[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
هیئت تحریریه::
اعضای اجرایی::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
رضایت‌آگاهانه‌شرکت‌درمطالعه::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2019
Citations66913006
h-index3117
i10-index20773
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
23 نتیجه برای زارع

شهربانو قهاری، لیلی پناغی، محمدکاظم عاطف، الهام زارعی دوست، علیرضا محمدی آریا،
دوره 8، شماره 4 - ( زمستان 1385 )
چکیده

زمینه و هدف: خشونت نسبت به همسر یکی از معضلات بزرگ بهداشتی بسیاری از کشورها می باشد که پیامدهای منفی جسمانی و روانی زیادی را برای قربانیان به بار می آورد. پژوهش حاضر به بررسی وضعیت سلامت روان زنان قربانی همسرآزاری می پردازد.روش بررسی: در این مطالعه 1186 زن به صورت تصادفی سیستماتیک از کلیه مناطق شهر تهران انتخاب شدند و پرسشنامه همسر آزاری و سلامت عمومی GHQ-28 را تکمیل نمودند. اطلاعات به دست آمده از طریق نرم افزار آماری SPSS و با آزمون t و تحلیل رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند.یافته ها: از 1186 نمونه پژوهش 85.4) 1013 درصد) بدرفتاری عاطفی، 31.5) 374 درصد) بدرفتاری جسمی، 30.4) 360 درصد) بدرفتاری جنسی و 17.4) 206 درصد) هم زمان هر سه نوع بدرفتاری را تجربه کردند. زنان قربانی خشونت، از وضعیت بدتر سلامت عمومی رنج می بردند (P<0.05). به علاوه رابطه انواع همسرآزاری به عنوان متغیر پیش بین با هر یک از ابعاد سلامت عمومی به عنوان متغیر ملاک (y) که با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه انجام شد، نشان داد که بین این متغیرها رابطه مثبت وجود دارد. یعنی تجربه بدرفتاری دیدن از هر نوع، پیش بینی کننده بروز اختلال در سلامت عمومی فرد است (P<0.05).نتیجه گیری: قربانیان همسرآزاری از مشکلات سلامت عمومی بیشتری رنج می برند. به عبارتی بین بدرفتاری دیدن و مشکلات روان شناختی رابطه وجود دارد و در این بین قربانیان بدرفتاری جنسی و جسمی در مقایسه با قربانیان بدرفتاری عاطفی مشکلات بیشتری را تجربه کردند.
فرشاد نقش وار، ژیلا ترابی زاده، امید عمادیان، امین زارع، مهران قهرمانی،
دوره 8، شماره 4 - ( زمستان 1385 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان پستان شایع ترین سرطان در زنان می باشد. رشد و تمایز بافت طبیعی و بدخیم پستان به وسیله هورمون های استروئیدی و عوامل رشد از قبیل HER-2/neu تنظیم می گردد. هدف از این مطالعه تعیین فراوانی بیان گیرنده استروژن، گیرنده پروژسترون و HER-2/neu در یک جمعیت ایرانی مبتلا به سرطان پستان مهاجم بود.روش بررسی: این مطالعه به روش مقطعی- توصیفی روی 50 نمونه بیماران مبتلا به سرطان پستان مهاجم در بیمارستان امام خمینی طی سال های 85-1384 انجام گرفت. ابتدا برش هایی از بلوک پارافینی نمونه هر یک از بیماران تهیه و سپس یکی از برش ها با روش هماتوکسیلین- ائوزین و مابقی با روش ایمونوهیستوشیمی و با استفاده از کیت های استروژن، پروژسترون و HER-2/neu شرکت Dako رنگ آمیزی و نمونه های مثبت و منفی مشخص گردید. بخش توصیفی داده ها به وسیله نرم افزار SPSS مورد بررسی قرار گرفت.یافته ها: طیف سنی افراد مورد مطالعه 88-28 سال و میانگین سنی مبتلایان 52.6 سال بود. گیرنده استروژن در 80 درصد، گیرنده پروژسترون در 72 درصد و HER-2/neu در 57.1 درصد موارد مثبت بودند. بیان توام گیرنده استروژن و پروژسترون در 70 درصد موارد بود که 62.9 درصد آنها از نظر HER-2/neu مثبت بودند. در 8 درصد بیماران گیرنده استروژن مثبت و گیرنده پروژسترون منفی بود. در 20 درصد بیماران هر دو گیرنده استروژن و پروژسترون منفی بودند که 83.4 درصد آنها از نظر HER-2/neu منفی بودند.نتیجه گیری: آمار به دست آمده در این مطالعه شامل بروز نسبی بالای HER-2/neu و بروز بالای گیرنده هورمونی در این منطقه نسبت به تحقیقات صورت گرفته در مناطق دیگر احتمال دخالت مساله نژاد و شرایط آب و هوایی را مطرح می نماید.
دکتر غلامرضا حسن زاده، نحله زارعی فرد،
دوره 9، شماره 4 - ( زمستان 1386 )
چکیده

شبکه بازویی عصب‌دهی اندام فوقانی را عهده‌دار می‌باشد. تاکنون گزارشات زیادی راجع به واریاسیون در چگونگی تشکیل طناب خارجی شبکه بازویی و ارتباطات بین شاخه‌های آن داده شده است، ولی اشاره به واریاسیون در مسیر طناب خارجی بسیار نادر است. با تشریح اندام فوقانی یک کاداور در سالن تشریح دانشکده پزشکی بندرعباس مشاهده گردید که طناب خارجی شبکه بازویی و شاخه‌های آن مسیر متفاوتی را طی کرده است. بدین صورت که طناب خارجی از ضخامت عضله کوراکوبراکیالیس عبور کرده و پس از آن به دو شاخه موسکولوکوتانئوس و ریشه خارجی عصب مدیان تقسیم می‌گردید. بعد از طی مسیری عصب مدیان از اجتماع دو ریشه (ریشه داخلی و خارجی عصب مدیان) در سمت داخل شریان براکیال به‌وجود می‌آمد و از این به بعد هر دو عصب مدیان و موسکولوکوتانئوس در قسمت بازو دارای مسیر طبیعی می‌شدند.
دکتر فرزاد نجفی‌پور، دکتر روح‌انگیز ساری سرخابی، دکتر نویده حاجی آقایی، دکتر معصومه زارعی‌زاده، دکتر امیر بهرامی،
دوره 10، شماره 3 - ( پاييز 1387 )
چکیده

زمینه و هدف : تالاسمی ماژور یک بیماری ژنتیکی است و تجویز خون در این بیماران حیاتی می‌باشد. تجویز خون در 2 یا 3 دهه اخیر باعث افزایش طول عمر این بیماران شده است. با افزایش طول عمر، عوارض تجمع آهن در این بیماران بیشتر به چشم می‌خورد. عوارض غدددرون‌ریز که در گذشته شایع نبود، در حال حاضر یکی از مشکلات شایع در این بیماری می‌باشد. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی دیابت و تست تحمل گلوکز در بیماران تالاسمی ماژور 10 تا 27 ساله در تبریز انجام شد. روش بررسی: این مطالعه توصیفی روی 56 بیمار تالاسمی ماژور 27-10 ساله انجام شد. مشخصات فردی، درمان دارویی، سن شروع تزریق خون، میزان تزریق خون، سن شروع درمان با دسفرال، میزان دسفرال دریافتی، سابقه فامیلی دیابت، میزان آهن، TIBC و فریتین در پیدایش اختلالات تحمل گلوکز مورد بررسی قرار گرفتند. برای تشخیص دیابت، گلوکز ناشتای مختل و تست تحمل گلوکز مختل آزمایش FBS و OGTT انجام شد. یافته‌ها : فراوانی دیابت در این مطالعه 9/8درصد تعیین گردید. همچنین در 6/28 درصد تست گلوکز ناشتای مختل دیده شد. تست تحمل گلوکز مختل در 1/7درصد موارد تعیین شد. نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که علی‌رغم درمان با دسفرال در بیماران تالاسمی ماژور فراوانی دیابت، گلوکز ناشتای مختل و اختلال تحمل گلوکز در بیماران تالاسمی ماژور بالاتر از جمعیت عمومی است. بیماران تالاسمی خصوصاً در سنین بالاتر از 10 سال بایستی به طور منظم تحت بررسی غدد مترشحه داخلی قرار گیرند.
دکتر لیلی چمنی تبریز، دکتر حجت زراعتی، سهیلا عسگری، دکتر سرور اسدی، دکتر سعید زارعی،
دوره 10، شماره 4 - ( زمستان 1387 )
چکیده

زمینه و هدف : بیماری تبخال تناسلی در دنیا و در آسیا رو به افزایش است. تحقیقات نشان داده، داشتن آگاهی در مورد بیماری منجر به تغییر رفتارهای پرخطر جنسی و در نتیجه اجتناب از خطر می‌گردد. این تحقیق به منظور تعیین سطح آگاهی دانشجویان دانشگاه شهیدبهشتی در مورد تبخال تناسلی صورت پذیرفت. روش بررسی: این مطالعه توصیفی - تحلیلی و مقطعی روی 409 دانشجوی دانشگاه شهید بهشتی تهران در پاییز 1383 انجام گرفت. ابزار این تحقیق پرسشنامه بود و داده‌های به دست آمده با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-13 و آزمون های آماری تی مستقل، کای دو، من‌ویتنی و کروسکال‌والیس مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند. یافته‌ها : میانگین و انحراف معیار سطح آگاهی کلی از بیماری 26±5/26درصد تعیین گردید. همچنین میانگین و انحراف معیار سطح آگاهی از ماهیت بیماری و راه‌های انتقال بیماری به ترتیب 2/24± 7/23درصد و 36±5/30درصد به دست آمد. 8/18درصد از شرکت کنندگان از علائم بیماری آگاهی داشتند و میزان آگاهی دانشجویان در خصوص درمان و چگونگی پیشگیری به ترتیب 4/16 درصد و 2/46درصد بود. براساس تحلیل انجام ‌شده بین سن، وضعیت تاهل و مقطع تحصیلی با سطح آگاهی در حیطه‌های مختلف بیماری ارتباط معنی‌دار آماری به دست آمد (P<0.05).  سطح آگاهی دانشجویان دانشکده‌های علوم فنی بیش ازدانشکده‌های علوم انسانی بود (P<0.05).  نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که اکثریت جامعه مورد مطالعه در زمینه بیماری ‌آگاهی‌کافی نداشتند و تمایل به داشتن اطلاعات بیشتری از بیماری نشان دادند. پیشنهاد می‌شود در مراکز آموزشی راجع به بیماری‌های منتقله از راه تماس جنسی و تبخال تناسلی آموزش داده شود.
کمال‌الدین عابدی، محسن زارع، مرحوم محسن رحیمی نژاد، ابراهیم ولی‌پور، دکتر ابوالفضل برخورداری، مهندس غلامحسین حلوانی، دکتر سیدجلیل میرمحمدی،
دوره 11، شماره 4 - ( زمستان 1388 )
چکیده

زمینه و هدف : با پیشرفت تکنولوژی و استفاده از هواپیما به عنوان یک وسیله عمده حمل و نقل ، می‌توان به بیماری‌های مرتبط با شغل نظیر افت‌شنوایی ناشی از سر و صدای هواپیما اشاره نمود. این مطالعه به منظور تعیین میزان افت شنوایی کارکنان فرودگاه شهید بهشتی اصفهان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه کوهورت تاریخی روی 80 نفر از کارکنان فرودگاه شهیدبهشتی اصفهان در 4 گروه کاری متفاوت و دو گروه شاهد شامل 18 نفر از کارکنان اداری فرودگاه (گروه کم مواجهه) و 32 نفر از کارکنان یکی از مراکز اداری اصفهان (گروه عدم مواجهه) در تابستان 1384 انجام شد. تراز فشار صوت محل کار افراد گروه مواجهه یافته با سروصدای هواپیما اندازه‌گیری شد و براساس زمان مواجهه یا صدا ، تراز معادل (Leq) محاسبه گردید. مواجهه قبلی افراد با سروصدای زیاد (نظیر سوابق جبهه) و همچنین عوامل مداخله‌گر همچون استفاده از داروها و سابقه بیماری‌های گوش نیز با استفاده از یک پرسشنامه برآورد شد. تقریباً هیچ‌یک از افراد مورد مطالعه از وسایل حفاظت شنوایی استفاده نمی‌کردند. ادیومتری در فرکانس‌های قراردادی (8-5/0کیلوهرتز) از طریق هوایی و استخوانی انجام شد. یافته‌ها : میانگین سنی افراد در دو گروه مواجهه یافته و بدون مواجهه به ترتیب 75/9+-03/40 سال و 15/8+-85/37 سال برآورد شد. تراز معادل (Leq) برای کارکنان رمپ و ترافیک بیش از 95 دسی‌بل برآورد شد. 7/35درصد (10 نفر) از کارگران رمپ در گوش راست مبتلا به افت شنوایی ناشی از سروصدا بین 40-26 دسی‌بل و 1/32درصد (9 نفر) از آنان در گوش چپ به افت شنوایی ناشی از سروصدا بین 40-26 دسی‌بل مبتلا بودند. خطر نسبی ابتلاء به افت شنوایی ناشی از سروصدا در بین کارگران رمپ نسبت به گروه بدون مواجهه و اداری فرودگاه، در گوش راست و چپ به ترتیب 4/9 و 5/7 برابر بود. درصد بالایی از کارکنان ترافیک نیز در گوش راست (7/66 درصد) و گوش چپ (25 درصد) به افت شنوایی ناشی از سروصدا مبتلا شده بودند. آستانه شنوایی دو گروه مواجهه‌یافته و بدون مواجهه در تمامی فرکانس‌ها (8-5/0 کیلوهرتز) در گوش راست و در فرکانس‌های 8-2 کیلوهرتز در گوش چپ از لحاظ آماری اختلاف معنی‌داری داشت (P<0.05). نتیجه‌گیری : نتایج این مطالعه نشان داد که مواجهه با سروصدا باعث افت شنوایی کارکنان فرودگاه شده است؛ لذا لازم است روش‌های ارزیابی و کنترل صوت به ویژه برنامه حفاظت شنوایی کارکنان مورد تاکید قرار گیرد.
دکتر غلامرضا حسن زاده، محمد ‌دیهیمی، دکتر مهناز آذرنیا، دکتر مجید رجبی، نسرین تک زارع،
دوره 12، شماره 3 - ( پاييز 1389 )
چکیده

زمینه و هدف : لیزر نوعی منبع تابش امواج الکترومغناطیسی است. لیزرتراپی نوعی تأثیر بافتی به صورت طبیعی و تحریک بیولوژیک با کمک انرژی و توان نور محسوب می‌شود. امروزه بیشترین و پرکاربردترین لیزرهای کم‌توان در درمان بیماری‌ها، لیزرهای با پرتوهای مادون قرمز (infrared) و قرمز (red) می‌باشند. این مطالعه به منظور تعیین اثر پرتو لیزر کم‌توان با طیف قرمز و مادون قرمز روی لوله‌های اسپرم‌‌ساز موش آزمایشگاهی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 40 سر موش بزرگ آزمایشگاهی نر نژاد ویستار با وزن تقریبی 250-200 گرم و سن متوسط 8هفته انجام شد. موش‌ها به 4 گروه ده تایی تقسیم شدند که شامل یک گروه شاهد و سه گروه تجربی (مورد) بود. گروه شاهد فقط تحت بیهوشی روزانه قرار گرفت. در گروه تجربی‎‎ 1‎، بیضه راست موش‌ها در معرض تابش مخلوطی از طیف مادون قرمز با فرکانس 300هرتز (7دقیقه) و طیف قرمز (1 دقیقه) قرار گرفت. در گروه تجربی 2، بیضه راست موش‌ها در معرض تابش پرتو مادون قرمز با فرکانس 300هرتز (8 دقیقه و 40ثانیه) واقع شد. در گروه تجربی3، بیضه راست موش‌ها در معرض تابش پرتو مادون قرمز با فرکانس 80هرتز (5دقیقه) و طیف قرمز (1دقیقه) به طور روزانه قرار گرفت. پس از 15 روز، بیضه‌ها از بدن موش‌ها خارج گردید و پس از مراحل فیکساسیون و رنگ‌آمیزی نمونه‌ها مورد بررسی و مطالعه میکروسکوپی قرار گرفتند. قطر لوله‌های اسپرم‌ساز و قطر لومن و همچنین قطر و مساحت بخش سلولی اپی‌تلیوم اسپرم‌‌ساز در موش‌ها تعیین شد. میزان تستوسترون با روش رادیوایمنواسی مورد سنجش قرار گرفت. تجزیه و تحلیل آماری با کمک نرم‌افزار SPSS-13 و آنالیز واریانس یک‌طرفه انجام گردید. یافته‌ها : قطر لوله اسپرم‌ساز ، فضای لومن و ضخامت اپی‌تلیال بین گروه‌های آزمایشی 1 ، 2 و 3 تفاوت آماری معنی‌داری داشت (P<0.05). این شاخص‌ها بین گروه‌های تجربی و شاهد تفاوت آماری معنی‌داری نداشت. همچنین تفاوت آماری معنی‌داری در تستوسترون اندازه‌گیری شده بین گروه‌های مورد مطالعه مشاهده نشد. نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که تغییرات مورفولوژیک و مورفومتریک لوله‌های اسپرم‌ساز ارتباط مستقیم بادانسیته انرژی لیزر دارد و استفاده از لیزر کم‌توان طیف مادون قرمز با فرکانس 300 هرتز و یا به حالت ترکیبی طیف مادون قرمز با فرکانس 80 هرتز همراه با طیف قرمز در افزایش قطر لوله‌های اسپرم‌‌ساز و افزایش سلول‌های ژرمینال و اسپرم‌ها موثر می‌باشد.
دکتر الهام کاشانی، دکتر افسانه تابنده، دکتر ابراهیم کریمی زارع، دکتر غلامرضا روشندل،
دوره 12، شماره 4 - ( زمستان 1389 )
چکیده

زمینه و هدف : جفت سرراهی یکی از علل شایع خونریزی اواخر بارداری و حین زایمان است که با مورتالیتی و موربیدیتی در مادر و جنین همراه است. این مطالعه با هدف تعیین عوامل خطر و پیامد بارداری جفت سرراهی در مرکز آموزشی درمانی دزیانی گرگان انجام گردید. روش بررسی : این مطالعه مورد شاهدی روی 33473 فردی که برای زایمان به مرکز آموزشی درمانی دزیانی گرگان طی سال‌های 1381 تا 1386مراجعه نمودند؛ انجام شد. همه افراد مبتلا به جفت سرراهی (82 نفر) به عنوان گروه مورد و 251 نفر از افراد بدون جفت سرراهی به عنوان گروه شاهد وارد مطالعه شدند. برای بررسی ارتباط متغیرها از آزمون تی استودنت و کای‌اسکوئر استفاده گردید. یافته‌ها : از کل 33473 زایمان، 82 نفر (0.24%) با جفت سرراهی همراه بود. ختم حاملگی در زنان گروه مورد و شاهد به ترتیب در 96 درصد و 22 درصد از طریق سزارین انجام شد (P<0.05). بین بروز جفت سرراهی و سابقه سزارین ارتباط معنی‌داری مشاهده شد (P<0.05). فراوانی هیسترکتومی به دنبال جفت سرراهی در افراد دارای سابقه سزارین قبلی (24 درصد) به طور معنی‌داری بیشتر از موارد بدون سابقه سزارین (5 درصد) بود (P<0.05). نتیجه‌گیری : نتایج این مطالعه نشان‌دهنده ارتباط قوی بین سابقه سزارین قبلی و هیسترکتومی ناشی از جفت سرراهی به علت چسبندگی‌های غیرطبیعی جفت بود. بنابراین پیشنهاد می‌شود که احتمال جفت سرراهی در مادرانی با سابقه سزارین قبلی مدنظرقرار گیرد.
زهره رهائی، دکتر محمدعلی مروتی شریف آباد، مهدی زارعیان، جواد شجاع فرد، سهیلا لسان،
دوره 13، شماره 2 - ( تابستان 1390 )
چکیده

زمینه و هدف : بیماری‌های قلبی علت 46درصد مرگ‌ها در کشور هستند. برای پیشگیری و درمان این بیماری‌ها علاوه بر درمان دارویی، تغییر عادات زندگی اهمیت زیادی دارد. اگر بیماران منافع رفتارهای پیشگیری کننده را درک نمایند؛ موانع این رفتارها ضعیف جلوه می‌نماید و احتمال انجام رفتارها بیشتر می‌شود. این مطالعه به منظور تعیین وضعیت درک منافع و موانع رفتارهای پیشگیری کننده از عود سکته قلبی و ارتباط آن با انجام این رفتارها در بیمارانی با سابقه سکته قلبی انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه توصیفی مقطعی روی 100 بیمار با سابقه سکتی قلبی مراجعه‌کننده به مرکز تحقیقات قلب و عروق یزد در سال 1386 که به روش نمونه‌گیری آسان انتخاب شدند؛ انجام گردید. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه‌‌ای مشتمل بر سازه‌های منافع، موانع و رفتارهای پیشگیری کننده از سکته بود که روایی و پایایی آن تأیید شده و از طریق مصاحبه با بیماران تکمیل گردید. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-13 و آزمون‌های همبستگی پیرسون و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

یافته‌ها : میانگین نمره آزمودنی‌ها در سازه منافع 30.24 (از 36)، در موانع 22.07 (از 68) و در رفتارهای پیشگیری کننده 24.48 (از 37) بود. رفتار با موانع همبستگی معکوس داشت و با منافع خالص همبستگی مستقیم داشت.

نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد علی‌رغم سطح خوب منافع درک شده بیماران از رفتارهای پیشگیری کننده از سکته قلبی؛ اما همچنان موانع انجام این رفتارها قابل توجه می‌باشد. لذا برطرف نمودن موانع انجام این رفتارها تاحدامکان برای اتخاذ رفتارهای سالم و ارتقای کیفیت زندگی این بیماران ضروری به نظر می‌رسد.


دکتر فیروز امانی، عبداله مهدوی، بتول حامدی، سولماز زارع رسولی، زهرا کارگر جاهد، المیرا محمدزاده،
دوره 13، شماره 3 - ( پاييز 1390 )
چکیده

زمینه و هدف : کسب رضایت از بیمار برای انجام مراقبت‌های پزشکی یک الزام قانونی است. رضایت بیمار یعنی تمایل قلبی و موافقت وی مبنی بر این که تعرضی بر خلاف قانون علیه حقوق و آزادی‌های او انجام نشود. رضایت‌نامه عبارت است از مدرکی که بیمار قبل از تن‌دادن به هرگونه رضایت، از کلیه خطرات عمل، راه‌های درمان و جایگزین و خطرات آن توسط پزشک آکاهی پیدا کند. این مطالعه به منظور تعیین نحوه اخذ رضایت از بیماران در بیمارستان‌های شهر اردبیل انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی مقطعی روی 150 بیمار با مراجعه حضوری و مصاحبه با آنان در بخش‌های جراحی سه بیمارستان آموزشی و درمانی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل طی بهار سال 1389 انجام شد. بیماران به روش نمونه‌گیری تصادفی انتخاب شدند. متغیرهای مورد بررسی شامل مشخصات دموگرافیک، نسبت فرد رضایت دهنده با بیمار، نوع مراجعه، وضعیت هوشیاری بیمار (GCS) و نیز سایر متغیرها براساس پرسشنامه محقق ساخته جمع‌آوری و با استفاده از روش‌های آمار توصیفی و تحلیلی تجزیه و تحلیل شدند. برای بررسی ارتباط بین متغیرها از آزمون آماری کای‌اسکوئر استفاده گردید. یافته‌ها : میانگین سنی افراد 35 سال بود. 86 نفر (57درصد) از بیماران زن و 64 نفر (43درصد) مرد بودند. 35 نفر (23درصد) از افراد رضایت دهنده بی‌سواد بودند و تحصیلات 92 نفر (61درصد) زیردیپلم و دیپلم بود. همچنین 23 نفر (16درصد) تحصیلات دانشگاهی داشتند. 45درصد از افراد در مورد بیماری‌شان از پزشک معالج خود اطلاعاتی کسب کرده بودند. طبق نظر رضایت‌دهندگان در 13درصد موارد، کارکنان بخش پذیرش بیمارستان نسبت به تکمیل فرم اهمیت نداده بودند. 65 نفر (43.3 درصد) از بیماران بیان داشتند که محتوای فرم رضایت‌نامه ناخوانا و طولانی بود. میزان تکمیل هر 4 قسمت پرسشنامه برای بیماران 87درصد و افراد درجه 1و2 همراه بیمار به ترتیب 71درصد و 64درصد بود. 40درصد از پرسشنامه‌های تکمیل شده به تایید شاهد نرسیده بود. اختلاف نظرات بین بیماران و افراد همراه نسبت به محتویات فرم از لحاظ ناخوانا بودن به لحاظ آماری معنی‌دار بود (P<0.001). نتیجه‌گیری : نتایج این مطالعه نشان داد که بعضی از رضایت‌نامه‌های اخذ شده اعتبار پایینی داشتند و لازم است برای بهبود کیفیت اخذ رضایت‌نامه از بیماران تدابیر لازم به‌کار گرفته شود.
فرهاد ایرانمنش، علیرضا وکیلیان، مهدیه زارع، روشنک هاشمی نسب، رضا وزیری نژاد،
دوره 15، شماره 4 - ( زمستان 1392 )
چکیده

زمینه و هدف : دیابت یک عامل خطرساز مهم برای ایجاد سکته مغزی است. برخی از مطالعات نشان می‌دهند که ممکن است تفاوت علایم بالینی و پیش‌آگهی در بیماران سکته مغزی دیابتی با غیردیابتی ناشی از تفاوت الگوی تنگی عروق مغزی در این دو گروه باشد. این مطالعه به منظور مقایسه تغییرات داپلرسونوگرافی عروق داخل و خارج جمجمه‌ای بیماران دیابتی و غیردیابتی دچار سکته مغزی ترومبوتیک انجام شد. روش بررسی : این مطالعه مورد - شاهدی روی 70 بیمار دیابتی و 70 بیمار غیردیابتی مبتلا به سکته مغزی ترومبوتیک انجام شد. موارد آمبولی با معاینه ، نوار قلب و اکوکاردیوگرافی در مطالعه وارد نگردید. همه بیماران برای اولین بار دچار سکته مغزی شده و در صورت مصرف دارو و یا وجود بیماری زمینه‌ای (به‌جز پرفشاری خون، هیپرلیپیدمی و بیماری قلبی) از مطالعه حذف شدند. برای کلیه بیماران ترانس‌کرانیال و اکستراکرانیال داپلرسونوگرافی انجام گردید. یافته‌ها : موارد تنگی شریان بازیلر در افراد دیابتی به طور قابل توجهی بیشتر از افراد غیردیابتی بود (P<0.031). همچنین موارد تنگی گردش خون خلفی در بیماران مبتلا به دیابت بیشتر از افراد غیرمبتلا به دیابت بود (P<0.006). نتیجه‌گیری : در بیماران مبتلا به دیابت، سیستم گردش خون ورتبروبازیلر بیشتر دچار تنگی گردید. بخشی از مرگ و میر و موربیدیتی بیشتر در این بیماران ممکن است ناشی از این الگوی تنگی عروقی باشد.
مرضیه اکبرزاده، بهاره رفیعی، نسرین اسدی، نجف زارع،
دوره 17، شماره 2 - ( تابستان 1394 )
چکیده

زمینه و هدف : الگوی ضربان قلب جنین یکی از مهم‌ترین معیارهای مورد ارزیابی در آزمون بدون استرس است. این مطالعه به منظور مقایسه اثر دو روش کاهنده اضطراب، آموزش تن‌آرامی و مهارت‌های دلبستگی بر فراوانی افت تک‌گیر و تغییرپذیری ضربان به ضربان قلب جنین انجام شد. روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی 126 زن نخست باردار به روش تصادفی در سه گروه 42 نفری کنترل، تن‌آرامی و دلبستگی قرار گرفتند. پس از 4 هفته مداخله آزمون بدون استرس، دو مرتبه، 30 دقیقه قبل از شروع کلاس و 30 دقیقه پس از پایان کلاس انجام و آزمون کرانلی نیز انجام شد. در گروه کنترل آزمون بدون استرس یک مرتبه در هفته چهارم انجام گردید. یافته‌ها : فراوانی افت اسپورادیک ضربان قلب جنین در گروه‌های آموزش دلبستگی، تن آرامی و کنترل قبل از مداخله به ترتیب 23.8% ، 19% و 21.4% بود. پس از انجام مداخلات در گروه آموزش دلبستگی مادر و جنین، فراوانی افت تک‌گیر (11.9%) گزارش شد. کاهش تعداد افت ضربان قلب جنین پس از مداخلات دلبستگی از لحاظ آماری معنی‌دار نبود. پس از انجام مداخلات تن آرامی 95.2% (40 مورد) بدون افت ضربان قلب جنین و 4.8% (2 مورد) دچار افت شدند (P<0.05). نتیجه‌گیری : کاهش فراوانی افت تک‌گیر ضربان قلب جنین و افزایش تغییرپذیری ضربان به ضربان قلب جنین در هر دو گروه مداخله مشاهده شد و در مداخله آموزش تن‌آرامی ارتباط معنی‌دار بود.
سعید چنگیزی آشتیانی، علی زارعی، سهیلا طاهری، مجید رمضانی،
دوره 17، شماره 2 - ( تابستان 1394 )
چکیده

زمینه و هدف : هورمون‌های تیروئیدی دارای نقش کلیدی در تنظیم متابولیسم و کارکرد تقریباً همه بافت‌های بدن هستند. این مطالعه به منظور ارزیابی اثر عصاره هیدروالکلی گیاه خرفه بر سطح سرمی هورمون‌های تیروئیدی موش‌های صحرایی دارای هیپرکلسترلمیا انجام شد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 60 سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار طی مدت 21 روز انجام شد. موش‌ها به شش گروه ده‌تایی شامل کنترل بکر با رژیم غذایی عادی، کنترل مثبت با رژیم غذای چرب، تجربی دریافت کننده رژیم غذای چرب همراه با عصاره الکلی گیاه خرفه با دوز حداکثری 800 mg/kg ، متوسط 400 mg/kg و حداقلی 200 mg/kg به‌صورت تزریق داخل صفاقی و آتورواستاتین به میزان 10 mg/kg به‌صورت گاواژ تقسیم‌بندی شدند. بعد از پایان دوره، مقادیر هورمون‌های تری‌یدوتیرونین (T3)، تیروکسین (T4)، هورمون محرک آزاد کننده تیروئیدی (TSH) و کلسترول سرم اندازه‌گیری شد. یافته‌ها : در گروه‌های تجربی دریافت کننده عصاره گیاه خرفه و آتورواستاتین غلظت هورمون‌های تیروئیدی افزایش و میزان TSH کاهش معنی‌داری در مقایسه با گروه کنترل نشان داد (P<0.05). غلظت سرمی کلسترول در گروه‌های دریافت کننده عصاره و نیز در گروه دریافت کننده آتورواستاتین نسبت به گروه کنترل مثبت کاهش معنی‌داری نشان داد (P<0.05). نتیجه‌گیری : عصاره گیاه خرفه احتمالاً با افزایش و ترشح هورمون‌های تیروئیدی در کاهش میزان کلسترول و TSH عمل می‌نماید.
ملیحه خسروی زاد، علی زارعی، محمد علی چوبینه، فرهاد کریمی، زهرا صادق پور، زهرا کریمی، ساره برادران، اعظم شهر آشوب،
دوره 18، شماره 4 - ( زمستان 1395 )
چکیده

زمینه و هدف : هیپرلیپیدمی به عنوان یکی از مهم‌ترین عوامل خطر دخیل در بروز بیماری‌های عروقی و از دلایل عمده مرگ محسوب می‌شود. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره هیدروالکلی بخش‌های هوایی گیاه خوشاریزه بر محور هیپوفیزی - تیروئیدی و میزان پروفایل لیپیدی موش‌های صحرایی هیپرکلسترولمیک انجام شد.

روش بررسی : در این مطالعه تجربی 40 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار در پنج گروه هشت تایی قرار گرفتند. گروه کنترل رژیم غذایی عادی و گروه هیپرکلسترولمیک رژیم غذای چرب را دریافت نمودند. گروه‌های تجربی هیپرکلسترولمیک به ترتیب دوز mg/kg/bw 100، 200 و 300 از عصاره هیدروالکلی بخش‌های هوایی گیاه خوشاریزه را به صورت گاواژ روزانه طی 42 روز دریافت ‌کردند. در انتهای مطالعه غلظت سرمی کلسترول، تری گلیسیرید، لیپوپروتئین کم‌چگال، لیپوپروتئین بسیار کم‌چگال، لیپوپروتئین پر‌چگال، تیروکسین، تری یدوتیرونین و هورمون محرکه تیروئیدی اندازه‌گیری شد.

یافته‌ها : مقادیر سرمی لیپوپروتئین کم‌چگال، لیپوپروتئین بسیار کم‌چگال، کلسترول و تری گلیسیرید گروه تجربی دریافت کننده دوز حداقل عصاره (100 mg/kg/bw) نسبت به گروه هیپرلیپیدمی شده کاهش آماری معنی‌داری نشان داد (P<0.05). مقادیر سرمی لیپوپروتئین پر‌چگال، هورمون محرکه تیروئیدی و تیروکسین گروه دریافت کننده دوز حداکثر عصاره (300 mg/kg/bw) به‌صورت معنی‌داری نسبت به گروه هیپرکلسترولمیک افزایش یافت (P<0.05).

نتیجه‌گیری : عصاره هیدروالکلی گیاه خوشاریزه به صورت وابسته به دوز سبب تغییرات پروفایل لیپیدی و هورمون‌های تیروئیدی موش‌های هیپرکلسترولمیک می‌گردد.


منصوره توکلی، محمد سبحانی شهمیرزادی، حسین زائری، علی ژیانی اصغرزاده، مصطفی زارع، محمدهادی قریب، غلامرضا روشندل،
دوره 19، شماره 3 - ( پاییز 1396 )
چکیده

زمینه و هدف : کبدچرب غیرالکلی شایع‌ترین بیماری کبدی سراسر جهان بوده و اختلالی است که با تجمع چربی اضافی در کبد تعریف می‌شود. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی کبدچرب در کودکان با نمایه توده بدنی طبیعی، اضافه وزن و چاق انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه همگروهی تاریخی بر روی 90 کودک 13-5 ساله در مرکز آموزشی درمانی کودکان طالقانی گرگان در شمال ایران انجام گردید. نمایه توده بدنی طبیعی، دارای اضافه وزن و چاق به ترتیب با مقادیر 85-5 درصد، 95-85 درصد و بیشتر یا مساوی 95 درصد درنظر گرفته شد. کودکان از لحاظ سن و جنس همسان‌سازی شدند. تست‌های آزمایشگاهی شامل آنزیم‌های کبدی ALT (Alanine aminotransferase) و AST (Aspartate aminotransferase) و پروفایل چربی شامل تری‌گلیسرید (Triglyceride: TG)، کلسترول تام، لیپوپروتئین با چگالی بالا (High Density Lipoprotein: HDL) و لیپوپروتئین با چگالی پایین (Low Density Lipoprotein: LDL) انجام شد. کودکان توسط رادیولوژیست غیرمطلع از مقادیر نمایه توده بدنی از لحاظ متغیرهای سونوگرافیک کبدچرب ارزیابی شدند.

یافته‌ها : فراوانی کبدچرب در کودکان چاق (23.3%) به‌طور غیرمعنی‌داری بیشتر از کودکان دارای اضافه وزن (16.7%) و طبیعی (16.7%) بود. همچنین فراوانی کبدچرب غیرالکلی در میان دو جنس تفاوت آماری معنی‌داری نداشت. میزان AST کودکان طبیعی به‌طور معنی‌داری (P<0.05) بیشتر از دو گروه دیگر بود. در گروه چاق بیشترین میزان کلسترول و در گروه با BMI طبیعی، کمترین میزان کلسترول مشاهده گردید (P<0.05).

نتیجه‌گیری : فراوانی کبدچرب در کودکان چاق در مقایسه با کودکان با وزن طبیعی و دارای اضافه‌وزن به‌طور غیرمعنی‌داری بالاتر بود.


مجتبی زارع ابراهیم اباد، حانیه تیموری، امیرهوشنگ پورخانی، ناصر بهنام پور، حمیدرضا جوشقانی،
دوره 19، شماره 4 - ( زمستان 1396 )
چکیده

زمینه و هدف : ترومبوآمبولی وریدی (Venous thromboembolism: VTE) یک وضعیت بالینی معمول با نرخ مرگ و میر 15-20% است. نسبت نوتروفیل به لنفوسیت (Neutrophil to lymphocyte ratio: NLR) به عنوان یک شاخص در پیش‌بینی نتایج بالینی در بیماران با بیماری‌ها و بدخیمی‌های مختلف شناخته شده است. این مطالعه به منظور تعیین ارزش نسبت نوتروفیل به لنفوسیت در پیش‌آگهی فوت بیماران دارای ترومبوآمبولی وریدی خود به خودی طی دوره زمانی کوتاه مدت انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه همگروهی گذشته‌نگر روی 93 بیمار با ترومبوآمبولی وریدی خودبه‌خودی پذیرش شده در مراکز آموزشی درمانی شهیدصیاد شیرازی و پنجم آذر گرگان طی سال‌های 1391-94 انجام شد. پارامترهای دموگرافیک، خونی و بیوشیمیایی بیماران در پیش‌بینی رخداد فوت در پیگیری 30 روزه پس از مراجعه به بیمارستان ارزیابی شد.

یافته‌ها : 16 بیمار (17.2%) طی 30روز فوت نمودند. در متغیرهای سن، گلبول‌های سفید خون، نوتروفیل، NLR، کراتین کیناز نوع MB و لاکتات دهیدروژناز افزایش آماری معنی‌دار (P<0.05) و در متغیرهای لنفوسیت و پلاکت کاهش آماری معنی‌دار با وقوع مرگ طی دوره کوتاه 30 روزه مشاهده شد (P<0.05). نقطه برش NLR بیشتر یا مساوی 7.21 دارای حساسیت 56.3%، ویژگی 87%، ارزش پیش‌بینی مثبت 47.3% و ارزش پیش‌بینی منفی 90.5% تعیین گردید.

نتیجه‌گیری : نسبت نوتروفیل به لنفوسیت می‌تواند به عنوان یک متغیر سودمند در پیش‌بینی رخداد فوت طی دوره کوتاه پیگیری در بیماران VTE مورد استفاده قرار گیرد.


الهام زارعی، حسن مهاجری شهربابکی، فاطمه محمدزاده، سپیده بخشنده نصرت، آزادرضا منصوریان،
دوره 19، شماره 4 - ( زمستان 1396 )
چکیده

زمینه و هدف : سندرم تخمدان پلی کیستیک (Polycystic Ovarian Syndrome: PCOS) یکی از شایع‌ترین اختلالات اندوکرین و هتروژن با پاتوژنز پیچیده میان زنان در سنین باروری است. PCOS به عنوان یک اختلال متابولیکی مانند مقاومت به انسولین در نظر گرفته می‌شود. این مطالعه به منظور ارزیابی دقت و صحت تشخیص شاخص‌های محصول تجمع لیپید (LAP)، مقاومت به انسولین (HOMA-IR)، دورکمر (WC) و نسبت دورکمر به دور باسن (WHR) در زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلی‌کیستیک انجام شد.

روش بررسی : در این مطالعه مورد - شاهدی اندازه‌گیری‌های آنتروپومتریک، پارامترهای بیوشیمیایی، شاخص LAP و مقاومت به انسولین در 43 زن مبتلا به PCOS و 40 زن غیر مبتلا به PCOS انجام شد. LAP به صورت TG (mmol/l) ´ ]دورکمر (cm) منهای عدد 58[ تعریف شد. PCOS بر اساس معیار روتردام تشخیص داده شد و مقاومت به انسولین براساس HOMA-IR تعریف شد. مقادیر شاخص توده بدن، LAP، WC و WHR با یکدیگر مقایسه شدند.

یافته‌ها : در گروه مورد میانگین سن، شاخص توده بدن، WHR و شاخص LAP به ترتیب 5.86±24.06، 4.34±26.61، 0.061±0.81 و 4.13±47.13 تعیین شد. همبستگی مستقیم و معنی‌داری میان شاخص HOMA-IR با شاخص توده بدن، WC و LAP در گروه مورد وجود داشت. همچنین تجزیه و تحلیل منحنی ROC نشان داد مقدار cut-off بهینه LAP ، شاخص توده بدن، WC و WHR برای تعریف حضور مقاومت به انسولین به ترتیب 46.93 (حساسیت 68.4%، ویژگی 75%27.91 (حساسیت 68.4%، ویژگی 75%93 (حساسیت 47.4% ، ویژگی 91.7%) و 0.81 (حساسیت 68.4% ، ویژگی 58.3%) تعیین شد. شاخص توده بدن، WC و LAP بیشترین منطقه سطح زیر نمودار را نشان داد.

نتیجه‌گیری : شاخص WC ، شاخص توده بدن و LAP شاخص‌های قابل تهیه آسان و با دقت بالا هستند که ممکن است برای غربالگری مقاومت به انسولین در جامعه بیماران مبتلا به PCOS مفید باشند.


مصطفی نجفی پور، فرزاد نجفی پور، جعفر زارعی زاده، زهره رزاقی خسرقی،
دوره 19، شماره 4 - ( زمستان 1396 )
چکیده

زمینه و هدف : شیرین کننده‌های بدون کالری یا مصنوعی، مواد شیمیایی و یا طبیعی هستند که در غذاها و انواع نوشیدنی‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرند. این مطالعه به منظور مقایسه وضعیت کنترل گلیسمیک در قبل و بعد از مصرف شیرین کننده‌های مصنوعی با تغذیه متداول بیماران مبتلا به دیابت تیپ2 انجام شد.

روش بررسی : در این مطالعه شبه‌تجربی 30 بیمار مبتلا به دیابت تیپ2 (10 مرد و 20 زن) از مراجعین سرپایی درمانگاه غدد بیمارستان امام رضا (ع) تبریز وارد مطالعه شدند. در ابتدای مطالعه از بیماران خواسته شد تا به مدت سه ماه از مصرف رژیم غذایی حاوی شیرین کننده‌های مصنوعی خودداری نمایند و رژیم متداول دیابتی را ادامه دهند. سپس به هر بیمار از تغذیه مخصوص بیماران دیابتی حاوی شیرین کننده‌های مصنوعی شامل قند، بیسکوئیت اختصاصی و آبنبات تحت نظر متخصص تغذیه به مدت سه ماده تجویز گردید.

یافته‌ها : میانگین گلوکز سرم ناشتا و گلوکز سرم 2ساعت بعداز غذا در بیماران طی سه ماهه دوم به‌دنبال مصرف محصولات حاوی شیرین کننده‌های مصنوعی در مقایسه با 3 ماهه اول به‌طور معنی‌داری افزایش نشان داد (P<0.05). میانگین گلوکز سرم ناشتای بیماران دیابتی از 25.3±121.03 میلی‌گرم در دسی‌لیتر در انتهای سه ماهه اول به 42±152 میلی‌گرم در دسی‌لیتر در انتهای سه ماهه دوم رسید. میانگین گلوکز سرم 2ساعت بعد از غذا از میزان 44.4±164.4 میلی‌گرم در دسی‌لیتر به 7.2±222 میلی‌گرم در دسی لیتر افزایش یافت. میانگین HbA1C در سه ماهه اول 0.9±6.89 درصد و در سه ماهه دوم 1±7.4 درصد تعیین شد.

نتیجه‌گیری : مصرف مواد غذایی حاوی شیرین کننده‌های مصنوعی در افراد دیابتی احتمالاً منجر به افزایش گلوکز سرم می‌شود.


مجید ملک زاده شفارودی، میترا شکری، زهره زارع، علیرضا رفیعی، محمدعلی ابراهیم زاده، رضا مرادپور، نوراله رضایی،
دوره 20، شماره 1 - ( بهار 1397 )
چکیده

زمینه و هدف : سلامت پوشش اندوتلیال ورید صافن برداشته شده از مهم‌ترین عناصر کلیدی سلامت رگ خونی برای باز بودن طولانی مدت آنها پس از پیوند در جراحی عروق کرونر است. نوع محلول ذخیره‌سازی قبل از پیوند  نقش مهمی در حفظ اندوتلیوم ورید دارد. این مطالعه به منظور تعیین اثر محافظتی محلول‌های نگهدارنده کربس حاوی وراپامیل، پروپرانولول و آدرنالین در مقایسه با کربس و خون هپارینه بر سلول‌های اندوتلیال ورید صافن خوکچه هندی انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 28 سر خوکچه هندی نر با وزن تقریبی 380 گرم انجام شد. برای جداسازی حلقه‌های 3 میلی‌متری ورید صافن و سنجش نیتریک اکسید آزاد شده از اندوتلیوم آنها در محلول‌های نگهدارنده شامل کربس حاوی داروی وراپامیل، کربس حاوی پروپانولول و کربس حاوی آدرنالین در مقایسه با خون هپارینه (کنترل اول) و کربس خالص (کنترل دوم) در زمان‌های 30، 45، 60 و 90 دقیقه توسط واکنش گریس به روش میکروپلیتی مورد آزمایش قرار گرفتند. همچنین از رنگ‌آمیزی هماتوکسیلین - ائوزین برای مطالعه بافتی استفاده گردید.

یافته‌ها : میانگین غلظت نیتریک اکسید در محلول کربس وراپامیل در مقایسه با خون هپارینه، کربس خالص، کربس آدرنالین و کربس پروپرانولول افزایش آماری معنی‌داری نشان داد (P<0.05). همچنین بیشترین میزان غلظت نیتریک اکسید در فاصله زمانی 45 دقیقه از برداشت رگ خونی ظاهر شد. مطالعه بافتی نشان داد لایه اندوتلیوم تنها در محلول کربس وراپامیل مشابه گروه کنترل کاملاً سالم بود؛ اما در بقیه محلول‌ها سلول‌های انتیمای عروقی به‌درجات متفاوت دچار آسیب شدند.

نتیجه‌گیری : به‌نظر می‌رسد محلول کربس وراپامیل، مناسب‌ترین محلول برای حفظ و نگهداری فیزیولوژی طبیعی سلول‌های اندوتلیال ورید صافن در مدل حیوانی است.


سیدجمال رئیسی، کوروش محمدی، اقبال زارعی، سمانه نجارپوریان،
دوره 20، شماره 1 - ( بهار 1397 )
چکیده

زمینه و هدف : یکی از راه‌های ارزیابی ساختار خانواده توجه به الگوهای ارتباطی زوج‌ها است. این مطالعه به منظور تعیین اثربخشی زوج‌درمانی هیجان مدار و رویکرد تصمیم‌گیری مجدد بر تغییر سبک‌های ارتباطی در زنان متأهل شهرستان گرگان انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه شبه‌تجربی روی 30 زن متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر گرگان به دلیل تعارض زناشویی در سال 1395 انجام شد. آزمودنی‌ها به‌طور غیرتصادفی در سه گروه 10 نفری کنترل و دو گروه مداخله قرار گرفتند. گروه کنترل هیچ مداخله‌ای دریافت ننمود. برای گروه مداخله اول زوج‌درمانی هیجان‌مدار و برای گروه مداخله دوم درمان تصمیم‌گیری مجدد اجرا شد. پرسشنامه الگوهای ارتباطی (CPQ) در پیش‌آزمون و پس‌آزمون استفاده گردید.

یافته‌ها : مداخلات درمان هیجان‌مدار و درمان تصمیم گیری مجدد در تغییر سبک‌های ارتباطی زنان متأهل و حفظ دستاوردهای درمانی حتی تا شش ماه پس از درمان موفق ارزیابی شدند (P<0.05). بین اثربخشی دو نوع مداخله تفاوت آماری معنی‌داری مشاهده نشد.

نتیجه‌گیری : زوج درمانی هیجان مدار و درمان تصمیم گیری مجدد به یک اندازه در تغییر ماندگار سبک‌های ارتباطی زنان نقش موثری دارند.



صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.18 seconds with 46 queries by YEKTAWEB 4645