[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
هیئت تحریریه::
اعضای اجرایی::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
رضایت‌آگاهانه‌شرکت‌درمطالعه::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2019
Citations66883002
h-index3117
i10-index20773
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
129 نتیجه برای حمید

دکتر سکینه محمدیان، دکتر حمیدرضا بذرافشان، دکتر فریدون عزیزی، محمدعلی وکیلی،
دوره 1، شماره 1 - ( بهار 1378 )
چکیده

در یک بررسی (مورد شاهدی)، 58 بیمار تالاسمی ماژور – که جهت دریافت خون مراجعه می کردند – با 46 فرد سالم، از نظر اندازه تیروئید و عملکرد آن، مورد مطالعه قرار گرفتند. در این بررسی، بیماران تالاسمی به دو گروه تقسیم شدند: گروه یک، بیماران با فریتین کمتر از 1500 (31 نفر)، گروه دو با فریتین بیشتر از 1500 (27 نفر) و گروه سوم تحت عنوان: گروه شاهد (46 نفر)، مورد مقایسه قرار گرفتند. از 31 بیمار گروه اول، 26 نفر (84%) تیروئید طبیعی و فقط 5 بیمار (16%) گواتر داشتند. از 27 بیمار گروه دوم، 5 نفر (19%) تیروئید طبیعی و 22 بیمار (81%) گواتر داشتند. در گروه شاهد، (89%) تیروئید طبیعی و (11%) گواتر، مشاهده شد که تفاوت بین گروه دو با گروه شاهد، معنی دار بوده است (P<0.01). میانگین T3 و T4 گروه یک با گروه شاهد اختلاف معنی دار نداشت. در گروه دو بطور معنی دار، T4 پایینتر و TSH بالاتر از گروه شاهد بود. شواهد نشان داد که بروز (گواتر) در بیماران تالاسمی با کنترل بد (فریتین بالاتر از 1500) شایع تر بوده است، در نتیجه این بیماران بیشتر در ریسک کم کاری تیروئید قرار دارند.
دکتر سکینه محمدیان، دکتر حمیدرضا بذرافشان،
دوره 1، شماره 1 - ( بهار 1378 )
چکیده

سندرم نونان یک اختلال با فنوتیپ مشابه سندرم ترنر (منوزومی کروموزوم X) و ژنوتیپ و کاریوتیپ طبیعی است. این سندرم، بیماری بسیار نادر می باشد و در سنین مختلف علائم متفاوتی دارد و هردو جنس را به یک نسبت مبتلا می کند. در دهه اول عمر، علائم بیماری، به صورت: ظاهر غیر طبیعی و کوتاهی قد بروز می نماید. دختر هشت ساله ای که به دلیل کوتاهی قد مراجعات مکرر نموده بود، باتوجه به ظاهر خاص (هیپرتلوریسم، میکروگناس، قفسه سینه برجسته، وجود Web گردنی) و کاهش رشد قدی، بیشتر از سه انحراف معیار و پایین بودن بهره هوش، آنالیز کروموزومی انجام شد که 46XX بود و در مطالعه سیتوژنتیک سندرم نونان تشخیص داده شد. باتوجه به اهمیت لزوم بررسی و معاینه دقیق کلینیک بیماران و توجه به اختلالات ژنتیک، در بیماران مبتلا به کوتاهی قد و نادر بودن این بیماری، تصمیم گرفته شد که آن را معرفی نماییم.
دکتر حمیدرضا تجری، دکتر محمدجعفر گلعلی پور، محمدعلی وکیلی، دکتر شهاب اخوت،
دوره 1، شماره 2 - ( تابستان 1378 )
چکیده

کریپتورکیدیسم به معنای نهان بیضه ای یا نزول نیافتگی بیضه به داخل کیسه خود، یکی از شایع ترین اختلالات دستگاه تناسلی پسران است. این مطالعه برای تعیین شیوع کریپتورکیدیسم در نوزادان پسر در این منطقه انجام شد. مطالعه از نوع توصیفی می باشد و به روش مقطعی در جامعه نوزادان پسر متولد شده در مرکز آموزشی درمانی دزیانی در سال 1377 صورت پذیرفت. تعداد 2318 نوزاد پسر متولد شده در طی یکسال بطور معمول و نظام دار مورد معاینه فیزیکی استاندارد قرار گرفتند و ارتباط این اختلال از نظر یک طرفه یا دوطرفه بودن بیماری با سن مادر و دفعه حاملگی، وزن هنگام تولد، رسیده بودن نوزاد و نژاد بررسی شد. از 2318 نوزاد ارزیابی شده در بدو تولد، 89 نوزاد (3.8%) کریپتورکیدیسم داشتند که از این تعداد 2.3% کریپتورکیدیسم یک طرفه و 1.5% کریپتورکیدیسم دوطرفه بود. در این مطالعه بین کریپتورکیدیسم و سن حاملگی رابطه معنی دار وجود داشت (P<0.0001). بعلاوه میانگین وزن بدو تولد در نوزادان سالم، 3230 گرم و در نوزادان مبتلا به کریپتورکیدیسم، 2599 گرم بود که این اختلاف نیز معنی دار بوده است (P<0.0001). پژوهش حاضر مشخص نمود که شیوع کریپتورکیدیسم در نوزادان کم وزن و نارس بطور قابل توجهی افزایش یافته است بعلاوه رابطه معنی داری بین کریپتورکیدیسم با سن مادر و دفعه حاملگی مشاهده نشد. این مطالعه نشان داد، میزان شیوع کریپتورکیدیسم در این منطقه با سایر مطالعات انجام شده تفاوت قابل توجهی ندارد.
دکتر حمیدرضا بذر افشان، دکتر محمد علی رمضانی، دکتر عارف صالحی، دکتر احمد شیرافکن، دکتر سکینه محمدیان، دکتر مهران فرج اللهی، دکتر فربد رئیس زاده، دکتر فریدون عزیزی،
دوره 2، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1379 )
چکیده

عوامل خطر ساز بیماری های عروقی کرونر مانند افزایش فشار خون و افزایش چربی خون در مبتلایان به دیابت قندی شایع تر از افراد طبیعی است. علاوه بر این شواهدی از اختلال عملکرد تیرویید به صورت افزایش سطح سرمی هورمون محرک تیرویید (TSH) و کاهش هورمون های تیرویید T3 در مبتلایان به دیابت نوع 2 به دست آمده است. این بررسی با 210 بیمار دیابتی سرپایی درکلینیک دیابت مرکز آموزشی درمانی 5 آذر گرگان انجام شد. پس از اخذ شرح حال و اندازه گیری فشار خون، قد و وزن، مقادیر آزمایشگاهی کلسترول تام، تری گلیسرید، قند خون ناشتا، هموگلوبین گلیکوزیله (HbA1c) و هورمن های تیرویید شامل T3 – T4 و TSH اندازه گیری شد. بیماران بسته به میزان HbA1c به دو گروه دارای کنترل مناسب دیابت (HbA1c)و کنترل نامناسب (HbA1c≥8) تقسیم شدندو یافته های مربوط به آنها با هم مقایسه شد. نمایه توده بدن (BMI) در افراد مورد بررسی kg/m228±5.9بود و در 35 درصد افراد، چاقی به صورت BMI بالای 30 دیده شد. در 65 درصد افراد مورد بررسی، افزایش چربی خون، و در 38 درصد موارد، افزایش فشار خون دیده شد. در 30 درصد موارد نیز گواتر مشاهده شد. کم کاری تیرویید تحت بالینی در 13 درصد، کم کاری تیرویید بالینی در 4 درصد و پرکار تیرویید بالینی 0.5 در صد از بیماریان دیده شد. از مجموع 27 بیمار مبتلا به کم کاری تیرویید، در 24 نفر سطح HbA1c بالای 8 بود. میانیگین HbA1c در این افراد 2.5± 11و در گروه دیابتی بدون کم کاری تیرویید 2.4± 9 بود. P<0.01) ،0.2 r =)، HbA1c و P<0.05) ،0.3 r =) رابطه معنی دار داشت. همبستگی معنی داری بین TSH و HbA1c P<0.01) ،0.2 r =)، HbA1c و نمایه توده بدنP<0.05) ،0.15 r =)، نمایه توده بدن TSH P<0.05) ،0.14 r =) دیده شد. در این بررسی، علاوه بر افزایش بروز عوامل خطر ساز بیماری عروق کرونر، بین گواتر و اختلال عملکرد تیرویید و کنترل سوخت و ساز (متابولیک) دیابت رابطه معنی دار دیده شد. توصیه می شود تشخیص اختلال عملکرد تیرویید در بیماران دیابتی پس از تثبیت وضعیت سوخت و ساز صورت گیرد.
حمید سپهری، دکتر مظفر رضوانی پور،
دوره 2، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1379 )
چکیده

ترکیبات مختلفی تحت عنوان مسدود کننده های کانال کلسیمی شناسایی شده اند. قوی ترین گروه این ترکیبات، مشتقات 1 و 4 دی هیدروپیریدین می باشند که معروفت ترین آنها نیفیدپین است. رابطه ساختمان و اثرات این دسته از ترکیبات، به طور گسترده ای مورد بررسی قرار گرفته است. ما در این مطالعه، به بررسی توانایی مشتقات جدید دی هیدروپیریدین در مهار کانال کلسیمی نوع L در مقایسه با نیفیدپین، روی عضله صاف ایلئوم موش صحرایی پرداختیم. در این ترکیبات در موقعیت 4 حلقه پیردین به جای گروه 2- نیتروفنیل، 1- متیل - 2 متیل سولفوتیل یا متیل تیو - 5 ایمدازول قرار گرفته است. آزمایش ها روی موش صحرایی نژاد ویستار ( با وزن 250 تا 350 گرم) انجام شد. در این بررسی ما قطعات 2 سانتی متری ایلئوم را به داخل لوله مرکزی حمام بافت که حاوی 10 سی سی محلول کربس اکسیژن دار شده با دمای 37 درجه سانتی گراد بود منتقل کردیم و انقباضات آن را با ترانسدیوسرایزوتونیک به وسیله دستگاه فیزیوگراف ثبت نموده ایم. با اضافه کردن 1.1 سی سی محلول کلرو پتاسیم 800 میلی مولار به محلول کربس حمام بافت، حداکثر انقباض در عضله صاف روده ایجاد می شد. سپس آنقدر نیفیدپین و یا ترکیبات مورد بررسی به محیط اضافه کردیم تا 50 درصد انقباض ایجاد گردد (IC50). آنگاه قدرت اثر ترکیبات مورد بررسی را با نیفیدپین مقایسه نمودیم. مقایسه نتایج به دست آمده نشان داد که استرهای قرینه با افزایش طول زنجیره استری، قدرت اثر آنها کاهش می یابد و در استرهای ناقرینه، با افزایش طول زنجیره استری در یک طرف، قدرت ترکیبات مربوطه افزایش پیدا می کند
دکتر محمد علی رمضانی، دکتر عارف صالحی، دکتر احمد علی شیرافکن، دکتر حمیدرضا بذرافشان، دکتر حسن آهنگر، محمدعلی وکیلی،
دوره 2، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1379 )
چکیده

دیابت به عنوان یکی از بیماریهای شایع و از عوامل خطرناک و مهم در ایجاد بیماری شرائین کرونر و از جمله علل مرگ و میر و ناتوانی در بیشتر کشورهای جهان است. دیابت علاوه بر تسریع پدیده تصلب شرائین (آترواسکلروز) و دخالت در افزایش اثرات سایر عوامل خطرساز CAD، از طریق ایجاد کاردیومیوپائی نیز باعث افزایش بیماری زایی و مرگ و میر می شود. هدف این مطالعه، بررسی رابطه سطح هموگلوبین گلیکوزیله (HbA1C) و مدت بیماری با میزان اختلال سیستولیک و دیاستولیک بطن چپ در بیماران دیابتی نوع 2 بوده است. در این بررسی کارکرد مقدار کسر جهشی بطن چپ (EF)، یا داپلرکوکاردیوگرافی رنگی هم زمان با تعیین (HbA1C) مورد ارزیابی قرار گرفت.29.5 درصد از بیماران دارای اختلال عملکرد سیستولیک و 70.5 درصد آنان واجد عملکرد طبیعی بودند. میانگین HbA1C در گروه اول 10.25 درصد، و در گروه دوم که اختلال سیستولیک بطن چپ نداشتند 9.07 درصد بود (P?0.001) از نظر اختلال دیاستولیک، 51.5 درصد عملکرد طبیعی، 3 درصد، اختلال خفیف دیاستولیک و 45.5 درصد اختلال شدید دیاستول داشتند HbA1C در گروهی که اختلال دیاستول نداشتند 9.51 و در گروهی که اختلال شدید دیاستولیک داشتند، 10.31 بوده است (p?0.001) . بررسی نشان داد که بین عملکرد سیستولیک میوکارد با نحوه کنترل دیابت و با میزان (HbA11C) همبستگی خطی و معکوس وجود دارد و فرض مستقل بودن آنها رد می شود یعنی هرچه کنترل دیابت ضعیف تر باشد میزان EF (کسر جهشی بطن چپ) کاهش می یابد. از طرفی بین عملکرد دیاستولیک بطن چپ که توسط اکوکاردیوگرافی مشخص شده با میزان کنترل قند خون بیماران دیابتی نوع 2 نسبت عکس وجود دارد. بعلاوه بین طول مدت دیابت و اختلال عملکرد سیستولیک و دیاستولیک رابطه معنی داری وجود دارد. این مطالعه نشان داد که دیابت علاوه بر این که به عنوان عوامل خطرساز مهم ایجاد بیماری کرونری (CAD) و انفارکتوس و همچنین عوارض مربوط به آن به شمار می رود، در ایجاد کاردیومیوپاتی و نهایتاً نارسایی قلب غیر وابسته به CAD و افزایش فشار خون نقش دارد.
مهناز مدانلو، دکتر حمید حقانی، مهشید جعفر پور،
دوره 3، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1380 )
چکیده

بزهکاری یکی از مشکلات دوره نوجوانی است که می تواند مشکلات جدی برای نوجوانان، خانواده و اجتماع ایجاد نماید و عوامل متعددی از قبیل عزت نفس و منبع کنترل در بروز‌آن دخالت دارد. پژوهش حاضر نیز با هدف کلی تعیین رابطه عزت نفس و منبع کنترل با بزهکاری نوجوانان پسر تدوین گردید. این بررسی، یک مطالعه مورد- شاهدی است. داده ها با استفاده از سه پرسشنامه مشتمل بر مشخصات فردی آزمودنی ها، مقیاس عزت نفس کوپر اسمیت و مقیاس منبع کنترل را ترگرد آوری شد. نمونه های گروه بزهکار(35 نفر) مقیم مرکز اصلاح و تربیت بودند و گروه غیر بزهکار(70 نفر) ، از دبیرستان ها و مراکز پیش دانشگاهی انتخاب شدند. دامنه سن آنان 20-15 سال بود. مقایسه میانگین نمره عزت نفس و منبع کنترل دو گروه از نظر عزت نفس اختلاف معنی داری را بین دو گروه نشان داد.
دکتر صادق علی تازیکی، دکتر حمیدرضا بذرافشان، ناصر بهنام پور، دکتر ماتیاز پاویز،
دوره 3، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1380 )
چکیده

افسردگی یکی از بیماری های شایع روان پزشک در جهان می باشد. یکی از علل افسردگی بیماری های طبی مانند دیابت است. این مطالعه برای تعیین شیوع افسردگی در میان بیماران دیابتی و رابطه آن با سن بیمار، طول مدت دیابت، جنسیت، نوع و کنترل دیابت انجام شده است. مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی است که به روش مقطعی اجرا شده، و نمونه ها ، به صورت تصادفی ساده، از جامعه بیماران دیابتی سرپائی مراجعه کننده به کلینیک دیابت مرکز آموزشی - درمانی 5 آذر گرگان در سال 1379 انتخاب شدند. از میان بیماران دیابتی، 100 بیمار از گروه دیابت شیرین غیروابسته به انسولین (NIDDM) و 50 بیمار از گروه دیابت شیرین وابسته به انسولین (IDDM) به تصادف انتخاب شده و از نظر سن، جنس، میزان قند خون ناشتا و میزان هموگلوبین گلیکوزیله بررسی، وافسردگی آنها با استفاده از پرسشنامه استاندارد افسردگی بک (BECK) ارزیابی شد. در این مطالعه مشخص شد 40.6 درصد بیماران دیابتی افسردگی متوسط تا شدید بالاتر از 21 دارند و بین سن بیماران و افسردگی رابطه معنادار آماری وجود دارد (P<0.014) همچنین بین طول مدت دیابت و افسردگی رابطه معنادار آماری وجود داشت (P≤0.05). به علاوه ما دریافتیم در بیماران دیابتی افسردگی تحت تاثیر جنس نمی باشد و بین نوع دیابت و بروز افسردگی رابطه معنادار آماری وجود ندارد. با توجه به مقادیر هموگلوبین گلیکوزیله (Hba1c) بین افسردگی و کنترل دیابت نیز رابطه معنادار آماری وجود نداشت. این مطالعه نشان داد که افسردگی در بیماران دیابتی از جمعیت کلی جامعه شایع تر است، با افزایش سن، احتمال بروز آن بیشتر می شود و افسردگی. با طول مدت بیماری رابطه مستقیم دارد.
سید عابدین حسینی، دکتر حمیدرضا بذرافشان،
دوره 3، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1380 )
چکیده

مطابق تعریف، حوادث عروق مغزی همان تغییرات نورولوژیکی ناشی از کاهش خون رسانی مغزی می باشد. این بیماری شایع ترین بیماری سیستم عصبی و سومین عامل مرگ و میز در کشورهای غربی است. اما متاسفانه آمار دقیقی از عوامل خطر ساز مسبب این بیماری در ایران در دسترس نیست. پژوهش حاضر به منظور شناسایی این عوامل قبل از ایجاد عارضه، انجام شده است. این یک پژوهش توصیفی می باشد و 150 نفر از مبتلایان به حوادث عروق مغزی در مدت یک سال در مرکز آموزشی - درمانی پنجم آذر گرگان مورد برسی قرار گرفتند. جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه تهیه شده که حاوی 17 سوال بود انجام گرفت. پرسشنامه بر بالین بیمار و با استفاده از منابع اطلاعات(پرونده، همراه و خود بیمار) تکمیل شده است. اطلاعات استخراج شده از پرسشنامه تجزیه و تحلیل شد که براساس نتایج حاصله، میانگین سنی مبتلایان 66 سال و بیشترین درصد آنان(86 درصد) از قوم فارس بود. 64 درصد بیماران سابقه ابتلا به پرفشاری خون داشته اند. میانگین قند خون آنان 152 میلی گرم در دسی لیتر و بیشترین درصد بروز اختلالات بعد از حادثه عروق مغزی 74.7 درصد از نوع حسی و حرکتی بوده است. نتیجه آن که برای افراد در معرض خطر، پیش بینی و ارائه برنامه آموزشی می تواند در کاهش و تعدیل عوامل مسبب حادثه عروق مغزی موثر باشد و از بروز سکته مغزی و عوارض نامطلوب آن جلوگیری کرده و در این باره لزوما باید، برنامه توانبخشی بیماران برحسب نیاز آنها تدوین و به اجرا گذاشته شود.
دکتر حمید طوفانی، دکتر فاطمه بهدانی،
دوره 4، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1381 )
چکیده

حرکت پریشی (دیسکنزی) یک اختلال عصبی حرکتی است که فقط عارضه جانبی درمان با داروهای ضد روان پریشی (آنتی سایکوتیک ها) نیست بلکه حداقل قسمتی از این حرکات، جزئی از بیماری اسکیزوفرنی و به دلیل اختلال عملکرد قسمت پیشانی مغز (لوب فرونتال) است. در این پژوهش، برای یافتن پاسخ سوالات زیر عملکرد ناحیه پیش پیشانی (پره فرونتال) در بیماران اسکیزوفرن مبتلا و غیرمبتلا به دیسکنزی دیررس، مورد بررسی قرار گرفت. آیا رابطه ای بین دیسکنزی دیررس و اختلال عملکرد لوب فرونتال وجود دارد؟ آیا راهی برای شناسایی افراد مستعد به دیسکنزی دیررس و جلوگیری از ایجاد این معضل وجود دارد؟ برای انجام این پژوهش 100 بیمار اسکیزوفرن بستری در بیمارستان (50 بیمار مبتلا به دیسکنزی دیررس و 50 بیمار غیرمبتلا به دیسکنزی دیررس) انتخاب شدند و با آزمون ویسکانسین (WCST) که یک تست استاندارد نورسایکالوژیک برای ارزیابی ناحیه پره فرونتال است مورد ارزیابی قرار گرفتند و نتایج حاصله با استفاده از آزمون تی- تست و کای اسکوئر و نرم افزار SPSS مورد مقایسه آماری قرار گرفت. بیماران اسکیزوفرن مبتلا به دیسکنزی دیررس نسبت به بیماران اسکیزوفرن غیرمبتلا به دیسکنزی دیررس (افزایش تعداد کل خطاها، خطای درجاماندگی و کاهش تعداد طبقات تکمیل شده) به صورت معنی داری (P<0.001) در معیارهای مورد ارزیابی در آزمون ویسکانسین اختلال نشان دادند که حاکی از اختلال عملکرد لوب فرونتال در این بیماران بود. به نظر می رسد با انجام آزمون ویسکانسین در زمان تشخیص بیماری اسکیزوفرنی، می توان بیماران مبتلا به اختلال عملکرد لوب فرونتال و در نتیجه حساس به وقفه سیستم دوپامینرژیک را شناسایی نموده و با مصرف داروهای آنتی سایکوتیک نامعمول (آتیپیک) و کنترل مداوم حرکات غیر طبیعی در این گروه از بیماران، از ایجاد و پیشرفت دیسکنزی دیررس جلوگیری نمائیم.
دکتر حمید طوفانی، دکتر فاطمه بهدانی، دکتر محمدرضا فیاضی بردبار، دکتر علی منطقی،
دوره 4، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1381 )
چکیده

با توجه به شیوع بالای تعداد افرادی که با بی قراری روان پریشانه (سایکوتیک) به مراکز فوریت های روان پزشکی مراجعه می کنند یافتن درمانی که موثر و با عارضه کمتر باشد، بسیار مطلوب است. نظر به گزارش هایی که در جهان در مورد اثربخشی داروهای ضد روان پریشی نامعمول (آتیپیک) حتی به صورت خوراکی در کنترل بی قراری روان پریشانه وجود دارد، محققین بر آن شدند که اثر رسپیریدون خوراکی (یک داروی ضد روان پریشی نامعمول) را با هالوپریدون تزریقی (داروی ضد روان پریشی معمول)، همراه با لورازپام در کنترل این بیماری بسنجند. بدین منظور، 60 بیمار مراجعه کننده به مرکز فوریت بیمارستان روان پریشی ابن سینا مشهد که با تابلوی بی قراری روان پریشانه آمده بودند و سابقه بیماری جسمی، تشنج، حاملگی، سو مصرف مواد و اختلال مشخص رشدی نداشتند، به طور تصادفی در دو گروه تقسیم شدند. به یک گروه هالوپریدول تزریقی (5 میلی گرم) به علاوه لورازپام خوراکی (2 میلی گرم) و به گروه دوم رسپیریدون و لورازپام خوراکی هر کدام 2 میلی گرم داده شد. بهبود علائم با توجه به نمره 5 زیر گروه معیار پانس (PANSS) (خصومت، عدم همکاری، رفتار توهمی، کنترل ضعیف تکانه و هیجان زدگی) در بدو مراجعه و دقایق 30 و 60 بعد از دارو سنجیده شد و میزان بهبود هر گروه در موارد فوق با آزمون تی (?=0.05) مقایسه گردید. هر دو گروه در نمره کلی پانس و در هر پنج زیرگروه، به طور معنی دار بهبود نشان دادند(p<0.001) . مقایسه نمره کلی بهبود و نمره هر 5 زیرگروه در دو گروه تحت درمان تفاوت معنی داری نشان نداد. 3 نفر از هر دو گروه به دریافت داروی مجدد بعد از یک ساعت نیاز داشتند. متوسط زمانی که بعد از دریافت دارو تا به خواب رفتن بیماران بود، در گروهی که هالوپریدول عضلانی و لورازپام خوراکی گرفتند 60 دقیقه (با انحراف معیار 33 دقیقه) و در گروهی که رسپیریدون و لورازپام خوراکی گرفتند، 55 دقیقه (با انحراف معیار 34 دقیقه) بود. همانگونه که در تحقیقات دیگر نیز آمده است، درمان خوراکی رسپیریدون به همراه لورازپام تاثیر مساوی با هالوپریدول عضلانی و لورازپام خوراکی در کنترل علائم حاد بی قراری روان پریشانه دارد.
دکتر حمید نصری، دکتر آذر برادران، دکتر آمنه رضایوف،
دوره 4، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1381 )
چکیده

افزایش هورمون های تیرویید که در نتیجه پرکاری تیرویید ایجاد می شود با تغییر تعادل بین ساخت و جذب استخوان باعث افزایش کلسیم خون، افزایش آلکالن فسفاتاز و افزایش دفع ادراری کلسیم می شود. بر همین اساس و با توجه به شرایط کشور ما از نظر تغذیه مواد لبنی و کلسیم دار بر آن شدیم تا طی پژوهشی اثر پرکاری تیرویید را بر برخی از شاخص های استخوانی بسنجیم. به این منظور، در سال 1378، 36 بیمار (30 زن و 6 مرد) مبتلا به پرکاری تیرویید ناشی از بیماری گریوز در درمانگاه غدد مرکز پزشکی ضرابخانه تهران انتخاب شدند. بیماران در دو گروه سنی 40-17 سال (23 نفر) و بالای 40 سال (13 نفر) قرار گرفتند. گروه شاهد 35 نفر بودند که در دو گروه سنی 40-17 سال (25 نفر) و بالای 40 سال (10 نفر) قرار و از نظر سن و جنس با افراد بیمار گزینش شده مشابهت داشتند. متغیرهای مورد بررسی در این مطالعه مقدار آلکالن فسفاتاز، کلسیم، فسفر، اسیدفسفاتاز سرم و مقایسه تغییرات آنها با افراد شاهد بود. مقایسه آماری میانگین غلظت آلکالن فسفاتاز بیماران مبتلا به پرکاری تیرویید با افراد شاهد در افراد بالاتر از 40 سال (p<0.05) و در افراد 40-17 سال (p<0.01)افزایش معناداری نشان داد. مقایسه میانگین غلظت کلسیم بیماران مبتلا به پرکاری تیرویید با افراد شاهد در دو محدوده سنی تفاوت معنی داری را نشان نداد. این بررسی نشان می دهد که میانگین غلظت آلکالن فسفاتاز بیماران در مقایسه با افراد شاهد افزایش داشته که خود می تواند به عنوان پیامد افزایش میزان جذب و تشکیل استخوان و یا به عبارتی به دلیل افزایش تغییرات ساختمانی در استخوان ها باشد. از طرفی عدم تفاوت معنی دار بین غلظت کلسیم افراد بیمار در مقایسه با افراد شاهد می تواند مربوط به کمبود مصرف لبنیات، مواد پروتئینی و در نتیجه کاهش مصرف روزانه کلسیم باشد.
حمیدرضا جوشقانی، دکتر محمود جلالی، دکتر عباسعلی صاحبقدم لطفی، دکتر ابراهیم جوادی، احمد رضا بندگی،
دوره 4، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1381 )
چکیده

کبد یکی از اعضا بسیار مهم بدن است که در سوخت و ساز (متابولیسم) کربوهیدرات ها، پروتئین ها و چربی ها نقش اساسی دارد. همچنین این عضو نقش بسیار مهمی در دفع و ترشح سموم بازی می کند. این عضو حیاتی در معرض انواع عفونت های انگلی، ویروسی، باکتریایی و آسیب های جدی به وسیله سموم قرار دارد. امروزه یکی از راه های تشخیص و بررسی آسیب های کبدی سنجش برخی از آنزیم های کبدی مانند آلانین آمینوترانسفراز ALT) یا (GPT و آسپارتات آمینوترانسفراز AST) یا (GOTمی باشد. به علت آن که این آنزیم ها در سایر بافت ها نیز وجود دارند، نیاز به سنجش سایر آنزیم ها با ویژگی بیشتر احساس می گردد. در این مطالعه فعالیت آنزیم اورنیتین کربامیل ترانسفراز (EC2.1.3.3) ، دومین آنزیم چرخه اوره، در 56 بیمار کبدی (مبتلا به سیروز و هپاتیت ویروسی) مورد مطالعه قرار گرفت. برای تایید ضایعه کبدی در گروه بیماران و همچنین برای صحت سلامتی در گروه شاهد آزمایش های گلوتامیک پیروویک ترانس آمیناز سرم (SGPT) و گلوتامیک اگزالواستیک ترانس آمیناز سرم(SGOT) ، آلبومین، بیلی روبین، ?GT و آلکالن فسفاتاز انجام گردید. برای سنجش فعالیت اورنیتین کربامیل ترانسفراز (OCT) از روش رنگ سنجی استفاده شد. ما دریافتیم که بین فعالیت OCT با آنزیم P<0.001) SGOT ، (r=0.782 و P<0.001) SGPT ، (r=0.857 همبستگی وجود دارد. با توجه به این که آنزیم OCT برای کبد تا حد بسیار زیادی اختصاصی می باشد، لازم است که در سایر مطالعات، فعالیت این آنزیم در ضایعات مختلف کبدی مورد ارزیابی قرار گیرد.
دکتر سکینه محمدیان، دکتر حمیدرضا بذرافشان، دکتر عبدا.. صادقی‎نژاد،
دوره 5، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1382 )
چکیده

امروزه هورمون رشد سنتتیک در مقادیر قابل توجه در دسترس می باشد و به دلیل اثرات محرک رشد و آنابولیک آن در اختلالات متنوعی در اطفال و بالغین استفاده می گردد. اثرات مفید هورمون رشد در درصد کمی از بیماران با کوتاهی قد در بچه ها و در بالغین با کمبود شدید هورمون رشد و یا سندرم اکتسابی نقص ایمنی (AIDS) به اثبات رسیده است. استفاده از هورمون به صورت تجربی دربرخی علل کوتاهی قد و شرایط کاتابولیسمی متعدد صورت می گیرد. به نظر می رسد که با گذشت زمان موارد استفاده درمانی با این هورمون افزایش خواهد یافت.
دکتر حمیدرضا تجری، دکتر بهروز قاضی‎مقدم، دکتر سیروس واحدی، دکتر نفیسه عبدالهی، دکتر رضا داودی، دکتر آرزو عابدینی،
دوره 5، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1382 )
چکیده

مقدمه و هدف: شب ادراری یا انورزی به خیس کردن کودک بعد از 5 سالگی اطلاق می شود. در این مطالعه میزان موفقیت و عود سه روش ایمن پرامین، دسموپرسین و شرطی سازی در درمان انورزی بررسی شده است. مواد و روش ها: این تحقیق روی 84 کودک در محدود سنی 11-7 ساله مبتلا به شب ادراری که از طریق غربالگری مدارس انتخاب شده بودند، انجام شد. بیماران به طور تصادفی به سه دسته تقسیم شدند و هر گروه تحت یک نوع درمان قرار گرفت. گروه اول: یک قرص ایمی پرامین 25 میلی گرم هر شب به مدت یک ماه. گروه دوم: اسپری دسموپرسین 20 میکروگرم داخل بینی هر شب به مدت یک ماه. گروه سوم: شب زنگ هر شب به مدت یک ماه. قطع شب ادراری به مدت 2 هفته مداوم به عنوان جواب مثبت تلقی شد. یافته ها: تمامی بیماران از نظر معاینه فیزیکی، آزمایشات ادرار و قند خون طبیعی بودند. سونوگرافی کلیه ها و مثانه نیز در همه طبیعی بود. میانگین سنی 8.5 سال بود. از نظر جنسی 77.3 درصد پسر و 22.7 درصد دختر بودند. میزان موفقیت یک ماه پس از درمان به ترتیب در گروه های اول تا سوم 71.4 درصد، 60 درصد و 50 درصد بود. میزان عود 6 ماه پس از قطع دارو به ترتیب در گروه های اول تا سوم 10 درصد، 55.5 درصد و 25 درصد بود. نتیجه گیری: با توجه به ارزان تر و در دسترس بودن ایمی پرامین هم چنان به عنوان روش درمانی مناسب پیشنهاد می گردد. با توجه به میزان عود بالای دسموپرسین این دارو برای درمان موقت توصیه می شود.
دکتر عبدالحمید آل هوز، دکتر دردی قوجق، دکتر محمداسماعیل معافی،
دوره 5، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1382 )
چکیده

مقدمه و هدف: با توجه به گزارش قابلیت بالای تبخیری مایع منومرمتیل متاکریلات و نیز عوارض شناخته شده سمی آن از جمله عوارض کبدی، در صورت جذب پوستی یا تنفسی و نیز واکنش های آلرژیک آن، پیش بینی سیستم های مناسب و نیز تدبیر روش های حفاظتی جهت کاهش تماس مستقیم با این مواد در افزایش کارآیی تکنسین ها و نیز بهبود وضعیت سلامتی آنان ضرورت دارد. اهداف این پژوهش تعیین میزان متانول ادرار در افراد در معرض تماس با متیل متاکریلات و تعیین رابطه سطح متانول ادرار و اکسپوژر با متیل متاکریلات به تفکیک سابقه کاری و مقایسه سطح متانول ادرار و اکسپوژر با متیل متاکریلات در گروه های شاهد و گروه مورد مطالعه بود. مواد و روش ها: در یک مطالعه مورد - شاهدی از 32 تکنسین لابراتورهای دندانسازی نمونه ادرار قبل از آغاز کار در لابراتوار دندانسازی و پس از پایان کار (گروه مورد) و نیز از 32 نفر افراد عادی (گروه شاهد) تهیه شد و به روش کروماتوگرافی کاغذی و گازی غلظت متانول ادرار مورد سنجش قرار گرفت. یافته ها: میانگین غلظت متانول در افراد گروه مورد مطالعه (1.2 میکرومول در لیتر) بیشتر از شاهد (0.87 میکرومول در لیتر) بود و اختلاف معنی داری را نشان داد (.0.05>P). میانگین غلظت متانول ادرار پس از پایان کار (1.45 میکرومول در لیتر) به صورت معنی داری بیش از غلظت آغاز به کار (1.27 میکرومول در لیتر) در لابراتوار دندانسازی بود (0.05>P). اما رابطه معنی داری بین سابقه کار و غلظت متانول ادرار به دست نیامد. نتیجه گیری: با توجه به افزایش معنی دار، میانگین غلظت متانول در ادرار پس از پایان کار در لابراتوار دندانسازی، استفاده از روش های محافظتی نظیر وجود تهویه مناسب، استفاده از ماسک و دستکش و یا تیوپ های جاذب بخار متیل متاکریلات می تواند در افزایش ایمنی محیط کار لابراتوار دندانسازی مفید باشد.
حمیدرضا جوشقانی، اسماعیل کوچکی شلمانی، رضا امینی، پوپک درخشنده، عبدالوهاب احسانی زنوز، محمد شعبانی، مریم کدیور،
دوره 5، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1382 )
چکیده

مقدمه و هدف: آدنوکارسینوهای معده دومین سرطان شایع پس از سرطان ریه در جهان است. سالانه حدود 755500 مورد جدید شناسایی می شود. تقریباً 12 درصد کل مرگ و میر ناشی از سرطان در اثر سرطان معده است. یکی از مهم ترین ژنهایی که در ممانعت از بروز سرطان اهمیت دارد ژن p53 است که در تنظیم چرخه سلولی نقش دارد. در برخی از سرطان ها تا 50 درصد موارد در ژن p53 جهش دیده می شود که حدود 87 درصد موارد جهش ها در اگزون های 5 تا 8 هستند. این مطالعه به منظور تعیین جهش های ژن p53 در سرطان معده به روش PCR- SSCP انجام گردید. مواد و روش ها: طی سال 1381، 44 نمونه بیوپسی از بیماران سرطان معده از سه مرکز بیمارستانی در تهران تهیه و مشخصات دموگرافیک بیماران مشخص و نمونه های بیماران به روش PCR- SSCP جهت تعیین جهش های ژن p53 مورد مطالعه قرار گرفت. یافته ها: در این مطالعه از 44 بیمار مبتلا به سرطان معده، 31 نفر مرد و 13 نفر زن با میانگین سنی 60.8 سال (از 34 سال تا 84 سال) بودند. بر اساس نوع سرطان 36 مورد از نوع روده ای (81.8 درصد) و 5 مورد (11.4 درصد) از نوع منتشر بودند. سه مورد با اطلاعات موجود در هیچ یک از دو گروه فوق قرار نگرفت. پس از انجام PCR- SSCP در 9 مورد حرکت الکتروفورتیک باندهای نمونه بیماران با نمونه های طبیعی تفاوت داشت. یک جهش در اگزون 5 (11.1 درصد)، 2 جهش در اگزون 6 (22.2 درصد)، 3 جهش در اگزون 7 (33.3 درصد) و 3 جهش در اگزون 8 (33.3 درصد) مشاهده شد. از این 9 جهش 7 مورد مربوط به سرطان از نوع روده ای و 2 مورد از نوع منتشر بود. ارتباط معنی داری بین سن و نوع سرطان مشاهده نگردید. هم چنین ارتباط معنی داری بین نوع سرطان و جنس، بین جنس و جایگاه جهش و هم چنین نوع سرطان و جایگاه جهش دیده نشد. در نوع منتشر 2 جهش در اگزون های 6 و 8 مشاهده گردید و هیچ جهشی در اگزو های 5 و 7 مشاهده نشد. در نوع روده ای در هر چهار اگزون مورد مطالعه جهش دیده شد. نتیجه گیری: در این مطالعه میزان بروز جهش در ژن p53 در سرطان معده 20.5 درصد به دست آمد که بیانگر فراوانی متوسط جهش ژن p53 در جامعه مورد مطالعه است.
دکتر حمیدرضا تجری،
دوره 6، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1383 )
چکیده

هرنی اینگوینال در سنین میانسالی و بالاتر شایع است که به دو صورت مستقیم و غیر مستقیم دیده می شود. در اکثر موارد ساک هرنی محتوی روده ها و یا اُمنتوم می باشد. ولی هرنی حاوی مثانه هم وجود دارد که نادر است. در بیمار معرفی شده، علاوه بر هرنی اینگوینال وسیع حاوی مثانه و احتباس ادراری، کلیه همان سمت هم خاموش بود که نشان دهنده سیر مزمن بیماری است. تشخیص هرنی مثانه و اثبات آن با انجام سونوگرافی و سیتوگرافی رتروگراد است که در سیستوگرافی ماده حاجب در داخل اسکروتوم دیده می شود و ارتباط آن با مثانه نشان داده می شود. در بیمار ما تشخیص قبل از عمل با سیستوگرافی رتروگراد اثبات شد و بعد از عمل بیمار به راحتی قادر به ادرار کردن بود و تورم اسکروتوم هم برطرف شده بود. توصیه می شود که در بیماران بالاتر از 50 سال که هرنی وسیع اینگوینواکسترنال دارند علائم پروستاتیسم هم وجود دارد سیستوگرافی انجام شود تا تشخیص قبل از عمل داده شود تا از احتمال آسیب حالب و مثانه در طی عمل جلوگیری شود.
دکتر حمیده مروج، دکتر محمد دهقان،
دوره 6، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1383 )
چکیده

مقدمه و هدف: آکنه روزاسه یک بیماری التهابی مزمن و عود کننده پوستی است. با توجه به شیوع آکنه روزاسه و اهمیت شناخت اتیولوژی بیماری و تناقضاتی که در مورد نقش مایت های دمودکس در بروز بیماری آکنه روزاسه، این تحقیق روی مراجعین به بیمارستان های بوعلی و لقمان طی سالهای 79-1370 انجام گرفت. مواد و روش ها: این تحقیق به روش مورد- شاهدی انجام گرفت. گروه مورد بر اساس گزارش آسیب شناسی در بیماران مبتلا به آکنه روزاسه و دو گروه شاهد، یکی بیماران مبتلا به دیسکوئید لوپوس اریتماتوز (DLE) و دیگری بیماران مبتلا به لیکن پلان اکتینیک (ALP) بودند. گروه ها به لحاظ سن و جنس مشابه سازی شده و لام های تهیه شده را با تکنیک نمونه برداری پوستی از نظر وجود یا عدم وجود مایت های دمودکس و نیز دانسیته آنها بررسی شد. یافته های به دست آمده در فرمی ثبت و نقش آنها در بروز آکنه روزاسه تعیین و Odds Rratio آن تعیین گردید. یافته ها: این تحقیق روی 225 نفر شامل 75 نفر در گروه مورد (آکنه روزاسه)، 75 نفر در گروه شاهد DLE و 75 نفر در گروه شاهد ALP انجام گرفت. سن و جنس افراد در این سه گروه به لحاظ آماری اختلافی نداشتند. در گروه های شاهد 16 درصد و در گروه مورد 38 درصد مایت های دمودکس مشاهده گردید (p<0.05). وجود این پارازیت شانس بروز آکنه روزاسه را 3.3 برابر افزایش می دهد. تعداد متوسط مایت های دمودکس در گروه DLE برابر 0.66 و در گروه ALP برابر 0.2 و در گروه مورد 1.4 بود (p<0.05)نتیجه گیری: شیوع و دانسیته مایت های دمودکس شانس بروز آکنه روزاسه را افزایش می دهد و تحقیق برای تاثیر درمان این مایت در بیماری آکنه روزاسه پیشنهاد می گردد.
دکتر آصف پرویز کاظمی، دکتر حمید کمالی‎پور،
دوره 6، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1383 )
چکیده

مقدمه و هدف: اثرات مخرب پاسخ های فشاری (افزایش ضربان قلب و فشار خون) متعاقب لارنگوسکوپی و لوله گذاری تراشه، کاملاً شناخته شده اند. پژوهش حاضر با هدف بررسی موثرترین و کم هزینه ترین روش کاهش پاسخ های فشاری متعاقب لارنگوسکوپی و لوله گذاری تراشه انجام شده است. مواد و روش ها: روش این تحقیق کارآزمایی بالینی تصادفی شده (randomized clinical trial) در بیمارستان چمران وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شیراز انجام شد. در این بررسی 90 بیمار که طبق طبقه بندی انجمن متخصصین بیهوشی آمریکا با وضعیت جسمی کلاس یک، در محدوده سنی 30-15 سال که کاندید جراحی الکتیو برای شکستگی ران یا ساق پا بودند را به طور تصادفی در سه گروه A، B و C تقسیم کردیم. گروه A به صورت مستقیم از طریق Hypopharyngeal، گروه B از طریق Oropharyngeal و قبل از القای بیهوشی اسپری لیدوکائین 10 درصد دریافت کردند. گروه C (گروه شاهد) همانند گروه A و گروه B بیهوش شدند ولی اسپری لیدوکائین دریافت نکردند. در هر سه گروه پیش دارو و داروهای القای بیهوشی و نگهداری بیهوشی یکسان بود. تعداد ضربان قلب، فشار خون سیستولیک و دیاستولیک همه بیماران در هر سه گروه قبل از لوله گذاری تراشه، بلافاصله بعد از لوله گذاری تراشه و 3 و 5 دقیقه بعد از لوله گذاری تراشه اندازه گیری و ثبت شد. یافته ها: اسپری لیدوکائین قبل از القای بیهوشی از طریق Oropharyngeal و بعد از القای بیهوشی از طریق Hypopharyngeal هر دو در کنترل تعداد ضربان قلب، فشار خون سیستولیک و دیاستولیک موثر بود، ولی اسپری لیدوکائین از طریق Oropharyngeal قبل از تزریق داروهای القای بیهوشی در کنترل پاسخ های فشاری متعاقب لارنگوسکوپی و لوله گذاری تراشه به طور واضح موثرتر از به کار بردن اسپری لیدوکائین از طریق Hypopharyngeal بود (p<0.05)نتیجه گیری: بر اساس پژوهش حاضر اسپری موضعی لیدوکائین از طریق Oropharyngeal قبل از تزریق داروهای القای بیهوشی برای جلوگیری از افزایش فشار خون و تعداد ضربان قلب و اثرات سوء ناشی از آن هنگام لوله گذاری تراشه سهل ترین، با صرفه ترین و موثرترین روش می باشد.

صفحه 1 از 7    
اولین
قبلی
1
 

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.13 seconds with 46 queries by YEKTAWEB 4645