراهیم نقوی، دکتر حمیدرضا حاتمیان، دکتر رحمت اله بنان، دکتر شادمان نعمتی، دکتر احسان کاظم نژاد، دکتر داریوش پوریزدان پناه،
دوره 14، شماره 1 - ( بهار 1391 )
چکیده

زمینه و هدف : مولتیپل اسکلروزیس یکی از بیماری‌های میلن‌زدای سیستم عصبی مرکزی است که یکی از علل ناشایع کاهش شنوایی حسی عصبی می‌باشد. این مطالعه به منظور تعیین وضعیت شنوایی بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس انجام شد. روش بررسی : این مطالعه مورد شاهدی روی 60 بیمار (44 زن و 16 مرد) مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس مراجعه کننده به درمانگاه نورولوژی کلینیک امام رضا (ع) و انجمن مولتیپل اسکلروزیس استان گیلان و 38 فرد سالم (27 زن و 11 مرد) در سال 1389 انجام شد. مطالعه با استفاده از آزمون‌های ادیومتری با تون خالص (PTA) و امواج اتواکوستیک (OAE) و پاسخ شنوایی ساقه مغز (ABR) انجام شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-17 و آزمون‌های آماری کای اسکوئر و تست دقیق فیشر تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : 12.5درصد از گوش‌های گروه مورد و 3.9درصد از گوش‌های گروه شاهد PTA مختل داشتند (P<0.05). میزان اختلال PTA تواتر بالا و دو نوع OAE بین دو گروه اختلاف آماری معنی‌داری نداشت. میانگین همبستگی کلی در گروه مورد 23.76±75.94درصد و در گروه شاهد 27.2±70 درصد بود که تفاوت آماری معنی‌داری را نشان نداد. 20درصد از گوش‌های مورد و 9.2 درصد از گوش‌های شاهد ABR مختل داشتند که از نظر آماری معنی‌دار بود (P<0.05). زمان تأخیر امواج I ، III و V اختلاف آماری معنی‌داری را در دو گروه نشان نداد؛ اما فاصله امواج I-III و III-V به ترتیب در 10درصد و 11.7درصد از گوش‌های مورد و 1.3 درصد و صفر درصد از گوش‌های شاهد غیرطبیعی وجود داشت (P<0.05). گوش‌های مورد 6.7درصد و گوش‌های شاهد 2.6 درصد اختلال رتروکوکلئار داشتند که از نظر آماری معنی‌‌دار نبود. نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که کاهش شنوایی ثبت شده توسط PTA و ABR در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس نسبت به گروه شاهد بیشتر می‌باشد.
شیرین عالی، حسن دانشمندی، علی اصغر نورسته، فرهاد رضازاده،
دوره 15، شماره 4 - ( زمستان 1392 )
چکیده

زمینه و هدف : سیستم‌های حس عمقی، وستیبولار و بینایی نقش مهمی در کنترل حرکت انسان دارند. نقص هریک می‌تواند منجر به مشکلاتی در تعادل، وضعیت و هماهنگی گردد. این مطالعه به منظور مقایسه وضعیت سر و شانه در دانش‌آموزان نابینا، ناشنوا و عادی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 16 کودک نابینا، 30 کودک ناشنوا و 60 کودک عادی شهر اردبیل در سال 1390 انجام شد. برای ارزیابی وضعیت سر و شانه از روش عکسبرداری در نمای قدامی و جانبی استفاده شد. یافته‌ها : زاویه سر به جلوی نابینایان کمتر از گروه ناشنوایان و عادی بود (P<0.05). زوایه شانه گرد نابینایان و ناشنوایان مشابه و کمتر از گروه عادی، زاویه شانه نابرابر در ناشنوایان کمتر از سایر گروه‌ها و زاویه کج گردنی نابینایان و ناشنوایان مشابه و بیشتر از گروه عادی بود (P<0.05). نتیجه‌گیری : نارسایی در بینایی و شنوایی با ناهنجاری‌های وضعیتی مرتبط است. به صورتی که میزان ناهنجاری‌ها در دانش‌آموزان نابینا بیشتر از دانش‌آموزان ناشنوا بود و نابینایی بیش از ناشنوایی با ناهنجاری‌های قامتی مانند سر به جلو و کج گردنی ارتباط دارد.
قربان ملیجی، سید غلامعلی جورسرایی، ابراهیم ذبیحی، اسماعیل فتاحی، عمادالدین رضایی، عالیه سوهان فرجی،
دوره 16، شماره 1 - ( بهار 1393 )
چکیده

زمینه و هدف:سموم کشاورزی از خانواده ارگانوکلره و یا ارگانوفسفره عوارض مختلفی را بر بافت‌های بدن ایجاد می‌نمایند. این مطالعه به منظور اثر دیازینون به عنوان یک حشره‌کش ارگانوفسفره غیرسیستمیک بر هورمون‌های جنسی و سایتوکاین‌های اینترفرون گاما، اینترلوکین 4 و 10در موش‌های صحرایی نر انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 24 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار به‌طور تصادفی در چهار گروه قرار گرفتند. سه گروه آزمایشی به مدت 5 روز در هفته سم دیازینون را به مدت یک ماه و با دوز (30, 3, 0.3 mg/kg/bw)به صورت داخل صفاقی دریافت کردند. گروه کنترل تزریقی نداشتند. هفت روز بعد از آخرین تزریق، سطح سرمی هورمون‌های تستوسترون، FSH،LH و سایتوکاین‌های اینترفرون گاما، اینترلوکین 4 و 10 اندازه‌گیری شدند. یافته‌ها :اینترلوکین 10 در گروه آزمایشی(30 mg/kg/bw)نسبت به گروه کنترل افزایش آماری معنی‌دار و در گروه‌های آزمایشی3 mg/kg/bw و 0.3 mg/kg/bw کاهش آماری معنی‌داری یافت (P<0.05). اینترلوکین-4 تنها در گروهی که سم دیازینون را با دوز 30 میلی‌گرم بر کیلوگرم دریافت کرده بودند؛ معنی‌دار بود (P<0.05). کاهش اینترفرون گاما بین گروه‌های آزمایشی و کنترل از نظر آماری معنی‌دار نبود. میزان هورمون FSH در سه گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل دارای کاهش معنی‌داری بود (P<0.05). همچنین هورمون تستوسترون در گروه‌های آزمایشی نسبت به گروه کنترل افزایش معنی‌داری یافت (P<0.05). نتیجه‌گیری : دیازینون سبب افزایش معنی‌دار سطح اینترلوکین 10 و افزایش تستوسترون و کاهش هورمون FSH موش صحرایی می‌گردد.
محمدهادی مهدی نژاد، نساء علیمحمدی، ساجده ارباب مجنی، آمنه سلطانی، عالیه امانبایی،
دوره 16، شماره 1 - ( بهار 1393 )
چکیده

زمینه و هدف : در فرایند زلال‌سازی آب به منظور ته‌نشینی ذرات کلوییدی از مواد منعقدکننده مختلفی مانند سولفات آلومینیوم (آلوم) و پلی‌آلومینیوم کلراید استفاده می‌شود. استفاده از هر دو نوع منعقد کننده در فرایند انعقاد باعث باقی‌ماندن مقداری آلومینیوم در آب می‌شود که اگر مقدار آن از استاندارد تعیین شده تجاوز کند؛ اثرات مخربی بر روی سلامت انسان و محیط زیست خواهد داشت. این مطالعه به منظور تعیین میزان آلومینیوم باقیمانده ناشی از کاربرد آلوم و پلی‌آلومینیوم کلراید در حذف کدورت از آب‌های کدر انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه آزمایشگاهی کدورت‌های به‌کار رفته در نمونه آب شامل کدورت‌های کم ، کدورت متوسط و کدورت‌های بالا بود که با استفاده از پودر کائولین به‌صورت مصنوعی ساخته شد. نمونه‌های آب به میزان یک لیتر در 6 جار ریخته شد و پس از تنظیم pH و افزودن ماده منعقد کننده، آزمایش جار طی مرحله اختلاط سریع طی زمان 30 ثانیه و با شدت اختلاط 100 دور در دقیقه و سپس در مرحله اختلاط کند با شدت 20 دور در دقیقه و به مدت 15 دقیقه و مرحله ته‌نشینی به مدت 30 دقیقه انجام گردید. نمونه‌برداری برای به‌دست آوردن راندمان حذف کدورت و میزان آلومینیوم باقیمانده صورت گرفت. تعیین کدورت مطابق روش نفلومتری و توسط دستگاه کدورت سنج و تعیین آلومینیوم طبق روش اریوکروم سیانینR انجام شد. یافته‌ها : میزان آلومینیوم باقیمانده توسط کاربرد پلی‌آلومینیوم کلراید در آب‌هایی با کدورت کم، متوسط و زیاد به ترتیب 0.006 میلی‌گرم بر لیتر، 0.05 میلی‌گرم بر لیتر و 0.07 میلی‌گرم بر لیتر و میزان آلومینیوم باقیمانده توسط کاربرد آلوم در آب‌هایی با کدورت کم، متوسط و زیاد به ترتیب 0.065 میلی‌گرم بر لیتر ، 0.15 میلی‌گرم بر لیتر و 0.22 میلی‌گرم بر لیتر بود. بین دوز مصرفی آلوم و پلی‌آلومینیوم کلراید با میزان آلومینیوم باقیمانده ارتباط آماری معنی‌داری به‌دست آمد (P<0.05). نتیجه‌گیری : پلی‌آلومینیوم کلراید، به دلیل حساسیت کمتر به تغییرات pH و کاهش غلظت آلومینیوم باقیمانده در آب تصفیه شده نسبت به آلوم برتری داشته و می‌تواند به عنوان یک منعقد کننده مناسب استفاده شود.
محمدمهدی باقری، عالیه نیکدوست،
دوره 16، شماره 4 - ( زمستان 1393 )
چکیده

زمینه و هدف : بیماری کاوازاکی از شایع‌ترین بیماری‌های اکتسابی قلب در کودکان است. بیماری کاوازاکی یک واسکولیت عروق متوسط با تمایل قابل توجه به درگیری عروق کرونر بوده که در مرحله حاد با تکثیر نوتروفیل‌ها همراه است. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط آنوریسم عروق کرونری با تعداد نوتروفیل‌های خون در کودکان مبتلا به بیماری کاوازاکی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی – تحلیلی روی 80 کودک (45 پسر و 35 دختر) مبتلا به بیماری کاوازاکی تیپیک و آتیپیک بستری در بخش اطفال بیمارستان افضلی‌پور کرمان در سال‌های 92-1390 انجام شد. اکوکاردیوگرافی برای همه بیماران انجام گردید؛ سپس در دو گروه 40 نفری با و بدون آنوریسم عروق کرونر قرار گرفتند. برای همه بیماران تست‌های آزمایشگاهی شامل تعداد گلبول‌های سفید، سدیمانتاسیون و لام خون محیطی انجام شد. یافته‌ها : تعداد کل گلبول‌های سفید، نوتروفیل‌ها و پلاکت‌ها و نیز میزان سدیمانتاسیون به‌طور غیرمعنی‌داری در گروه با آنوریسم عروق کرونر نسبت به گروه بدون آنوریسم افزایش نشان داد. طول دوره تب گروه بدون آنوریسم عروق کرونر به‌طور غیرمعنی‌داری بیشتر از گروه با آنوریسم بود. نتیجه‌گیری : شمارش تعداد نوتروفیل‌ها به‌تنهایی معیار کافی برای پیش‌بینی تشکیل آنوریسم عروق کرونری در کودکان مبتلا به بیماری کاوازاکی نیست.
داوود مقدم نیا، مختار مختاری، علی عالی زاده،
دوره 18، شماره 1 - ( بهار 1395 )
چکیده

زمینه و هدف : چمچمه خرما از پروتئین‌ها، چربی‌ها، فیبرها و قند به صورت احیاء و غیراحیاء، رطوبت، خاکستر چوب، فورفورال، سه نوع کومارین، ترکیبات ارگانیک از خانواده کافور، استرول‌های گیاهی 1 و 2 دی متوکسیل، 1 و 4 دی‌متیل بنزن تشکیل شده است. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره الکلی چمچمه خرما بر ساختار لوله‌های منی‌ساز و اسپرماتوژنز موش صحرایی نر بالغ انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 50 سر موش صحرایی نر بالغ با وزن تقریبی 282 گرم به پنج گروه تقسیم شدند. برای گروه کنترل هیچ تیماری صورت نگرفت. گروه شم روزانه 0.2 ml سرم فیزیولوژی را به صورت تزریق داخل صفاقی دریافت نمود. گروه‌های تجربی یک، دو و سه روزانه با عصاره الکلی چمچمه خرما به ترتیب با مقادیر 0.05, 0.1, 0.2 g/kg/bw به صورت تزریق داخل صفاقی تیمار شدند. بعد از گذشت 14 روز از شروع آزمایش از حیوانات خونگیری به‌عمل آمد. مقدار سرمی هورمون تستوسترون با روش گاما کانتر اندازه‌گیری شد، بیضه‌ها نیز خارج و مقاطع بافتی تهیه گردید. یافته‌ها : میانگین غلظت سرمی هورمون تستوسترون و تعداد اسپرماتوزوئیدها در گروه‌های تجربی نسبت به گروه‌های کنترل و شم کاهش آماری معنی‌داری داشت (P<0.05). تعداد اسپرماتوگونی، اسپرماتوسیت اولیه، اسپرماتید، سرتولی و لایدیگ و ساختار لوله‌های منی‌ساز در گروه‌های تجربی نسبت به گروه‌های کنترل و شم کاهش معنی‌داری نداشت. نتیجه‌گیری : دریافت عصاره الکلی چمچمه خرما با مقادیر حداقل و متوسط به صورت داخل صفاقی در موش‌های صحرایی نر بالغ باعث کاهش سطح سرمی هورمون تستوسترون و کاهش تعداد اسپرماتوزوئیدها می‌گردد.


شیرین عالی، امیر لطافت کار، اسماعیل ابراهیمی، امیرحسین براتی، ملیحه حدادنژاد،
دوره 19، شماره 4 - ( زمستان 1396 )
چکیده

زمینه و هدف : سفتی عضلانی و محدودیت دامنه حرکتی، راستای بدن و تعادل عضلانی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. این مطالعه به منظور تعیین اثر کوتاهی عضله ایلیوپسواس با دامنه حرکتی فعال، قدرت عضلات فلکسوری- اکستانسوری ران و قوس‌های سینه‌ای – کمری در نوجوانان فوتبالیست انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه مورد- شاهدی روی 15 نوجوان فوتبالیست 11-14 ساله دارای کوتاهی عضله ایلیوپسواس (گروه مورد) و 15 نوجوان فوتبالیست سالم (گروه شاهد) همگن از لحاظ سن، قد، وزن و شاخص توده بدنی، پای برتر و سابقه فعالیت ورزشی (3 سال) انجام شد. دامنه حرکتی با گونیامتر یونیورسال، کایفوز و لوردوز با خط‌کش منعطف و قدرت عضلانی با دینامومتر دستی اندازه‌گیری شد.

یافته‌ها : دامنه حرکتی اکستنشن هیپ و قدرت عضله ایلیوپسواس گروه مورد در مقایسه با گروه شاهد کاهش آماری معنی‌داری نشان داد (P<0.05). میزان لوردوز کمری و نسبت قدرت گلوتئوس ماکزیموس به قدرت ایلیوپسواس گروه مورد در مقایسه با گروه شاهد افزایش آماری معنی‌داری نشان داد (P<0.05). بین دامنه حرکتی فلکشن هیپ، کایفوز پشتی، قدرت عضله گلوتئوس ماکزیموس در گروه‌های مورد مطالعه تفاوت آماری معنی‌داری مشاهده نگردید.

نتیجه‌گیری : افراد با کوتاهی ایلیوپسواس، دامنه حرکتی اکستنشن محدودتر، لوردوز کمری بیشتر و قدرت عضله ایلیوپسواس کمتری نسبت به همتایان سالم دارند.


عالیه نیک دوست، علیرضا دهستانی، رضا شعبانیان، مینو دادخواه،
دوره 25، شماره 1 - ( بهار 1402 )
چکیده

زمینه و هدف: اندازه‌گیری الاستانس بطنی با استفاده از اکوکاردیوگرافی در ارزیابی عملکرد قلبی کمک کننده است. به دنبال پیشرفت تکنولوژیک دستگاه‌های اکوکاردیوگرافی ارزیابی عملکرد قلبی جنین ارتقا پیدا نموده است. الاستانس بطنی نشانگر عملکرد بطنی بوده و الاستانس شریانی معیاری از پس بار بطنی است. جفت شدن بطنی - شریانی نیز واکنش متقابل بطنی - شریانی را نشان می‌دهد. این مطالعه برای به‌دست آوردن تخمینی از مقادیر الاستانس پایان سیستولی بطنی، الاستانس شریانی و جفت شدن بطنی - شریانی با استفاده از روش غیرتهاجمی اکوکاردیوگرافی انجام شد.


روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 67 جنین با سن بارداری 19 تا 24 هفته (38 جنین دختر و 29 جنین پسر) و 43 نوزاد با سن 10 تا 60 روز (25 دختر و 18 پسر) مراجعه کننده به کلینیک اکوکاردیوگرافی قلب مرکز طبی کودکان در یک بازه زمانی 14 ماهه طی سال‌های 1397 لغایت 1398 انجام شد. مادران و نوزادان بیماری زمینه‌ای نداشتند. نوزادان بیماری ساختاری قلب و جنین‌ها بیماری ساختاری نداشتند. مواردی شامل نداشتن ریتم سینوسی، view نامناسب و کیفیت نامطلوب سیگنال pulsed Doppler حاصله برای اندازه‌گیری متغیرها در مطالعه وارد نشدند. الاستانس پایان سیستولی بطن (Ea)، الاستانس شریانی (Ees) و جفت شدن بطنی – شریانی (Ea/Ees) به روش اکوکاردیوگرافی در جنین‌ها با مقادیر محاسبه شده در نوزادان مقایسه گردید. با در نظر گرفتن درصدی تخمین در مقادیر PEP (Pre-ejection period)، مقادیر ET (Ejection time) و فشار خون جنین، تخمینی از مقدار متوسط نرمال الاستانس بطنی و شریانی و همچنین جفت شدن بطنی – شریانی در جنین و نوزاد سالم به دست آمد.


یافته‌ها: میانگین الاستانس شریانی جنین‌ها و نوزادان به ترتیب 84.4±20.04 و 12.6±2.88 میلی‌متر جیوه بر میلی لیتر تعیین شد (P<0.05). میانگین الاستانس بطنی جنین‌ها و نوزادان به ترتیب 88.5±20.49 و 15.07±2.89 میلی‌متر جیوه بر میلی لیتر حاصل شد (P<0.05). میانگین جفت شدن بطنی - شریانی جنین‌ها و نوزادان به ترتیب 0.96±0.14 و 0.84±0.13 میلی‌متر جیوه بر میلی لیتر به دست آمد (P<0.05).


نتیجه‌گیری: میزان الاستانس شریانی، بطنی و جفت شدگی بطنی - شریانی در جنین‌ها به طور قابل توجهی بیشتر از نوزادان بود و با افزایش سن کاهش یافت.


فرهاد پورفرضی، قاسم فتاح زاده اردلانی، مهدی عالی پور اردی،
دوره 25، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: هلیکوباکترپیلوری یک عفونت باکتریایی مزمن در انسان است و ارتباط آن با بیماری صرع در مطالعاتی گزارش شده است. این مطالعه به منظور مقایسه فراوانی عفونت هلیکوباکترپیلوری در بیماران مبتلا و غیرمبتلا به صرع انجام شد.


روش بررسی: این مطالعه مورد شاهدی روی 234 بیمار مبتلا به صرع نوع فوکال و ژنرالیزه (گروه مورد شامل 88 مرد و 146 زن) مراجعه کننده به بیمارستان علوی شهر اردبیل و 234 فرد غیرمبتلا به بیماری صرع (گروه شاهد شامل 88 مرد و 146 زن) طی سال 1398 انجام شد. از آزمودنی‌ها نمونه مدفوع برای بررسی آنتی‌ژن مدفوعی هلیکوباکترپیلوری گرفته شد. اطلاعات دموگرافیک شامل سن، جنس و محل سکونت، مصرف الکل، سیگار، قلیان و اپیوم و همچنین نتیجه تست آنتی‌ژن مدفوعی هیلکوباکترپیلوری در چک لیستی جمع‌آوری گردید.


یافته‌ها: فراوانی عفونت هیلکوباکترپیلوری در گروه مورد 67.2% و در گروه شاهد 71.1% تعیین شد و بین دو گروه مورد و شاهد تفاوت آماری معنی‌داری یافت نشد. مصرف سیگار و اپیوم ارتباط آماری معنی‌دار با صرع داشتند (P<0.05). همچنین افراد مصرف کننده اپیوم نسبت به سایر افراد 6.92 برابر شانس ابتلا بیشتری نسبت به عفونت هیلکوباکترپیلوری داشتند (CI95%=1.05-45, P<0.04, OR=6.92).


نتیجه‌گیری: بین ابتلا به عفونت هیلکوباکترپیلوری در بیماران صرعی با افراد غیرمبتلا به صرع در اردبیل، تفاوتی نبوده است.


 



صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.12 seconds with 36 queries by YEKTAWEB 4645