[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
هیئت تحریریه::
اعضای اجرایی::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
رضایت‌آگاهانه‌شرکت‌درمطالعه::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2019
Citations66863001
h-index3117
i10-index20673
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
55 نتیجه برای موضوع مقاله: توانبخشی

حامد ابراهیم‌پور، امیرعلی جعفرنژادگرو، ابراهیم پیری، احسان فخری میرزانق،
دوره 0، شماره 0 - ( 12-1402 )
چکیده


مجید شرفی، دکتر محمد صادق قاسمی، دکتر محمد کمالی، حسن سعیدی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1389 )
چکیده

زمینه و هدف : سندرم درد مفصل پتلوفمورال یکی از شایع‌ترین بیماری‌های ارتوپدی در بین ورزشکاران، نظامیان و افراد عادی است. هرچند علت این بیماری ناشناخته است؛ ولی یکی از مهم‌ترین علل بروز این بیماری می‌تواند؛ مشکلات ساختاری اندام تحتانی باشد. یکی از موثرترین روش‌های درمان افراد مبتلا به این سندرم، استفاده از ارتزهای neoprene palumbo و Geno direxa stable می‌باشد؛ اما مطالعات اندکی در مورد اثر این ارتزها وجود دارد. این مطالعه به منظور تعیین اثر ارتز neoprene palumbo و Geno direxa stable بر درد و فعالیت‌های روزمره افراد مبتلا به سندرم درد مفصل پتلوفمورال انجام شد. روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی 30 بیمار مرد مبتلا به سندرم درد مفصل پتوفمورال در رده سنی 18 تا 40 ساله مراجعه کننده به بیمارستان حضرت ولیعصر (عج) اراک در طی سال 1387 به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره استفاده کننده از ارتز neoprene palumbo و ارتز Geno direxa stable قرار گرفتند. با استفاده از مقیاس بصری درد (VAS) و پرسشنامه KOOS شدت درد، سطح فعالیت‌های روزمره ADL و سفتی مفصلی، قبل و سه هفته بعد از درمان مورد ارزیابی قرار گرفت. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های تی زوج و تی مستقل مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته‌ها : بعد از استفاده از ارتز میانگین شدت درد کاهش و فعالیت فیزیکی روزانه افزایش معنی‌داری از نظر آماری نشان دادند (P<0.05)؛ ولی در مقایسه بین دو نوع ارتز neoprene palumbo و Geno direxa stable تفاوت آماری معنی‌داری از نظر شدت درد و فعالیت فیزیکی روزانه مشاهده نشد. نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که هر دو نوع ارتز neoprene palumbo و Geno direxa stable تقریباً به یک میزان باعث بهبود علائم سندرم درد مفصل پتلوفمورال مانند شدت درد و سطح فعالیت‌های فیزیکی روزمره بیماران می‌شوند.
دکتر افسون نودهی مقدم، زهرا روحبخش، دکتر اسماعیل ابراهیمی، دکتر مهیار صلواتی، دکتر داوود جعفری،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1389 )
چکیده

زمینه و هدف : مطالعات زیادی اهمیت عملکرد هماهنگ و هم‌زمان عضلات کتف و گلنوهومرال را نشان داده‌اند. تغییرات خفیف در عملکرد و هماهنگی این عضلات منتهی به اختلال مفاصل می‌گردد. سندرم گیرافتادگی به عنوان شایع‌ترین علت درد شانه گزارش شده است. در این مطالعه قدرت ایزومتریک عضلات کمربند شانه‌ای در بیماران مبتلا به سندرم گیرافتادگی با افراد سالم مقایسه گردید. روش بررسی : این مطالعه مورد شاهدی با استفاده از نمونه‌گیری غیراحتمالی ساده روی 15 بیمار مبتلا به سندرم گیرافتادگی شانه که به درمانگاه‌ها و بیمارستان‌های دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی و دانشگاه علوم پزشکی ایران مراجعه نموده بودندو 15 فرد سالم طی سال 1387 انجام شد. قدرت عضلات گلنوهومرال و اسکاپولوتوراسیک با استفاده از یک دینامومتر دستی در دو گروه مورد و شاهد اندازه‌گیری شد. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های آماری تی مستقل و تی زوج برای مقایسه بین‌گروهی و درون‌گروهی تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : بیماران مبتلا به سندرم گیرافتادگی در مقایسه با افراد سالم دارای قدرت کمتری در عضلات شانه خود بودند (P<0.05). قدرت عضلات در سمت درگیر بیماران نسبت به سمت غیردرگیر کمتر بود (P<0.05). در بیماران مبتلا به سندرم گیرافتادگی نسبت قدرت عضلات چرخاننده به خارج به قدرت عضلات چرخاننده به داخل به طور معنی‌داری کمتر از گروه شاهد بود (P<0.05). نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که کاهش قدرت عضلات شانه در بیماران مبتلا به سندرم گیرافتادگی وجود دارد. لذا بررسی قدرت عضلانی بایستی در برنامه ارزیابی و درمانی این بیماران در نظر گرفته شود. همچنین در درمان فیزیوتراپی این بیماران تقویت عضلات ضعیف بایستی مورد تاکید قرار گیرد.
مسعود غریب، دکتر علی حسینی، نازیلا اکبر فهیمی، دکتر مسعود صالحی،
دوره 12، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده

زمینه و هدف : محدودیت‌درمانی روشی است که در آن با محدود کردن اندام سالم فردی که دچار فلج نیمه بدن شده؛ مجبور به استفاده از اندام مبتلا شود. این مطالعه به منظور تعیین اثر روش محدودیت‌درمانی تعدیل‌یافته بر کیفیت مهارت‌های اندام فوقانی مبتلا در کودکان فلج مغزی نیمه بدن انجام شد. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی یک سویه کور روی 21 کودک مبتلا به فلج مغزی نیمه بدن مراجعه کننده به دو مرکز توانبخشی امیدعصر و بهار تهران طی سال 1387 انجام شد. نمونه‌ها به طور تصادفی تعادلی به دو گروه مداخله (11 نفر) و کنترل (10 نفر) تقسیم شدند. تمرینات متداول کاردرمانی در طی 6 هفته برای هر دو گروه به طور یکسان انجام شد و برای گروه مداخله روزانه به مدت 3 ساعت از روش محدودیت‌درمانی تعدیل یافته نیز استفاده گردید. کیفیت مهارت‌های اندام فوقانی قبل و پس از مداخله بر اساس آزمون کیفیت مهارت‌های اندام فوقانی ارزیابی گردید. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS-16 و آزمون‌های آماری کولموگروف - اسمیرنوف، کای اسکوئر، تی مستقل و تی زوجی تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : میانگین سنی کودکان در گروه مداخله (7 دختر و 4 پسر) 17.5+-46.5 ماه و در گروه شاهد (5 دختر و 5پسر) 19.2+-48.1 ماه تعیین شد. تجزیه و تحلیل درون‌گروهی در گروه مداخله در تمامی موارد بعد از شش هفته مداخله معنی‌دار بود (P<0.05) و در گروه کنترل بعد از شش هفته تنها در آیتم گرفتن معنی‌دار نبود. تجزیه و تحلیل آماری بین گروهی تفاوت معنی‌داری در نمره کلی و نمرات خرده مقیاس‌های حرکات مجزا ، تحمل وزن و باز کردن حفاظتی را بین دو گروه نشان نداد و تنها در خرده مقیاس توانایی گرفتن تفاوت معنی‌داری در دو گروه مشاهده شد (P<0.05). نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که محدودیت درمانی تعدیل یافته تنها بر کیفیت توانایی گرفتن اندام فوقانی مبتلا تأثیر دارد.
دکتر طناز احدی، دکتر محمد سالکی، دکتر محمد رازی، دکتر غلامرضا رئیسی، دکتر بیژن فروغ،
دوره 12، شماره 4 - ( 10-1389 )
چکیده

زمینه و هدف : استئوآرتریت شایع‌ترین بیماری مفاصل سینوویال می‌باشد. این بیماری با تخریب پیشرونده غضروف مفصلی مشخص می‌شود. شیوع این بیماری در سنین سالمندی بوده و در رأس علل ناتوانی در این سنین قرار دارد. علائم بیماری استئوآرتریت زانو به صورت درد، خشکی صبحگاهی و محدودیت حرکات مفصلی می‌باشد. این مطالعه به منظور مقایسه اثر مدالیته‌های فیزیکی و تمرین ایزومتریک بر علائم بیماران مبتلا به استئوآرتریت زانو انجام پذیرفت. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی تصادفی شده روی 40 بیمار مبتلا به استئوآرتریت زانو مراجعه کننده به درمانگاه طب فیزیکی و توانبخشی بیمارستان فیروزگر تهران در سال 1388 انجام شد. بیماران براساس علائم بالینی و رادیولوژیکی طبق معیارهای ACR انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 20 نفره تحت درمان با مدالیته‌های فیزیکی (A) و تمرین ایزومتریک (B) قرار گرفتند. گروه A تحت درمان با مدالیته فیزیکی به مدت 12 جلسه (4 هفته) و گروه B تحت درمان با تمرین ایزومتریک در منزل (4 هفته) قرار گرفتند. برای ارزیابی از فرم پرسشنامه Koos استاندارد شده و نیز برای اندازه‌گیری شدت درد از مقیاس بصری درد (VAS) استفاده شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزاری آماری SPSS-11 و آزمون تی تحلیل شدند. یافته‌ها : در گروه مدالیته فیزیکی میانگین کیفیت زندگی پس از مداخله افزایش و میانگین شدت درد و علائم بالینی شامل تورم و سفتی مفصل کاهش یافت (P<0.05). در گروه تمرین ایزومتریک میانگین شدت علائم بالینی کاهش و کیفیت زندگی پس از مداخله افزایش یافت (P<0.05). همچنین میانگین درجه بهبود فعالیت‌های روزمره زندگی پس از مداخله در گروه مدالیته فیزیکی به میزان معنی‌داری نسبت به گروه تمرین ایزومتریک بالاتر بود (P<0.05). نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که مدالیته‌های فیزیکی و تمرین ایزومتریک زانو در بیماران مبتلا به استئوآرتریت به یک میزان باعث کاهش درد شده است؛ اما روش درمانی مدالیته‌های فیزیکی باعث بهبود معنی‌دار فعالیت‌های روزمره زندگی در مقایسه با روش درمانی تمرین ایزومتریک می‌گردد.
مختار عراضپور، دکتر بصیر مجدالاسلامی، محمود بهرامی زاده، محمدعلی مردانی، محمدرضا کیهانی،
دوره 12، شماره 4 - ( 10-1389 )
چکیده

زمینه و هدف : روش‌های متنوع جراحی و غیرجراحی برای درمان پارگی تاندون آشیل استفاده می‌شود. یکی از روش‌های درمان غیرجراحی پارگی تاندون آشیل، استفاده از بریس‌های عملکردی می‌باشد. این مطالعه به منظور مقایسه اثر بریس عملکردی با تحمل وزن و بدون تحمل وزن از تاندون پاتلا بر درمان بیماران مبتلا به پارگی تاندون آشیل انجام گردید. روش بررسی : در این مطالعه شبه‌تجربی 17 بیمار مبتلا به پارگی تاندون آشیل مراجعه کننده به کلینیک‌های ارتوپدی فنی شهر تهران در سال 1387 بررسی شدند. 3 بیمار در طی مطالعه حذف شدند و 14 بیمار باقی‌مانده به طور تصادفی به دو گروه بریس عملکردی با تحمل وزن و بریس عملکردی بدون تحمل وزن از تاندون پاتلا تقسیم شدند. مقدار درد، قدرت پلانتار فلکشن و دورسی فلکشن و نیز مدت زمان لازم برای افزایش مقدار دورسی فلکشن بریس و رسیدن به وضعیت نوترال اندازه‌گیری شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS-13 و آزمون‌های تی مستقل، تی زوجی و اسمیرونوف کولموگروف تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : سه نفر از 17 بیمار مطالعه را به پایان نرساندند. در هر گروه تفاوت میزان درد و قدرت دورسی فلکشن و پلانتار فلکشن در دو مرحله قبل و بعد از مداخله از نظر آماری معنی‌دار بود (P<0.05)؛ ولی بین دو گروه تفاوتی در میزان درد، قدرت دورسی فلکشن و پلانتار فلکشن از نظر آماری وجود نداشت. نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که هر دو نوع بریس عملکردی با تحمل وزن و بریس عملکردی بدون تحمل وزن از تاندون پاتلا به یک میزان در کاهش درد و نیز مدت زمان لازم برای رسیدن مچ به وضعیت نوترال و افزایش قدرت دورسی فلکشن و پلانتار فلکشن بیماران موثر می‌باشند.
الهه توتونچی، محمدعلی جوانشیر، ملاحت اکبرفهیمی، دکتر محمد کمالی،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده

زمینه و هدف : اسپاستیسیتی یکی از مشکلات شایع به دنبال سکته مغزی می‌باشد که سبب نقص حرکتی و محدودیت فعالیت‌ها می‌شود. اغلب این بیماران دچار اختلال در عملکرد دست می‌گردند. این مطالعه به منظور تعیین اثر اسپیلنت قابل تنظیم مچ دست بر کاهش اسپاستیسیته عضلات اندام فوقانی بیماران به دنبال سکته مغزی انجام شد.

روش بررسی : این کارآزمایی بالینی روی 15 بیمار مبتلا به سکته مغزی مراجعه کننده به مراکز کاردرمانی بیمارستان توانبخشی رفیده شهر تهران و مرکز کاردرمانی دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی تهران طی ششماه نخست سال 1388 انجام شد. بیماران به صورت تصادفی در دو گروه مداخله (4 زن و3 مرد) و کنترل (5زن و 3 مرد) قرار گرفتند. هر دو گروه طی مدت 4 هفته تحت تمرینات کاردرمانی یکسانی قرار گرفتند و برای گروه مداخله علاوه بر تمرینات کاردرمانی، اسپیلنت قابل تنظیم مچ دست نیز استفاده گردید. ارزیابی اسپاستیسیته مچ دست قبل و پس از مداخله بر اساس مقیاس تعدیل یافته اشورث ارزیابی گردید. داده‌ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-17 و آزمون‌های آماری t مستقل و زوجی تجزیه و تحلیل شدند.

یافته‌ها : میانگین و انحراف معیار سنی بیماران در گروه مداخله 4±61.4 سال و در گروه کنترل 5±58.9 سال تعیین شد. میانگین اسپاستیسیتی بین دو گروه مداخله و کنترل تفاوت آماری معنی‌داری را نشان نداد. در حالی که میانگین اسپاستیسیتی درون گروهی (گروه‌های مداخله 1.14 و کنترل 0.62) از نظر آماری معنی‌دار بود (P<0.05).

نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که استفاده از اسپیلنت قابل تنظیم مچ دست در کاهش اسپاستیسیته عضلات اندام فوقانی بیماران مبتلا به سکته مغزی مؤثر نمی‌‌باشد.


روشنک بقایی رودسری، دکتر سیدمحمدابراهیم موسوی، دکتر مهیار صلواتی، دکتر اسماعیل ابراهیمی، دکتر سهراب کیهانی، رضا وهاب کاشانی، دکتر مسعود کریملو،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1390 )
چکیده

زمینه و هدف : یکی از آسیب‌های متداول در مفصل زانو، پارگی لیگامان صلیبی قدامی می‌باشد. آستانه حس تشخیص حرکت، شامل اطلاعاتی است که از گیرنده‌های مکانیکی در حالت پویا حاصل می‌گردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر بریس عملکردی بر آستانه تشخیص حرکت در بیماران با پارگی لیگامان صلیبی قدامی انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه شبه تجربی روی 20 بیمار مبتلا به پارگی لیگامان صلیبی قدامی، با محدوده سنی 18 تا 44 سال طی سال‌های 86-1385 انجام شد. نمونه‌گیری به صورت غیراحتمالی ساده بود. به منظور ارزیابی آستانه تشخیص حرکت قبل و بعد از مداخله، از دستگاه Continuous passive motion  استفاده شد. آستانه تشخیص حرکت با دو سرعت با و بدون بریس اندازه‌گیری گردید. از آزمون تی زوجی و کولموگروف- اسمیرونوف برای تجزیه و تحلیل داده‌ها استفاده شد.

یافته‌ها : آستانه تشخیص حرکت در اندام مبتلا به پارگی لیگامان صلیبی قبل و بعد از پوشیدن بریس با چشم باز به ترتیب 1.67±3.93 و 1.86±4.45 درجه (P<0.063) و با چشم بسته 1.61±3.82 و 1.96±4.31 درجه تعیین شد (P<0.05).

نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که استفاده از بریس عملکردی در بیماران با پارگی لیگامان صلیبی قدامی اثر بارزی در بهبود آستانه تشخیص حرکت ندارد.


اعظم باقری، دکتر محسن رئیسی، رضا وهاب کاشانی،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1390 )
چکیده

زمینه و هدف : سندرم تونل کارپال یکی از شایع‌ترین نوروپاتی‌های اندام فوقانی است که در اثر گیرافتادن عصب مدین در مچ ایجاد می‌شود. این مطالعه به منظور مقایسه اثر اسپلینت‌های دورسال و کوکاپ مچ دست بر سندرم تونل کارپال براساس یافته‌های الکترودیاگنوزیس حسی عصب مدین انجام شد. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی روی 22 زن مبتلا به سندرم تونل کارپال خفیف یا متوسط که به مرکز پزشکی امین اصفهان طی بهمن‌ماه سال 1387 لغایت شهریور ماه سال 1388 مراجعه نمودند؛ انجام شد. بیماران مبتلا به سندرم تونل کارپال درمان نشده که با انجام تست‌های الکترودیاگنوزتیک، مبتلا به نوع خفیف یا متوسط شناخته شدند؛ به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. یک گروه (12 نفر) اسپیلنت دورسال مچ دست و گروه دیگر (10 نفر) اسپیلنت کوکاپ مچ دست (هر دو در وضعیت نوترال مچ) را استفاده نمودند. بیماران یک بار قبل از مداخله درمانی و بار دیگر به فاصله زمانی چهارهفته پس از مداخله درمانی؛ مورد ارزیابی توسط تست‌های الکترودیاگنوزتیک قرار گرفتند. متغیرهای مورد بررسی شامل تأخیر هدایت حسی دیستال عصب مدین، آمپلیتود و سرعت هدایت عصب حسی بود. داده‌های توسط آزمون‌های کولموگروف اسمیرونوف، t مستقل و t زوجی تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : نتایج به دست آمده نشان داد که متغیرهای هدایت عصب حسی مدین در هر دو گروه کوکاپ و دورسال پس از مداخله چهار‌هفته‌ای بهبود قابل ملاحظه‌ای داشته است (P<0.05). همچنین مقایسه متغیرهای الکترودیاگنوزیس حسی بین دو گروه پس از چهارهفته اختلاف آماری معنی‌داری را نشان داد (P<0.05). نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که به لحاظ علائم الکترودیاگنوزیس حسی عصب مدین، اسپلینت دورسال مچ دست نسبت به اسپلینت کوکاپ مرسوم تاثیر بیشتری در بهبود علائم سندرم تونل کارپال دارد.
دکتر بصیر مجدالاسلام، دکتر مهیار صلواتی، دکتر اسماعیل ابراهیمی، دکتر سیدمرتضی کاظمی، دکتر علی اکبر اسماعیل جاه، روشنک بقایی رودسری،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1390 )
چکیده

زمینه و هدف : یکی از آسیب‌های متداول در مفصل زانو، پارگی لیگامان صلیبی قدامی می‌باشد. این مطالعه به منظور تعیین اثر جراحی بازسازی بر رفلکس همسترینگ در بیماران مبتلا به پارگی لیگامان صلیبی قدامی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه شبه‌تجربی روی 30 بیمار مبتلا به پارگی لیگامان صلیبی قدامی شامل 16 مرد و 14 زن با میانگین سنی 8.72±26.52 سال در دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی طی سال 1385 انجام شد. بیماران قبل و بعد از جراحی مورد ارزیابی قرار گرفتند. به منظور ارزیابی وضعیت رفلکس همسترینگ از دستگاه ایجاد ضربه و Kinsiological Electromyography برای اندازه‌گیری میزان فعالیت عضلانی استفاده شد. از آزمون تی زوجی و اسمیرونوف کولموگروف برای تجزیه و تحلیل داده‌ها استفاده گردید. یافته‌ها : وضعیت رفلکس همسترینگ در اندام مبتلا به پارگی لیگامان صلیبی قبل از جراحی بازسازی 3.22±73.25 و بعد از جراحی بازسازی 3.85±47.35 تعیین شد (P<0.05). نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که جراحی بازسازی در بیماران پارگی لیگامان صلیبی قدامی در بهبود رفلکس همسترینگ تاثیر بارزی دارد.
دکتر سیدمحمد ابراهیم موسوی، دکتر بیژن فروغ، محمود بهرامی زاده، مختار عراضپور، معصومه ویس کرمی، علیرضا مقدمی،
دوره 13، شماره 4 - ( 10-1390 )
چکیده

زمینه و هدف : کاهش ارتفاع پاشنه کفش ممکن است؛ سبب افزایش میزان فعالیت عضلانی در گروه عضلات ناحیه شکمی شود. این مطالعه به منظور تعیین اثر ارتفاع کمتر از حد استاندارد پاشنه کفش روی فعالیت عضلات شکم در دختران سالم انجام شد. روش بررسی : این مطالعه شبه‌تجربی به صورت قبل و بعد روی 48 دختر سالم در دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران طی سال 1388 انجام شد. نمونه‌گیری به صورت غیراحتمالی در دسترس بود. 24 فردی که حداقل شش‌ماه از کفش‌هایی با ارتفاع پاشنه کمتر از مقدار 3.4 سانتی‌متر استفاده نموده بودند؛ در گروه اول قرار گرفتند و 24 فرد استفاده کننده از کفش دارای پاشنه استاندارد (3.4 سانتی‌متر) به مدت حداقل شش‌ماه؛ در گروه دوم قرار گرفتند. در مرحله بعدی از گروه اول خواسته شد تا برای شش‌ماه از کفش‌هایی با پاشنه استاندارد و با ارتفاع 3.4 سانتی‌متر استفاده نمایند. بعد از استفاده شش‌ماهه از کفش‌هایی با پاشنه استاندارد؛ آنان دوباره مورد آزمون قرار گرفتند. میزان فعالیت عضلانی رکتوس ابدومینوس و مایل خارجی با استفاده از دستگاه Kinsiologic Electromyography اندازه‌گیری شد. داده‌ها توسط آزمون‌های تی زوجی، مستقل و اسمیرونوف کولموگروف تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : میانگین و انحراف معیار فعالیت عضلانی برای گروه اول و گروه دوم در عضله مایل خارجی به ترتیب 3.15+-9.72 و 2.47+-7.87 میکروولت و در عضله رکتوس ابدومینوس 3.58+-11.60 و 3.46+-9.81 میکروولت تعیین شد. میزان فعالیت عضلات در گروه اول در دو مرحله قبل و بعد از استفاده از کفش دارای پاشنه استاندارد از نظر آماری معنی‌دار بود (P<0.05). نتیجه‌گیری : نتایج این مطالعه نشان داد که استفاده از کفش دارای پاشنه کوتاه‌تر از حد استاندارد، میزان فعالیت عضلات شکمی را افزایش می‌دهد.
فرهاد رضازاده، دکتر رضا رجبی، دکتر نورالدین کریمی، آیدین ولی زاده، اعظم محمودپور، امیر حاتمی،
دوره 14، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده

زمینه و هدف : سندرم درد پاتلوفمورال از جمله شرایط متداولی است که ورزشکاران به آن مبتلا می‌گردند و هدف از روش‌های درمانی عمدتاً بهبود عملکرد عضلات ثباتی مفصل پاتلا می‌باشد. این مطالعه به منظور مقایسه فعالیت الکترومیوگرافی عضله پهن مایل داخلی (VMO) با پهن خارجی طویل (VLL) حین حرکت اسکات با اداکشن ایزومتریک ران ورزشکاران مبتلا به سندرم درد پاتلوفمورال (PFPS) و ورزشکاران سالم انجام شد. روش بررسی : این مطالعه مورد شاهدی روی 16 ورزشکار مرد 30-18 ساله تیم‌های ‌ملی والیبال، هندبال و تکواندو مبتلا به PFPS و 16 ورزشکار سالم در آزمایشگاه بیومکانیک دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، از اول دی‌ماه تا آخر بهمن‌ماه 1388 انجام شد. افراد براساس متغیرهای وزن، قد، سن، رشته ورزشی و غالب بودن اندام تحتانی همتاسازی شدند. فعالیت الکترومیوگرافی عضلات VMO و VLL حین اسکات با اداکشن ران در زوایای 15، 30 و 45 درجه فلکشن زانو ثبت گردید. برای مقایسه عضلات در هر گروه از آزمون آماری تی همبسته و برای مقایسه هر یک از عضلات در زوایای مختلف از ANOVA یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی استفاده گردید. یافته‌ها : فعالیت الکتریکی عضلات VMO و VLL ورزشکاران مبتلا به PFPS تنها در زوایه 45 درجه فلکسیون تفاوت آماری معنی‌داری داشت (P<0.05) و در هیچ‌کدام از زوایای فلکسیون ورزشکاران سالم تفاوت آماری معنی‌داری مشاهده نشد. همچنین با مقایسه فعالیت هر یک از عضلات در سه زاویه در هر یک از گروه‌ها، فقط در زاویه 45 درجه فلکسیون اختلاف معنی‌داری در فعالیت VMO و VLL وجود داشت (P<0.05). نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که فعالیت الکتریکی عضله VMO حین حرکت اسکات همراه اداکشن ایزومتریک ران در ورزشکاران سالم در زاویه 45درجه فلکشن بیشتر از زوایای دیگر و نیز در ورزشکاران مبتلا به PFPS بیشتر از ورزشکاران سالم می‌باشد.
دکتر زهرا رجحانی شیرازی، فهیمه ثاتیان نژاد، لادن همتی،
دوره 14، شماره 2 - ( 4-1391 )
چکیده

زمینه و هدف : در بیماری دیابت اختلالاتی نظیر نوروپاتی به طور ثانویه ایجاد می‌شود که می‌تواند منشاء مشکلات حسی و حرکتی گردد. این مطالعه به منظور مقایسه سرعت راه رفتن، زمان تعادل و حس وضعیت مفصل زانو و مچ پا در افراد سالم و مبتلا به دیابت نوع2 انجام شد. روش بررسی : این مطالعه مورد - شاهدی روی 22 فرد مبتلا به دیابت نوع2 مراجعه کننده به درمانگاه‌های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شیراز و 22 فرد سالم در سال 1389 انجام شد. آزمون‌های اختصاصی تست‌های تعادلی، بررسی حس وضعیت در مفاصل زانو و مچ پا و سرعت راه رفتن انجام شد. نوروپاتی حسی با استفاده از NTSS-6 ((Neuropathy Total Symptom Score-6 بررسی گردید. یافته‌ها : بین سرعت راه رفتن افراد مبتلا به دیابت نوع2 و سالم اختلاف آماری معنی‌داری وجود نداشت؛ اما مدت زمان تعادل بر پا در افراد مبتلا به دیابت نوع2 (38.03+-32.01 s) کمتر از افراد سالم (65.15+-71.18 s) و میزان خطا در بازسازی زاویه مفصلی بیشتر از افراد سالم بود (P<0.05). نتیجه‌گیری : نتایج این مطالعه نشان داد که زمان تعادل بر پا در افراد مبتلا به دیابت نوع2 نسبت به گروه سالم کمتر است و حس درک عمقی که از طریق اندازه‌گیری میزان خطا در بازسازی زاویه مفصلی صورت گرفت؛ دچار اختلال می‌باشد که ممکن است به علت وجود نوروپاتی در آنان باشد.
منیره احمدی بنی، مختار عراضپور، رضا وهاب کاشانی، محمد موسوی خطاط،
دوره 14، شماره 3 - ( 7-1391 )
چکیده

زمینه و هدف : استئوآرتریت مفصل تراپزیومتاکارپال سبب کاهش قدرت اندام فوقانی شده و زندگی مستقل افراد مسن را با خطر مواجه می‌کند. کاهش توانایی در انجام فعالیت‌های مفرح و شرکت در فعالیت‌های اجتماعی شروعی برای کاهش کیفیت زندگی در این بیماران است. این مطالعه به منظور تعیین اثر اسپلینت‌های سفارشی و پیش‌ساخته انگشت شست دست بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به آرتروز مفصل تراپزیومتاکارپال انجام شد. روش بررسی : این مطالعه شبه‌تجربی روی 24 بیمار بالای 60 سال مبتلا به استئوآرتریت مفصل بازیلار انگشت شست در گروه ارتز و پروتز دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران به‌صورت موازی با دوره درمان 8 هفته در سال 90-1389 انجام شد. 12 فرد سالم به عنوان گروه کنترل برای مقایسه کیفیت زندگی در نظر گرفته شدند. بیماران به‌طور تصادفی به دو گروه 12 نفری تقسیم شدند. در گروه اول اسپلینت پیش‌ساخته و برای گروه دوم اسپلینت سفارشی‌ساخت، به‌کار رفت. به منظور اندازه‌گیری کیفیت زندگی گونه فارسی پرسشنامه SF36 استفاده شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-16 و paired t-test تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : در مقایسه کیفیت زندگی بین بیماران مبتلا به استئوآرتریت با گروه کنترل در تمام ابعاد عملکرد جسمی، محدودیت جسمی، درد جسمی، سلامت عمومی، نشاط، عملکرد اجتماعی، مشکلات روحی و سلامت روان اختلاف آماری معنی‌داری مشاهده گردید (P<0.05). استفاده از اسپلینت باعث بهبود ابعاد موثر بر کیفیت زندگی در بیماران شد؛ ولی اختلاف معنی‌داری بین دو نوع اسپلینت پیش‌ساخته و سفارشی‌ساخت در اثرگذاری بر کیفیت زندگی مشاهده نگردید. نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان‌دهنده افزایش کیفیت زندگی بیماران مبتلا به استئوآرتریت مفصل کارپومتاکارپال اول در استفاده از اسپلینت بود و تفاوتی بین اسپلینت‌های پیش‌ساخته و سفارشی‌ساخت وجود نداشت.
سوده زندی، محمدعلی محسنی بندپی، ناهید رحمانی،
دوره 14، شماره 4 - ( 10-1391 )
چکیده

کمردرد یکی از اختلالات رایج و پیچیده جوامع محسوب می‌شود که عوامل گوناگونی در ایجاد آن دخیل هستند. یکی از این عوامل از دست رفتن ثبات ستون فقرات است که به وسیله عضلات تامین می‌شود. یکی از مهم‌ترین عضلات تامین کننده ثبات ستون فقرات عضله عرضی شکم است. جستجو در بانک‌های اطلاعاتی PubMed، Scopus، Elsevier، Ovid, CINAHL، ScienceDirect به زبان انگلیسی با استفاده از کلیدواژه‌های عضله عرضی‌شکم (Transversus Abdominis)، اولتراسوند (ultrasonography)، کمردرد مزمن غیراختصاصی (chronic nonspecific low back pain) در فاصله زمانی 2000 تا 2011 انجام گرفت. از بین مطالعات 19 مقاله معیارهای ورود به مطالعه را داشتند. بررسی مقالات نشان داد که ضخامت عضله ترنسورس ابدومینیس در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن غیراختصاصی کاهش یٰافته و اولتراسونوگرافی نیز ابزاری معتبر با روایی بالا در اندازه‌گیری ضخامت عضله ترنسورس ابدومینیس در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن غیراختصاصی و افراد سالم و در وضعیت‌ها و حالت‌های مختلف است. بررسی مطالعات نشان داد که شواهد کافی مبنی بر شایستگی سونوگرافی برای ارزیابی عضله عرضی شکم در بیماران مبتلا به کمردرد و افراد سالم و طراحی برنامه‌ درمانی مناسب برای آنها وجود دارد.
پوپک معتمدوزیری، فرید بحرپیما، سیدمحمد فیروزآبادی، بیژن فروغ،
دوره 14، شماره 4 - ( 10-1391 )
چکیده

زمینه و هدف : ناتوانایی‌های به‌جا مانده از سکته مغزی در اندام فوقانی ماندگار بوده و مشکلات عملکردی متعدد اندام فوقانی کمتر از اندام تحتانی مورد توجه قرار گرفته است. استفاده از تحریکات مغناطیسی به عنوان وسیله‌ای برای تولید جریان‌های القایی در مغز با اهداف درمانی، روش جدیدی است. این مطالعه به منظور تعیین اثر تحریک مغناطیسی مکرر خارج مغزی فرکانس پایین بر بهبود عملکرد حرکتی و قدرت مفاصل ساعد، مچ دست و انگشتان دست مبتلا در سکته مغزی انجام شد. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی روی 12 بیمار مبتلا به همی‌پلژی ناشی از سکته مغزی مراجعه کننده به بخش توانبخشی بیمارستان فیروزگر تهران در سال‌های 90-1389 انجام شد. بیماران در دو گروه توانبخشی با تحریک مغناطیسی کاذب (دستگاه خاموش) و توانبخشی با تحریک مغناطیسی مکرر خارج مغزی فرکانس پایین (واقعی) به منظور تسهیل مکانیسم‌های حرکتی به مدت 20 دقیقه (10 جلسه درمان و 3بار در هفته) قرار گرفتند. سپس برای بیماران دو گروه توانبخشی مرسوم اندام فوقانی انجام شد. عملکرد حرکتی و قدرت دست پیش از شروع درمان و در انتهای درمان به‌وسیله پرسشنامه‌های بارتل (Barthel Index) ، فوگل-مایر (Fugl-Meyer) و دینامومتر ارزیابی شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-15 و آزمون‌های Kolmogorov-Smirnov، paired t-test ، independent t-test و Wilcoxon تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : براساس نمره پرسشنامه‌های بارتل و فوگل-مایر در گروه توانبخشی با تحریک مغناطیسی کاذب و نیز گروه توانبخشی با تحریک مغناطیسی مکرر خارج مغزی فرکانس پایین، قبل و بعد از مداخله اختلاف آماری معنی‌داری مشاهده شد (P<0.05). با توجه به ارزیابی انجام شده با استفاده از دینامومتر دستی فشاری نیز قدرت به دست گرفتن اشیاء در گروه با تحریک واقعی قبل و بعد از مداخله از نظر آماری افزایش معنی‌داری نشان داد (P<0.05) و این میزان در گروه با تحریک کاذب قبل و بعد از مداخله از نظر آماری معنی‌دار نبود. نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که تحریک مغناطیسی مکرر خارج مغزی فرکانس پایین توأم با درمان توانبخشی مرسوم بر بهبود عملکرد و قدرت دست مبتلا در بیماران سکته مغزی طی مراحل مزمن سکته مغزی اثربخش است.
اصغر اکبری، مریم میری تربقان، عبدالوهاب پورقاز،
دوره 14، شماره 4 - ( 10-1391 )
چکیده

زمینه و هدف : سندرم درد میوفاشیال یکی از وضعیت‌های دردناک سیستم موسکولواسکلتال است. در اثربخشی روش‌های درمانی اختلاف‌ نظر وجود دارد. این مطالعه به منظور مقایسه اثر فونوفورزیس دیکلوفناک و آموزش‌های ارگونومی بر درد گردن و شانه زنان دارای نقاط ماشه‌ای در عضله تراپزیوس انجام شد. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی روی 30 دختر دانشجو دارای نقاط ماشه‌ای عضله تراپزیوس در کلینیک فیزیوتراپی رزمجومقدم دانشگاه علوم پزشکی زاهدان طی سال 1390 انجام شد. بیماران به صورت تصادفی ساده در سه گروه 10 نفری فونوفورزیس دیکلوفناک، آموزش‌های ارگونومی و کنترل قرار گرفتند. در گروه فونوفورزیس ژل دیکلوفناک روی پوست مالیده شد و سپس اولتراسوند یک مگا هرتز از نوع مداوم با شدت 5/1 وات بر سانتی‌مترمربع به مدت 4 دقیقه دریافت نمودند. به گروه ارگونومی آموزش‌هایی برای حفظ پاسچر مناسب در طی انجام امور روزمره داده شد. گروه کنترل اولتراسوند روشن بدون خروجی دریافت نمودند. درمان به مدت 12 جلسه در 4 هفته و هر هفته 3جلسه انجام شد. قبل و بعد از مداخله درد گردن با پرسشنامه NPNPQ (The Northwick Park Neck Pain Questionnaire) و درد و ناتوانی شانه با پرسشنامه SPADI (Shoulder Pain And Disability Index) سنجیده شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-17 و آزمون‌های آماری Kolmogorov-Smirnov، paired t-test، One-way ANOVA و Tukey تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : نمره درد گردن در گروه فونوفورزیس از 3.5±18 به 4.4±7.6 و در گروه ارگونومی از 3.5±17.8 به 3.4±10.5 کاهش یافت (P<0.05). همچنین نمره درد و ناتوانی شانه در گروه فونوفورزیس از 28.1±106.2 به 30.7±36.76 و در گروه ارگونومی از 22.9±103.3 به 12.3±26.2 کاهش یافت (P<0.05). بین نتایج قبل و بعد از درمان در گروه کنترل اختلاف آماری معنی‌داری وجود نداشت. بعد از درمان اختلاف آماری معنی‌داری بین دو گروه درمان از نظر درد و ناتوانی گردن و شانه وجود نداشت. کاهش درد بین دو گروه درمان و کنترل از نظر آماری معنی‌دار بود (P<0.05). نتیجه‌گیری : نتایج این مطالعه نشان داد که فونوفورزیس دیکلوفناک و آموزش‌های ارگونومی در کاهش درد گردن، درد و ناتوانی شانه در بیماران دارای نقاط ماشه‌ای در عضله تراپزیوس موثر است و هیچ‌یک از دو روش درمانی نسبت به دیگری برتری نداشت.
مختار عراض‌پور، منیره احمدی بنی، محمود بهرامی زاده، محمدعلی مردانی، مسعود غریب، نفیسه رستمی جمیل،
دوره 14، شماره 4 - ( 10-1391 )
چکیده

زمینه و هدف : بهبود در راه‌رفتن غیرطبیعی کودکان مبتلا به فلج مغزی، اغلب یک هدف کلیدی در توانبخشی ارتوزها است. این مطالعه به منظور طراحی و ساخت ارتوز دینامیکی نئوپرنی و تعیین اثر آن بر راه رفتن کودکان مبتلا به فلج مغزی اسپاستیک دای‌پلژی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه شبه‌تجربی روی 12 کودک (7 پسر و 5 دختر) مبتلا به فلج مغزی اسپاستیک دای‌پلژی در مرکز تحقیقات توانبخشی اعصاب کودکان دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران در سال 1389 انجام شد. ابتدا ارتوز دینامیکی نئوپرنی برای هر کودک به‌طور اختصاصی طراحی و ساخته شد. سپس به مدت شش هفته و روزانه به مدت 8-6 ساعت توسط کودکان استفاده گردید. از آزمون استاندارد راه‌رفتن ده‌متری برای ارزیابی سرعت، از معیار Visual Analogue Scale برای تعیین میزان تغییرات راه‌رفتن و از الکتروگونیومتر برای ارزیابی میزان دامنه حرکتی زانو استفاده شد. اطلاعات قبل و بعد استفاده از ارتوز ثبت شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-16 و آزمون‌های آماری Kolmogorov-Smirnov و Paired t-test تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : میزان تغییرات قبل و بعد استفاده از ارتوز در میزان زاویه زانو 4.61±18.31- درجه، سرعت راه رفتن 1.82±0.50- متر بر ثانیه و راه‌رفتن 1.51±4.18 تعیین شد. میزان بهبودی در زاویه زانو و راه‌رفتن پس از استفاده از ارتوز معنی‌دار بود (P<0.05). تغییرات مقادیر در سرعت راه‌رفتن قبل و بعد استفاده ارتوز از نظر آماری معنی‌دار نبود. نتیجه‌گیری : نتایج این مطالعه نشان داد که ارتوز دینامیکی نئوپرنی سبب بهبود تغییرات راه‌رفتن و زاویه زانو کودکان مبتلا به فلج مغزی می‌گردد.
شیرین عالی، حسن دانشمندی، علی اصغر نورسته، فرهاد رضازاده،
دوره 15، شماره 4 - ( 10-1392 )
چکیده

زمینه و هدف : سیستم‌های حس عمقی، وستیبولار و بینایی نقش مهمی در کنترل حرکت انسان دارند. نقص هریک می‌تواند منجر به مشکلاتی در تعادل، وضعیت و هماهنگی گردد. این مطالعه به منظور مقایسه وضعیت سر و شانه در دانش‌آموزان نابینا، ناشنوا و عادی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 16 کودک نابینا، 30 کودک ناشنوا و 60 کودک عادی شهر اردبیل در سال 1390 انجام شد. برای ارزیابی وضعیت سر و شانه از روش عکسبرداری در نمای قدامی و جانبی استفاده شد. یافته‌ها : زاویه سر به جلوی نابینایان کمتر از گروه ناشنوایان و عادی بود (P<0.05). زوایه شانه گرد نابینایان و ناشنوایان مشابه و کمتر از گروه عادی، زاویه شانه نابرابر در ناشنوایان کمتر از سایر گروه‌ها و زاویه کج گردنی نابینایان و ناشنوایان مشابه و بیشتر از گروه عادی بود (P<0.05). نتیجه‌گیری : نارسایی در بینایی و شنوایی با ناهنجاری‌های وضعیتی مرتبط است. به صورتی که میزان ناهنجاری‌ها در دانش‌آموزان نابینا بیشتر از دانش‌آموزان ناشنوا بود و نابینایی بیش از ناشنوایی با ناهنجاری‌های قامتی مانند سر به جلو و کج گردنی ارتباط دارد.
پوپک معتمدوزیری، فرید بحرپیما، سیدمحمد فیروزآبادی، آریان شمیلی، بیژن فروغ،
دوره 16، شماره 3 - ( 7-1393 )
چکیده

زمینه و هدف : ناتوانایی‌های به‌جا مانده از سکته مغزی در اندام فوقانی مشکلات عملکردی ماندگارتری دارد. استفاده از دسته‌های بازی به عنوان وسیله‌ای برای تولید تحریکات ارادی با اهداف درمانی، روش جدیدی است. این مطالعه به منظور مقایسه اثر توانبخشی و درمان ترکیبی دسته بازی و توانبخشی بر سفتی مفصلی دست مبتلا در بیماران دچار سکته مغزی انجام شد. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی روی 12 بیمار دچار همی‌پلژی اسپاستیک ناشی از سکته مغزی حاد و مزمن انجام شد. بیماران به صورت تصادفی در دو گروه 6 نفری توانبخشی و استفاده کاذب از دسته بازی (کنترل) و درمان ترکیبی دسته بازی و توانبخشی (مداخله) قرار گرفتند. درمان 3 بار در هفته طی 10 جلسه انجام گردید. سپس سفتی مفصل هنگام حرکت فلکشن - اکستنشن مچ دست و سوپینیشن - پرونیشن ساعد، قبل و بعد از درمان با روش Wrist Robo Hab ارزیابی شد. یافته‌ها : مقاومت عضلات فلکسور مچ دست و عضلات پروناتور گروه مداخله در انتهای مطالعه کاهش آماری معنی‌داری نشان داد (P<0.05)؛ اما این کاهش در گروه کنترل و در مقایسه دو گروه مداخله و کنترل از نظر آماری معنی‌دار نبود. نتیجه‌گیری : بین دو روش توانبخشی مرسوم و روش ترکیبی دسته‌بازی و توانبخشی به منظور درمان سفتی مفصل دست بیماران دچار همی‌پلژی اسپاستیک ناشی از سکته مغزی تفاوتی وجود ندارد.

صفحه 1 از 3    
اولین
قبلی
1
 

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.06 seconds with 47 queries by YEKTAWEB 4645