|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
دکتر محمدعلی تخشید، دکتر جعفر آی، دکتر علیرضا توسلی، لیدا ابراهیمی، داریوش مومن زاده، دوره 12، شماره 1 - ( 1-1389 )
چکیده
زمینه و هدف : کولیت اولسراتیو بیماری مزمن التهابی کولون است که رادیکالهای آزاد نقش مهمی در ایجاد آن دارند. رژیم غذایی حاوی اسیدهای چرب امگا 3- و مواد آنتیاکسیدانت در درمان این بیماری موثر است. عصاره هسته انگور حاوی مواد آنتیاکسیدانت قوی است. این مطالعه به منظور تعیین اثر محافظتی رژیم غذایی غنی از روغن ماهی و عصاره هسته انگور بر کولیت القا شده توسط اسیداستیک در موشهای صحرایی انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 50سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار به صورت تصادفی به 5 گروه 10 تایی تقسیم شدند. گروه (F) روغن ماهی 6.1 میلیلیتر روغن ماهی، گروه (G) عصاره هسته انگور 50 میلیگرم بر کیلوگرم عصاره هسته انگور در یک میلیلیتر آب مقطر و گروه (FG) روغن ماهی + عصاره هسته انگور 1.6 میلیلیتر روغن ماهی و 50 میلیگرم بر کیلوگرم عصاره هسته انگور به صورت گاواژ به مدت 30 روز دریافت نمودند. موشها در گروههای کنترل (C) و گروه کولیت (Co) حجم یکسانی از آب مقطر دریافت داشتند. پس از 30روز در گروههای آزمایشی ، تیمار با عصاره هسته انگور ، تیمار با روغن ماهی و گروه تیمار با روغن ماهی و عصاره هسته انگور با تزریق درون رکتومی یک میلیلیتر اسیداستیک (4درصد) کولیت ایجاد گردید. گروه کنترل تزریق درون رکتومی سالین دریافت داشتند. دوروز بعد از ایجاد کولیت ، درجه آسیبهای بافتی و التهاب با نمرات آسیب میکروسکوپی و آسیبشناسی بافتی مورد ارزیابی قرار گرفت. یافتهها : تزریق درونرکتومی اسیداستیک موجب ایجاد زخم ، التهاب و آسیب شدید کریپتها در بافت مخاطی کولون موشها گردید. شدت آسیبهای ماکروسکوپی ، میکروسکوپی و التهاب در گروه تیمار با مصرف توأم روغن ماهی و عصاره هسته انگور در مقایسه با گروه کولیت کاهش معنیداری را نشان داد (P<0.05). در صورتی که تغذیه موشها با عصاره هسته انگور به تنهایی و روغن ماهی موجب بهبودی معنیداری در نمرات آسیبهای میکروسکوپی و ماکروسکوپی نگردید. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که مصرف توأم روغن ماهی و عصاره هسته انگور قبل از ایجاد کولیت القاء شده توسط اسیداستیک دارای نقش محافظتی در برابر آسیبهای ماکروسکوپی ، میکروسکوپی و التهاب کولون موشهای صحراییمی باشد.
سمیه حسینپور نیازی، زهرا نادری، نسرین حسینپور نیازی، مریم دلشاد، دکتر پروین میرمیران، دکتر فریدون عزیزی، دوره 13، شماره 4 - ( 10-1390 )
چکیده
زمینه و هدف : سوءتغذیه شامل طیف گستردهای از شرایط تغذیهای مختلف نظیر اضافه وزن یا کاهش وزن، کمبود مواد مغذی خاص مانند پروتئین، ویتامین و مواد معدنی است. سوءتغذیه در بیمارستان سبب افزایش مرگ و میر میشود. این مطالعه به منظور تعیین شیوع سوءتغذیه در بیماران بستری در بیمارستان آیت اله طالقانی تهران انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی 446 بیمار (217 مرد و 229 زن) بستری از نظر شاخصهای تنسنجی در بیمارستان آیتالهطالقانی تهران از مرداد تا پایان دی ماه سال 1384 ارزیابی شدند. شاخص توده بدنی (BMI) یا ضخامت چربی زیرپوستی (TSF) یا محیط عضله وسط بازو (MAMC) در شش ماه گذشته تعیین و افراد براساس این معیارها در سه گروه سوء تغذیه خفیف، متوسط و شدید قرار گرفتند. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS-15 و آزمونهای آماری کایاسکوئر و t-test تجزیه و تحلیل شدند. نسبت شانس با استفاده از آزمون رگرسیون لجستیک تعیین شد. یافتهها : شیوع سوءتغذیه در این مطالعه به طور کلی 52 درصد تعیین گردید. شیوع سوءتغذیه به صورت خفیف، متوسط و شدید به ترتیب 14 درصد، 10 درصد و 28درصد تعیین شد. بیشترین شیوع سوءتغذیه کل در بخش گوارش (64 درصد)، بیماران مرد (52.2 درصد)، گروه سنی 29-18سال (71.4 درصد) و افراد با تحصیلات راهنمایی و دبیرستان (67.4 درصد) بود. شیوع TSF، MAC و MAMC کمتر از صدک 5 درصد در گروه سوءتغذیه بهطور معنیداری بیش از گروه تغذیه مناسب بود (P<0.005). افزایش هر واحد نمایه توده بدن احتمال سوءتغذیه را 17 درصد کاهش داد. نسبت شانس سوءتغذیه در بیماران با یک یا بیش از یک مشکل گوارشی 64 درصد بیشتر از بیماران بدون مشکل گوارشی بود. همچنین نسبت شانس سوءتغذیه در بیماران با دو یا بیش از دو بار بستری در بیمارستان طی 6 ماه گذشته، 2.1 برابر نسبت به عدم بستری در بیمارستان تعیین شد. نسبت شانس تعداد دفعات بستری بیش از یک بار در افراد با MAC کمتر از صدک 5 درصد، 1.64 برابر در مقایسه با صدک 50-7 درصد حاصل شد. نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشان داد که سوءتغذیه در بیماران بستری در بیمارستان آیت اله طالقانی تهران (52 درصد) در مقایسه با بیمارستانهای دیگر و یا سایر کشورها در سال 1384 بالاتر بود. نمایه توده بدن، مشکلات گوارشی و تعداد دفعات بستری در بیمارستان با سوءتغذیه ارتباط داشت.
سمیه حسینپور نیازی، گلبن سهراب، گلاله اصغری، دکتر پروین میرمیران، نازنین مصلحی، دکتر فریدون عزیزی، دوره 15، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : نمایه گلیسمی به عنوان شاخص اندازهگیری میزان و بار گلیسمی به عنوان شاخص اندازهگیری کیفیت کربوهیدرات دریافتی است. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط نمایه و بار گلیسمی با عوامل خطر بیماریهای قلبی عروقی در بزرگسالان تهرانی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 2284 فرد (1327 مرد و 957 زن) با سنین 19-84 سال ساکن در منطقه 13 تهران طی سالهای 1384-87 انجام شد. نمایه گلیسمی و بار گلیسمی با استفاده از پرسشنامه بسامد خوراک تعیین شد. عوامل خطر بیماریهای قلبی عروقی شامل شاخصهای تنسنجی، فشارخون، قندخون ناشتا (میلیگرم در دسیلیتر)، گلوکز 2 ساعته (تست تحمل گلوکز)، کلسترول تام (میلیگرم در دسیلیتر)، تریگلیسرید سرم (میلیگرم در دسیلیتر)، HDL-C سرم (میلیگرم در دسیلیتر)، و LDL-C سرم (میلیگرم در دسیلیتر) بود. نمایه توده بدن بیشتر یا مساوی 30 چاق در نظر گرفته شد. میانگین دریافتهای غذایی به صورت تعدیل شده برای انرژی، جنس و سن در سههکهای دریافت نمایه گلیسمی و بار گلیسمی با استفاده از آزمون general linear model analysis of covariance محاسبه شد دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-15 و آزمونهای one-way analysis of variance ، کایاسکوئر، Partial correlation و linear regression تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : میانگین دریافت نمایه گلیسمی 13.5±68.3 و بار گلیسمی 97.6±244.8 بود. نمایه گلیسمی و بار گلیسمی رابطه معکوس با دریافت غلات کامل و رابطه مستقیم با دریافت غلات تصفیه شده، میوهها، لبنیات و قندهای ساده داشت. پس از تعدیل شیوه زندگی و عوامل تغذیهای، نمایه گلیسمی رابطه مستقیمی با غلظت تریگلیسرید سرم و HDL-C در افراد چاق داشت و بار گلیسمی ارتباط مستقیمی با گلوکز ناشتای خون و گلوکز 2 ساعته در بین افراد غیرچاق داشت. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که نمایه گلیسمی در افراد چاق ارتباط معنیداری با افزایش غلظت تریگلیسرید سرم و کاهش غلظت HDL-C سرم دارد. بار گلیسمی در افراد غیرچاق ارتباط معنیداری با کاهش گلوکز ناشتای خون و گلوکز خون 2 ساعته داشت.
مهدی صادقیان، ذات الله عاصمی، منصوره صمیمی، زهره طبسی، پروانه صانعی، احمد اسماعیل زاده، دوره 17، شماره 3 - ( 7-1394 )
چکیده
زمینه و هدف : برای بهبود پیامدهای بارداری در بیماران مبتلا به دیابت بارداری، راهکارهایی از قبیل اصلاح شیوه زندگی، مداخلات غذایی و در صورت ضرورت استفاده از عوامل خوراکی کاهش قندخون و تزریق انسولین به کار گرفته میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر چهار هفته رژیم غذایی به منظور توقف پرفشاری خون بر پیامد دیابت بارداری انجام شد. روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی 52 زن مبتلا به دیابت بارداری به طور تصادفی در دو گروه 26 نفری کنترل و رژیم غذایی بهمنظور توقف پرفشاری خون (گروه مداخله) طی مدت 4 هفته قرار گرفتند. رژیم غذایی گروه کنترل شامل 45-55% کربوهیدارت، 15-20% پروتئین و 25-30% چربی بود. رژیم غذایی گروه مداخله غنی از میوهها، سبزیجات، غلات کامل و محصولات لبنی کمچرب و دارای مقادیر کمتری از چربیهای اشباع، کلسترول و غلات تصفیه شده با مقادیر سدیم 2400 میلیگرم بر لیتر بود. پس از مداخله تغذیهای نوع زایمان، انسولین درمانی و میزان افزایش مایع آمنیوتیک در زنان باردار ارزیابی شد. قد، وزن، دورسر و معیار پاندرال (ponderal) نوزادان طی 24 ساعت اول بدو تولد ثبت گردید. یافتهها : نیاز به عمل سزارین در گروه مداخله (46.2%) به صورت معنیداری در مقایسه با گروه کنترل (80.8%) کاهش یافت (P<0.05). درصد نیاز به انسولین درمانی در گروه مداخله (23%) به صورت معنیداری در مقایسه با گروه کنترل (73%) کاهش یافت (P<0.05). نوزادان متولد شده از مادران گروه مداخله در مقایسه با نوزادان متولد شده از مادران گروه کنترل بهطور معنیداری وزن کمتر، دور سر کمتر و معیار پاندرال کمتری داشتند (P<0.05). نتیجهگیری : مصرف رژیم غذایی به منظور توقف پرفشاری خون به مدت 4 هفته در زنان مبتلا به دیابت بارداری منجر به بهبود پیامدهای حاصل از بارداری گردید.
صفا آریان نژاد، سکینه محمدیان، حمیرا خدام، کاوه یثربی، دوره 17، شماره 4 - ( 10-1394 )
چکیده
زمینه و هدف : سوءتغذیه از جدیترین اختلالات تغذیهای در دوران کودکی به حساب میآید. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی سوءتغذیه و ارتباط آن با سطح سرمی آهن، روی، منیزیم و کلسیم در کودکان 6 الی 36 ماهه انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه مورد – شاهدی براساس چارت CDC 166 کودک در گروه شاهد (بدون سوءتغذیه) و 151 کودک در گروه مورد (دارای سوءتغذیه) قرار گرفتند. سپس سطح سرمی آهن، روی، منیزیم، کلسیم و شاخص توده بدنی برای هر کودک تعیین گردید. یافتهها : از 151 کودک دارای سوءتغذیه، 128 نفر (84.76%) دچار سوءتغذیه خفیف و 23 نفر (15.23%) دچار سوءتغذیه متوسط بودند و هیچ موردی از سوءتغذیه شدید مشاهده نشد. میزان منیزیم و روی سرم در گروه مورد در مقایسه با گروه شاهد بهطور غیرمعنیداری پایین و میزان کلسیم و آهن سرم بهطور غیرمعنیداری بالاتر بود. شاخص توده بدنی در گروه مورد در مقایسه با گروه شاهد کاهش آماری معنیداری نشان داد و با سوءتغذیه ارتباط داشت (CI 95%: 0.38-0.59, OR: 0.47, P<0.0001). نتیجهگیری : سوءتغذیه در کودکان 6 الی 36 ماهه با مقادیر سرمی روی، منیزیم، آهن و کلسیم مرتبط نبود؛ ولی کودکان دارای سوءتغذیه شاخص توده بدنی کمتری داشتند.
روح الله فلاح مشکانی، امین صالحی ابرقویی، احمد اسماعیل زاده، لیلا آزادبخت، عمار حسن زاده کشتلی، آوات فیضی، پیمان ادیبی، دوره 18، شماره 3 - ( 7-1395 )
چکیده
زمینه و هدف : مطالعات اندکی الگوهای اصلی موادمغذی را با بیماریهای مزمن ارتباط دادهاند. این مطالعه به منظور شناسایی الگوهای اصلی موادمغذی در بزرگسالان اصفهانی و بررسی ارتباط آنها با چاقی عمومی و چاقی شکمی انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی - تحلیلی از یک پرسشنامه بسامد خوراکی نیمه کمی ارایه شده به 8691 فرد 18 تا 55 ساله برای جمعآوری اطلاعات غذایی استفاده شد. 6724 و 5203 بزرگسال به ترتیب برای چاقی عمومی و چاقی شکمی داده کامل داشتند. دریافتهای روزانه مربوط به 38 ماده مغذی و بیواکتیو برای شرکت کنندگان محاسبه شد. از تحلیل عاملی برای استخراج الگوهای موادمغذی استفاده گردید.
یافتهها : سه الگوی عمده موادمغذی شناسایی شد. اول مقادیر بالا از اسیدهای چرب، کلسترول، کوبالامین، ویتامین E، پیرودوکسین، پانتوتنیک اسید، روی، کولین، پروتئین و فسفر؛ دوم مقادیر بالا از تیامین، بتائین، نشاسته، فولات، آهن، سلنیوم، نیاسین، کلسیم و منگنز و سوم افزایش گلوکز، فروکتوز، سوکروز، ویتامینC، پتاسیم، کل فیبر غذایی، مس و ویتامین K. مردان واقع در بالاترین پنجک الگوی دوم دارای شانس کمتری برای ابتلا به چاقی عمومی بودند (95% CI: 0.76-0.20 , OR=0.39, P<0.05). همچنین در مردان ارتباط مثبت معنیداری بین الگوی سوم و چاقی عمومی مشاهده شد (95% CI: 1.04-3.04 , OR=1.77, P<0.05) و در زنان این ارتباط دیده نشد (95% CI: 0.74-1.88 , OR=1.18, P<0.05).
نتیجهگیری : الگوی های غذایی با چاقی عمومی و نه چاقی شکمی در مردان شرکت کننده در مطالعه سپاهان ارتباط داشتند.
سیدکمالالدین میرکریمی، دانیال باقری، محمدرضا هنرور، محمدجواد کبیر، رحمان بردی اوزونی دوجی، مریم ایری، دوره 18، شماره 4 - ( 10-1395 )
چکیده
زمینه و هدف : عادات غذایی افراد همراه با رشد سریع تکنولوژی تغییر کرده و مصرف فستفودها بهطرز قابل توجهی در ایران افزایش یافته است. این مطالعه به منظور تعیین عوامل موثر بر مصرف فستفود در دانشآموزان دبیرستانی بر اساس تئوری رفتار برنامهریزی شده انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه توصیفی - تحلیلی به روش مقطعی روی 500 دانشآموز دبیرستانی شهر علیآباد کتول طی سال تحصیلی 94-1393 انجام گردید. از پرسشنامه محقق ساخته شش قسمتی روا و پایا مشتمل بر سازههای تئوری رفتار برنامهریزی شده شامل نگرش، هنجارهای انتزاعی، کنترل رفتاری درک شده و قصد رفتاری برای تکمیل دادهها استفاده شد.
یافتهها : فراوانی مصرف ماهانه فستفود چهار دفعه و متداولترین آن همبرگر و پیتزا بود. تئوری رفتار برنامهریزی شده، رفتار مصرف فستفود را با R2=0.65 توصیف کرد. مصرف فستفود با قصد رفتاری و هنجارهای انتزاعی ارتباط آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). دوستان اثرگذارترین هنجار انتزاعی در قصد مصرف فست فود بود (P<0.05).
نتیجهگیری : از آنجایی که دوستان به عنوان مهمترین هنجار انتزاعی بیشترین اثر را بر قصد مصرف فستفود دانشآموزان داشتند؛ در طراحی مداخلات آموزشی کارآمد، آموزشهای مبتنی بر این گروه نیز بایستی در نظر گرفته شود.
زینب غلامی، سیدمرتضی صفوی، پروانه صانعی، آوات فیضی، پیمان ادیبی، دوره 20، شماره 2 - ( 4-1397 )
چکیده
زمینه و هدف : چاقی یک مشکل عمده بهداشت عمومی در جهان محسوب میشود. شیوع و شدت چاقی در سالهای اخیر افزایش یافته است. سیری به عنوان سرکوب دریافت بیشتر غذا پس از تمام شدن خوردن تعریف شده است. نمایه سیری (Satiety Index: SI) یک ابزار برای اندازهگیری توانایی غذاها برای ارضای گرسنگی و منعکس کننده مقدار کل پری ایجاد شده توسط مقداری از غذاهای آزمودنی به مدت بیش از دو ساعت (سیری کوتاه مدت) است. این مطالعه به منظور تعیین نمایه سیری ماست کمچرب در مقایسه با نان سفید در بزرگسالان سالم با نمایه توده بدنی طبیعی انجام گردید.
روش بررسی : این مطالعه شبهتجربی روی 30 فرد سالم با نمایه توده بدنی طبیعی در محدوده سنی 18 تا 53 سال طی دو روز متوالی انجام شد. در روز اول هر فرد 90 گرم نان سفید و در روز دوم 526 گرم ماست کمچرب (1.5%) در مدت 15 دقیقه مصرف نمود.
مقدار سیرکنندگی نان سفید و ماست کمچرب بر اساس مقیاس VAS و LIKERT سنجیده شد. آلفای کرونباخ برای سیر کنندگی نان سفید 0.89 و برای ماست کمچرب 0.947 محاسبه گردید.
یافتهها : نمایه سیری ماست کمچرب 1.46±136.66 درصد در مقایسه با نان سفید (با نمایه سیری 100) تعیین شد. میزان تغییرات سیرکنندگی ماست کمچرب و نان سفید 120 دقیقه بعد از مصرف آنها، به نسبت لحظه شروع براساس مقیاس VAS معنیدار نبود؛ ولی براساس مقیاس LIKERT میزان سیرکنندگی برای ماست کمچرب (تغییرات 0.43±1.60) افزایش معنیداری داشت (P<0.05).
نتیجهگیری : در جمعیت بزرگسال با وزن طبیعی نمایه سیری ماست کمچرب نسبت به نان سفید نشاندهنده سیرکنندگی بیشتر ماست کمچرب نسبت به نان سفید است.
سمیه فتاحی، مصطفی قربانی، لیلا آزادبخت، دوره 21، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: بار اسیدی رژیم غذایی تعادل اسیدیته بدن را تحت تاثیر قرار میدهد که ممکن است با خطر اضافه وزن، چاقی و همچنین با نمایه کیفیت رژیم غذایی (dietary quality index international: DQI-I)، میانگین نسبت کفایت مواد مغذی (mean adequacy ratio: MAR) و دانسیته انرژی رژیم غذایی مرتبط باشد. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط بار اسیدی رژیم غذایی با وضعیت وزنی،کیفیت رژیم غذایی (DQI-I)، میانگین نسبت کفایت مواد مغذی (MAR) و دانسیته رژیم غذایی در بین زنان تهرانی انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی – مقطعی - تحلیلی به صورت تصادفی روی 306 نفر از زنان 50-20 ساله مراجعه کننده به مراکز بهداشتی مناطق جنوب شهر دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. بار اسیدی رژیم غذایی با استفاده از نمایههای بار اسیدی شامل اسیدهای انباشت کلیه (potential renal acid load: PRAL)، اسید خالص درونزاد (net endogenous acid production: NEAP) و بار اسیدی رژیم غذایی (dietary acid load: DAL) محاسبه شد. امتیازهای DQI-I، MAR و دانسیته انرژی رژیم غذایی برای افراد محاسبه شد.
یافتهها: شانس ابتلا به چاقی (95% CI= 0.97-5.50, OR=2.33, P=0.04) و چاقی شکمی (95% CI=1.21-4.50, OR=2.4, P=0.005) بهطور معنیداری در طول سهکهای DAL (بار اسیدی رژیم غذایی) افزایش یافت. در حالی که حتی بعد از تعدیل مخدوشگرها سایر نمایههای بار اسید رژیم غذایی ارتباط معنیداری با چاقی، اضافهوزن و چاقی شکمی نشان ندادند. با افزایش بار اسیدی رژیم غذایی در طول سهکهای امتیازهای بار اسیدی رژیم غذایی، نمایههای DQI-I و MAR بهطور معنیداری کاهش و دانسیته رژیم غذایی بهطور معنیداری افزایش یافت (P<0.05).
نتیجهگیری: بار اسیدی رژیم غذایی با شانس ابتلا به چاقی و چاقی شکمی ارتباط داشت. PRAL، NEAP و DAL نمایههای خوبی برای تعیین کیفیت رژیم غذایی بودند.
خدیجه عاشورپور، احمد حیدری، آی سن قرنجیک، الهام مبشری، سمیرا عشقی نیا، دوره 21، شماره 3 - ( 7-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: از دیرباز انتخاب جنسیت فرزندان به دلایل متعدد مورد توجه جوامع بشری بوده است. برخی مطالعات، تاثیر رژیم غذایی حوالی بارداری مادر را بر تغییر نسبت جنسیتی نشان میدهند. با توجه این که در طول ماه رمضان، رژیم غذایی زنان دستخوش تغییر اساسی میگردد و پژوهشهای پیرامون ارتباط روزهداری مادر بر جنسیت جنین اندک و نتایج آن ضد و نقیض است؛ این مطالعه به منظور تعیین ارتباط روزهداری مادر در مرحله فولیکولی آخرین قاعدگی با جنسیت نوزاد انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی- تحلیلی روی 139 زن باردار مراجعه کننده به درمانگاه مامایی بیمارستان شهید صیاد شیرازی یا مراکز بهداشتی درمانی شهر گرگان به دلیل انجام مراقبتهای دوران بارداری انجام شد که شروع آخرین دوره قاعدگی قبل از بارداری آنها در ماه رمضان سالهای 1395 لغایت 1396 بود. ابزار جمعآوری اطلاعات چک لیستی شامل مشخصات دموگرافیک مادر باردار، تاریخ آخرین قاعدگی، سن بارداری، تعداد بارداری و تعداد روزهای روزهداری بودند.
یافتهها: 86 نفر (62 درصد) از مادران باردار روزهدار و 53 نفر (38 درصد) غیرروزهدار بودند. فراوانی نوزادان متولد شده از مادران باردار روزهدار 43 نوزاد پسر و 43 نوزاد دختر و در مادران غیرروزهدار 35 نوزاد پسر و 18 نوزاد دختر تعیین گردید. فراوانی جنسیت پسر نسبت به جنسیت دختر در مادران غیرروزهدار بیشتر بود؛ ولی این تفاوت از نظر آماری معنیدار نبود. در بررسی اثرات همزمان متغیرها بر جنسیت نوزاد، هیچکدام از متغیرهای مورد بررسی با جنسیت نوزاد ارتباط آماری معنیداری نشان ندادند. متغیرهایی مانند تعداد بارداری (P= 0.051) و روزهداری مادر (P= 0.083) به ترتیب با نسبت شانس 0.706 و 0.705 شانس پسرزایی را حدود 30 درصد کاهش دادند که البته از لحاظ آماری معنیدار نبودند.
نتیجهگیری: جنسیت نوزاد با روزهداری مادر در مرحله فولیکولی آخرین قاعدگی ارتباطی نشان نداد.
نیلوفر سادات مداحی، حبیب اله یاری زاده، عطیه میرزا بابائی، لیلا ستایش، یاسمن نصیر، خدیجه میرزایی، دوره 23، شماره 2 - ( 4-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلالات خلقی مانند افسردگی، اضطراب، استرس و کیفیت پایین خواب در بین افراد دارای اضافه وزن و چاق شایع است. کیفیت رژیم غذایی در عملکرد مغز و رفتار نقش دارد. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط چگالی انرژی رژیم غذایی با شاخصهای روان در زنان دارای اضافه وزن و چاق مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی تهران انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 301 خانم با میانگین نمایه توده بدنی 3.7±30.7 کیلوگرم بر مترمربع و دامنه سنی 18 تا 56 سال مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی تهران در سالهای 1396 تا 1397 انجام شد. چگالی انرژی رژیم غذایی با استفاده از پرسشنامه نیمه کمی بسامد خوراک از طریق تقسیم کردن کل انرژی دریافتی از غذاهای مصرفی (کیلوکالری در روز) بر وزن کل غذاهای مصرف شده (به جز نوشیدنیها) محاسبه شد. شاخصهای سلامت روان با استفاده از پرسشنامه 21 سوالی اضطراب، استرس و افسردگی ((DASS-21 و کیفیت خواب با استفاده از پرسشنامه Pittsburgh sleep quality ارزیابی شد.
یافتهها: افرادی که در بالاترین چارک چگالی انرژی رژیم غذایی بودند؛ فشار خون سیستولیک و دیاستولیک بیشتری داشتند؛ اما سطح تری گلیسرید پایینتری به نسبت افراد با پایینترین چارک، داشتند. تحلیل رگرسیون لجستیک خام (95% CI=1.01-4.56, P=0.04, OR=2.15) و تعدیل شده برای سن، شاخص توده بدنی و فعالیت بدنی (95% CI=1.13-5.79, P=0.02, OR=2.56) نشان داد که چگالی انرژی رژیم غذایی بهطور معنیداری با افزایش خطر استرس در ارتباط است. هیچ ارتباط معنیداری بین چگالی انرژی رژیم غذایی با افسردگی، اضطراب و کیفیت خواب مشاهده نشد.
نتیجهگیری: دریافت رژیم غذایی با چگالی انرژی بالا با افزایش خطر استرس در ارتباط است.
نویسا سادات سیدقاسمی، مینا دازی، بهاره نیکراد، حسن خورشا، محمدرضا هنرور، دوره 23، شماره 2 - ( 4-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: میزان بروز سل در گلستان 26.7 و در گنبد 24 در صد هزار نفر است. کمبود دریافت انرژی و مواد مغذی از دلایل افزایش خطر سل هستند. سوء تغذیه یک عامل مهم مرگ و میر بالا در جمعیت مسلول است. با کاهش سطح پروتئینهای احشایی، شاخصهای تن سنجی و ریز مغذیها، خطر مرگ و میر افزایش مییابد. این مطالعه به منظور ارزیابی وضعیت تغذیه بیماران مسلول شهرستان گنبد کاووس در استان گلستان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 48 بیمار با میانگین سنی 20±57 سال مبتلا به سل شهرستان گنبد کاووس در سال 1393 انجام شد. اطلاعات دموگرافیک، سابقه ابتلا به بیماری سل، نمایه توده بدنی، آلبومین، هموگلوبین، پروتئین توتال، شمارش سلولهای خونی و مقدار دریافت مواد غذایی ثبت گردید.
یافتهها: زنان 58 درصد و روستاییان 52 درصد را شامل شدند. بین نمایه توده بدنی و سابقه قبلی ابتلا به سل در بیماران با شدتهای متفاوت بیماری اختلاف آماری معنیداری مشاهده شد (P<0.05). تفاوت توزیع شدت کمخونی در بین بیماران با شدتهای مختلف بیماری، از لحاظ آماری معنیدار نبود. بین دو گروه جنسی، اختلاف معنیدار آماری از لحاظ توزیع شدت بیماری مشاهده نشد. متغیر سن حتی در حضور سایر متغیرها، اثر معنیداری بر شدت بیماری داشت (P<0.05).
نتیجهگیری: با افزایش سن شدت بیماری افزایش مییابد. با افزایش شدت بیماری، نمایه توده بدنی بیماران کاهش و شدت سوءتغذیه و کمخونی افزایش مییابد. لذا بیماران مسلول به حمایت تغذیهای نیاز دارند.
حبیب اله یاری زاده، لیلا ستایش، سیدعلی کشاورز، خدیجه میرزایی، دوره 23، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: چاقی نقش مهمی در پیشرفت بیماریهای مزمن از جمله دیابت، چربی خون بالا و بیماریهای قلبی عروقی دارد. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط بین سن شروع چاقی و انرژی متابولیسم استراحت در بزرگسالی در زنان دارای اضافه وزن و چاق انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی – تحلیلی روی 295 زن دارای اضافه وزن و چاق ساکن شهر تهران در رده سنی ۱۸ تا ۵۰ سال انجام شد. دریافتهای غذایی در یک سال گذشته و میزان انرژی دریافتی روزانه با پرسشنامه نیمه کمی بسامد خوراک حاوی ۱۴۷ آیتم گردآوری شد. به منظور بررسی سطح متابولیسم استراحت از دستگاه کالریمتری غیرمستقیم استفاده شد.
یافتهها: بین افراد با سن شروع چاقی زیر 18 سال و افراد با سن شروع چاقی بالای 18 سال تفاوت آماری معنیداری در انرژی متابولیسم استراحت به ازای کیلوگرم وزن بدن وجود داشت (Beta=0.16, 95% CI=0.11 to 0.00, P=0.03). همچنین ارتباط معکوس و معنیداری بین سن شروع چاقی با وزن بین سن شروع چاقی با وزن (Beta=-0.11, 95% CI= -0.30 to 0.00, P=0.005) و میزان بافت چربی (Beta=-0.13, 95% CI= -0.23 to -0.01, P=0.02) یافت شد که بعد از تعدیل عوامل مخدوشگر سن، فعالیت بدنی و انرژی دریافتی، این معنیداری همچنان ثابت ماند.
نتیجهگیری: سن شروع چاقی با افزایش وزن، چربی و کاهش انرژی متابولیسم استراحت در بزرگسالی مرتبط است. در واقع افراد با سن شروع چاقی کمتر از 18 سال، دارای وزن و چربی بالاتر و انرژی متابولیسم استراحت کمتری در بزرگسالی هستند.
مرضیه گرزین، انسیه گرزین، حسن خورشا، علی آرین نیا، دوره 24، شماره 3 - ( 7-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان پستان، شایعترین نوع سرطان در زنان است و شناخت عوامل خطرساز ابتلا، بسیار ضروری است. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط وضعیت تغذیه با سرطان پستان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه مورد – شاهدی روی 210 زن (105 بیمار مبتلا به سرطان پستان و 105 فرد سالم) در محدوده سنی 20 تا 89 سال در شهرستان آزادشهر طی سال 1398 انجام شد. اطلاعات مربوط به وضعیت تغذیه با استفاده از چک لیست محقق ساخته به روش مصاحبه جمعآوری شد.
یافتهها: گروه سنی بیشتر بیماران (49.5%) در محدوده 45 تا 54 سال قرار داشت. در گروه مورد و شاهد از نظر مصرف روغن جامد (49.5% در مقابل 31.4%) ، دمای داغ غذا (19% در مقابل 9.5%) ، مصرف نوشابههای گازدار بیش از دو بار در ماه (29.5% در مقابل 21%) و میانگین تعداد وعدههای مصرف غذاهای سرخ شده در هفته (1.79±3.2 در مقابل 1.73±2.3) تفاوت آماری معنیداری یافت شد (P<0.05). بین دو گروه مورد و شاهد از نظر عواملی مانند سبزیجات، نوع و میزان گوشت، روغن حیوانی، حبوبات، نمک و چای رابطه آماری معنیداری یافت نشد.
نتیجهگیری: الگوی تغذیه زنان مبتلا به سرطان پستان در مقایسه با زنان سالم متفاوت ارزیابی گردید. به طوری که مصرف روغن جامد، دمای غذا، مصرف نوشابههای گازدار و غذاهای سرخ شده بیشتر بود.
هنگامه احمدی، آرمان اسلامی، محمدرضا هنرور، امراله شریفی، دوره 25، شماره 2 - ( 4-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: دانش تغذیهای میتواند بر انتخاب مواد غذایی و در نتیجه عملکرد ورزشی افراد تاثیر بگذارد. مطالعه دانش، نگرش و عملکرد تغذیهای می تواند در انتخاب نوع آموزش و ایجاد هماهنگی بین ورزشکاران در تطبیق رفتارهای تغذیهای نقش اساسی ایفا نماید. این مطالعه به منظور ارزیابی دانش، نگرش و عملکرد تغذیهای ورزشکاران مرد رشته بدنسازی شهر گرگان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 104 ورزشکار مرد بالای 18 سال رشته بدنسازی با سابقه حداقل 3 ماه پیوسته ورزش بدنسازی در 13 باشگاه بدنسازی فعال شهر گرگان طی سال 1399 انجام شد. برای سنجش دانش، نگرش و عملکرد تغذیهای ورزشکاران از پرسشنامه استاندارد Parmenter و Wardle استفاده شد. تکمیل پرسشنامه توسط ورزشکاران و با راهنمایی محقق انجام شد. اطلاعات آنتروپومتری و ترکیبات بدن با استفاده از دستگاه Omron BF511 و توسط کارشناس تغذیه آموزش دیده گردآوری شد.
یافتهها: دانش تغذیهای ضعیف در 70 نفر (67.3%) ، نگرش تغذیهای ضعیف در 35 نفر (33.65%) و عملکرد تغذیهای ضعیف در 81 نفر (77.88%) از ورزشکاران تعیین شد. بین دانش تغذیهای با وزن (r=0.23, P=0.02)، نمایه توده بدنی (r=0.27, P=0.01) و درصد چربی بدن (r=0.22, P=0.02) و نیز بین عملکرد تغذیهای با وزن بدن (r=0.31, P<0.001)، نمایه توده بدنی (r=0.27, P<0.001)، ساعات ورزش هفتگی (r=0.22, P=0.02) و سابقه بدنسازی (r=0.32, P<0.001) همبستگی آماری معنیدار مشاهده شد.
نتیجهگیری: سطح دانش، نگرش و عملکرد تغذیهای ورزشکاران بدنسازی شهر گرگان ضعیف ارزیابی گردید.
|
|
|
|
|
|