محمدهادی مهدی نژاد، نساء علیمحمدی، ساجده ارباب مجنی، آمنه سلطانی، عالیه امانبایی،
دوره 16، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
زمینه و هدف : در فرایند زلالسازی آب به منظور تهنشینی ذرات کلوییدی از مواد منعقدکننده مختلفی مانند سولفات آلومینیوم (آلوم) و پلیآلومینیوم کلراید استفاده میشود. استفاده از هر دو نوع منعقد کننده در فرایند انعقاد باعث باقیماندن مقداری آلومینیوم در آب میشود که اگر مقدار آن از استاندارد تعیین شده تجاوز کند؛ اثرات مخربی بر روی سلامت انسان و محیط زیست خواهد داشت. این مطالعه به منظور تعیین میزان آلومینیوم باقیمانده ناشی از کاربرد آلوم و پلیآلومینیوم کلراید در حذف کدورت از آبهای کدر انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه آزمایشگاهی کدورتهای بهکار رفته در نمونه آب شامل کدورتهای کم ، کدورت متوسط و کدورتهای بالا بود که با استفاده از پودر کائولین بهصورت مصنوعی ساخته شد. نمونههای آب به میزان یک لیتر در 6 جار ریخته شد و پس از تنظیم pH و افزودن ماده منعقد کننده، آزمایش جار طی مرحله اختلاط سریع طی زمان 30 ثانیه و با شدت اختلاط 100 دور در دقیقه و سپس در مرحله اختلاط کند با شدت 20 دور در دقیقه و به مدت 15 دقیقه و مرحله تهنشینی به مدت 30 دقیقه انجام گردید. نمونهبرداری برای بهدست آوردن راندمان حذف کدورت و میزان آلومینیوم باقیمانده صورت گرفت. تعیین کدورت مطابق روش نفلومتری و توسط دستگاه کدورت سنج و تعیین آلومینیوم طبق روش اریوکروم سیانینR انجام شد. یافتهها : میزان آلومینیوم باقیمانده توسط کاربرد پلیآلومینیوم کلراید در آبهایی با کدورت کم، متوسط و زیاد به ترتیب 0.006 میلیگرم بر لیتر، 0.05 میلیگرم بر لیتر و 0.07 میلیگرم بر لیتر و میزان آلومینیوم باقیمانده توسط کاربرد آلوم در آبهایی با کدورت کم، متوسط و زیاد به ترتیب 0.065 میلیگرم بر لیتر ، 0.15 میلیگرم بر لیتر و 0.22 میلیگرم بر لیتر بود. بین دوز مصرفی آلوم و پلیآلومینیوم کلراید با میزان آلومینیوم باقیمانده ارتباط آماری معنیداری بهدست آمد (P<0.05). نتیجهگیری : پلیآلومینیوم کلراید، به دلیل حساسیت کمتر به تغییرات pH و کاهش غلظت آلومینیوم باقیمانده در آب تصفیه شده نسبت به آلوم برتری داشته و میتواند به عنوان یک منعقد کننده مناسب استفاده شود.
علی ظفرزاده، هادی رحیمزاده،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1394 )
چکیده
زمینه و هدف : در حال حاضر آلودگی مواد غذایی رو به افزایش بوده و مصرف آنها تهدیدی برای سلامت انسان است. این مطالعه به منظور تعیین غلظت فلزات سنگین کادمیوم، سرب، روی و مس در خیار و گوجهفرنگی توزیع شده از میدانهای میوه و ترهبار گرگان و گنبد انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی تحلیلی 48 نمونه خیار و 48 نمونه گوجهفرنگی از میدانهای میوه و ترهبار شرق گنبد و مرکزی گرگان در دو فصل بهار و تابستان سال 1391 تهیه گردید. مراحل آمادهسازی و هضم نمونهها مطابق با روش استاندارد انجام شد. غلظت فلزات سنگین کادمیوم، سرب، روی و مس با پلاروگراف به روش ولتامتری تعیین گردید. یافتهها : میانگین غلظتهای روی، کادمیوم، سرب و مس در نمونههای خیار گنبد به ترتیب 7.7±53.4، 0.013±0.09، 0.21±1.47، 0.66±4.1 و در نمونههای خیار گرگان به ترتیب 8.7±60.3، 0.017±0.12، 0.2±1.4 و 0.53±3.7 برحسب میلیگرم بر کیلوگرم وزن تر تعیین شد. میانگین غلظتهای روی، کادمیوم، سرب و مس در نمونههای گوجهفرنگی گنبد به ترتیب 2.6±17.9، 0.004±0.03، 0.07±0.5 و 0.12±0.85 و در نمونههای گوجه فرنگی گرگان به ترتیب 3.4±23.8، 0.01±0.08، 0.09±0.66 و 0.24±1.7 برحسب میلیگرم بر کیلوگرم وزن تر تعیین شد. میانگین غلظت کادمیوم و سرب به ترتیب در نمونههای خیار بیش از 2 و 14، در نمونههای گوجهفرنگی گنبد 0.6 و 5 و در نمونههای گوجهفرنگی گرگان 1.6 و 7 برابر بیش از حد مجاز تعیین شده سازمان بهداشت جهانی بود. نتیجهگیری : میانگین غلظت سرب و کادمیوم در نمونههای خیار و گوجهفرنگی بسیار بیشتر از حد مجاز و غلظت همه فلزات سنگین مورد سنجش در خیار بیشتر از گوجهفرنگی است.
عبدالمطلب صید محمدی، قربان عسگری، سیده اعظم مبارکیان، فاطمه طاهرخانی،
دوره 17، شماره 4 - ( 10-1394 )
چکیده
زمینه و هدف : آبهای سطحی یکی از منابع اصلی تامین آب در جوامع مختلف هستند. برای استفاده از این منابع آبی لزوم تصفیه متداول این منابع امری ضروریست؛ اما در فصول پر باران و طغیانی کدورت افزایش یافته که موجب کاهش کارایی واحدهای تصفیهخانه میگردد. این مطالعه به منظور تعیین کارایی حذف کدورت ازآب خام با استفاده از کیتوزان به عنوان منعقد کننده در فرایند انعقاد الکتریکی توسط الکترودآلومینیوم انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی - تحلیلی یک راکتور انعقاد الکتریکی در مقیاس آزمایشگاهی با حجم تقریبی شش لیتر از جنس پلکسیگلاس مجهز به 4 الکترود از جنس آلومینیوم به ابعاد 2 در 20 در 200 میلیمتر به فاصله 6 سانتیمتر از هم به صورت شناور در راکتور مورد استفاده قرار گرفت. اثر پارامترهای بهرهبرداری از جمله pH محیط (9-5)، ولتاژ جریان (30-10 V)، کدورت اولیه (600-100 NTU)، غلظت اولیه کیتوزان (2-0.5 mg/L) و زمان تماس (5 الی 30 دقیقه) مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها : بیشترین کارایی حذف کدورت در فرآیند انعقاد الکتریکی و بدون افزودن کیتوزان در pH بهینه 7، شدت جریان 30ولت، کدورت اولیه NTU100 و زمان تماس 30دقیقه به میزان 87 درصد مشاهده شد. در حالیکه با افزودن 1.5 میلیگرم کیتوزان در لیتر در شرایط مشابه کارایی حذف کدورت به 100درصد رسید. نتیجهگیری : استفاده از انعقاد الکتریکی با الکترود آلومینیوم به همراه کمک منعقده کننده کیتوزان میزان حذف کدورت را نسبت به فرآیند انعقاد الکتریکی بدون کمک منعقدها افزایش میدهد.
محمد ملکوتیان، ذبیح اله یوسفی، زهرا خداشناس لیمونی،
دوره 18، شماره 4 - ( 10-1395 )
چکیده
زمینه و هدف : یکی از روشهای موثر برای حذف فلزات سنگین از فاضلاب صنعتی، استفاده از جاذبهای زیستی است. این مطالعه به منظور ارزیابی حذف مس از فاضلاب صنعتی با استفاده از جلبک سبز میکروسکوپی کلرلا ولگاریس انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی – تحلیلی 3 نمونه فاضلاب کارخانه مس باهنر کرمان و 63 نمونه سینتتیک توسط جلبک کلرلا ولگاریس تحت pH بهینه 6، دمای 25 درجه سانتیگراد، زمان تماس تعادلی 60 دقیقه و مقدار جاذب g/L 2 تماس داده شدند و میزان باقیمانده جذب مس با دستگاه جذب اتمی اندازهگیری و مقایسه گردید. ایزوترمهای جذب و مدلسازی سینتیکی یونهای فلزی بر روی جاذب بر اساس آزمون مدلهای ایزوترم لانگمیر، فروندلیخ و سینتیکهای شبه درجه اول و دوم تعیین شدند.
یافتهها : کارایی حذف مس در نمونه واقعی و سینتتیک به ترتیب 82.62% و 91.5% تعیین شد و جذب مس از مدل لانگمیر و معادله سینتیک درجه دوم تبعیت نمود (P<0.05).
نتیجهگیری : جلبک کلرلا ولگاریس در جذب مس از فاضلاب صنعتی راندمان بالایی داشت.
کبری هلاکو، جمیله نوروزی، پرویز پاکزاد، هادی کوهساری، مصطفی سید،
دوره 18، شماره 4 - ( 10-1395 )
چکیده
زمینه و هدف : باکتریهای مقیم آب، مخزن بسیار مهمی از ژنهای مقاومت آنتیبیوتیکی هستند. این مطالعه به منظور تعیین مقاومت آنتیبیوتیکی سویههای اشریشیاکلی جدا شده از آبهای خام استان گلستان انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی 26 نمونه از آب رودخانه زیارت (13 نمونه قبل و 13 نمونه بعد از تصفیه) و 36 نمونه از آب چشمههای منطقه آزادشهر (18 نمونه قبل و 18 نمونه بعد از تصفیه) جمعآوری گردید. تعداد 75 نمونه باکتری اشریشیاکلی (50 ایزوله از رودخانه و 25 ایزوله از چشمهها) از آبهای خام استان گلستان به روش حداکثر تعداد احتمالی از طریق تستهای افتراقی شناسایی و جداسازی شد. حساسیت سویههای اشریشیاکلی به آنتیبیوتیکهای آموکسیسیلین / کلاولانیکاسید، آمپیسیلین، ایمیپنم، سفالوتین، سفوتاکسیم، جنتامیسین، آمیکاسین، تتراسایکلین، نالیدیکسیک اسید، سیپروفلوکساسین و تریمتوپریم / سولفامتوکسازول به روش انتشار از دیسک کربی بایر مورد سنجش قرار گرفت.
یافتهها : 14 نمونه آب خام چشمهها و 12 نمونه آب خام رودخانهها حاوی اشریشیاکلی بودند. پس از تصفیه، همه نمونهها عاری از اشریشیاکلی ارزیابی شد. تمامی سویههای اشریشیاکلی جدا شده از نمونهها مقاومت فنوتیپی مشابهی نسبت به 11 آنتیبیوتیک مورد بررسی نشان دادند و عمدهترین مقاومت به آنتیبیوتیکهای آمپیسیلین (رودخانه 94 درصد، چشمهها 88 درصد)، آموکسیسیلین / کلاولانیک اسید (رودخانه 76 درصد، چشمهها 80 درصد)، تتراسایکلین (رودخانه 14 درصد، چشمهها 16 درصد) و سفالوتین (رودخانه 8 درصد، چشمهها 16درصد) دیده شد. مقاومت به تریمتوپریم / سولفامتوکسازول (8 درصد)، نالیدیکسیک اسید (2 درصد) و سیپروفلوکساسین (2 درصد) بهتنهایی فقط در نمونههای رودخانه دیده شد. تمامی ایزولههای جدا شده از رودخانه و چشمه نسبت به آنتیبیوتیکهای ایمیپنم، سفوتاکسیم، جنتامایسین و آمیکاسین کاملاً حساس بودند و نسبت به بقیه آنتیبیوتیکها مقاومت متوسط داشتند.
نتیجهگیری : تصفیه آب مورد استفاده چشمهها و رودخانهها سبب از بین رفتن اشریشیاکلی میگردد. باتوجه به مقاومت فنوتیپی مشاهده شده در آب خام چشمهها، احتمالاً عدم تصفیه آن میتواند سبب انتقال مقاومت آنتیبیوتیکی به بدن انسان شود.
معصومه ساسانی، شهرزاد خرم نژادیان، رضا صفری،
دوره 19، شماره 2 - ( 4-1396 )
چکیده
زمینه و هدف : ترکیبات نفتی آروماتیک جزء مهمترین آلایندههای آلی بوده که بهواسطه عوارض جانبی متعدد نظیر سرطانزایی، جهشزایی و سمزایی از خطرناکترین ترکیبات نفتی است. در بین باکتریهای تجزیه کننده ترکیبات آروماتیک، سودوموناسها بهواسطه توانایی تولید آنزیمهای تجزیه کننده از ابزارهای مهم بیولوژیک در جهت کاهش انواع آلایندهها از جمله هیدروکربنهای سهحلقهای آنتراسن است. این مطالعه به منظور ارزیابی توانایی سودوموناس آئروجینوزا جدا شده از مصب رودخانه برای تجزیه آنتراسن در مقیاس آزمایشگاهی انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی – تحلیلی نمونهها از رسوبات مصب رودخانه بابلرود اخذ و پس از انتقال به آزمایشگاه در محیط کشت حداقل MSM (Minimal Salt Medium) کشت داده شدند. پس انجام تستهای بیوشیمایی و آزمایشات تکمیلی مولکولی، یکی از باکتریهای جدا شده سودوموناس آئروجینوزا بود. برای ارزیابی تجزیه بیولوژیکی آنتراسن توسط سودوموناس، از عواملی نظیر pH (دامنه 6.5 و 7.5)، دما (25 و 35 درجه سانتیگراد) و غلظت آنتراسن (150 و 200 میلیگرم در لیتر) استفاده شد. روند تغییرات آنتراسن و باکتری در زمانهای صفر، 24 و 48 ساعت به ترتیب با استفاده از دستگاه HPLC و قرائت جذب نوری با استفاده از دستگاه اسپکتروفتومتر تعیین گردید.
یافتهها : شرایط بهینه برای تجزیه آنتراسن شامل pH=7.5، دمای 35 درجه سانتیگراد و غلظت 150 میلیگرم در لیتر از آنتراسن بود و با افزایش زمان انکوباسیون، روند تجزیه آنتراسن نیز سریعتر صورت گرفت. بازده تجزیه بیولوژیکی آنتراسن در حضور سودوموناس 50 درصد در طول دو روز بود که نشاندهنده توانایی بالای آنزیمی این باکتری است.
نتیجهگیری : با توجه به پتانسیل رشد بالای سودوموناس در محیطهای نامناسب و تولید طیف وسیعی از آنزیمهای تجزیه کننده توسط این باکتری میتوان از آن به عنوان باکتری شاخص برای حذف آنتراسن استفاده نمود.
احسان الله کلته، ایوب صوفی زاده، عبدالحلیم یاپنگ غراوی، قربان محمد ازبکی، حمیدرضا کمالی نیا، علی باقری، جلال سارلی،
دوره 21، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری لیشمانیوز یکی از مهمترین بیماریهای ناقلزاد است که توسط پشه خاکیها به انسان و دیگر حیوانات منتقل میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر کنترل جوندگان صحرایی در کاهش لیشمانیوز جلدی نوع روستایی انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی - تحلیلی، عملیات کنترل جوندگان با استفاده از سم فسفردوزنگ 2.5% در ماههای اردیبهشت، تیر و شهریور سال 1395 در 45 روستای شهرستان گنبدکاووس استان گلستان انجام گردید. مراحل اجرای عملیات در هر یک از روستاها امتیازبندی شد. به طوری که به هر یک از مراحل لانهکوبی (یک مرحله) و طعمهگذاری (سه مرحله) 25 امتیاز در نظر گرفته شد. بروز بیماری گزارش شده در هر یک از روستاها نیز استخراج شد. در نهایت ارتباط بین امتیاز جوندهکشی در هر یک از روستاها با بروز بیماری مورد مقایسه قرار گرفت.
یافتهها: لانههای فعال جوندگان در اطراف 45 روستا وجود داشت. پس از اتمام عملیات کنترل جوندگان، هفده روستا امتیاز صفر تا 25، هشت روستا امتیاز 26 تا 50، شانزده روستا امتیاز 51 تا 75 و چهار روستا امتیاز 76 تا 100 را کسب کردند. میانگین میزان بروز بیماری در این روستاها به ترتیب 3466.9±2473.5، 2828±1929.1، 4515.4±3478.4 و 636.3±546.6 تعیین شد. بین اجرای عملیات جوندهکشی و بروز بیماری سالک ارتباط آماری معنیدار یافت شد. بهطوری که بروز بیماری در روستاهای دارای امتیاز جوندهکشی 76 تا 100 نسبت به روستاهای دارای امتیاز 51 تا 75 و 26 تا 50 کاهش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05).
نتیجهگیری: با توجه به کاهش بروز بیماری لشمانیوز جلدی در روستاهای با امتیاز بالای جوندهکشی در شهرستان گنبدکاووس، اجرای عملیات کنترل جوندگان صحرایی به صورت اصولی ضروری بهنظر میرسد.
زهرا شریفی، قربان عسگری، عبدالمطلب صیدمحمدی،
دوره 21، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: ترکیبات آلی حلقوی از جمله آلایندههای رایجی هستند که در خروجی تصفیهخانه فاضلاب بسیاری از صنایع در غلظتهای پایین تا صدها میلیگرم در لیتر مشاهده شدهاند. فنل به مقدار زیاد در صنایع مصرف داشته و از طریق پساب این صنایع وارد محیط زیست میشود. این مطالعه به منظور حذف فنل از محلولهای آبی با استفاده از پرسولفات فعال شده با آهن دوظرفیتی در حضور امواج فرابنفش انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی فتوکاتالیستی در مقیاس آزمایشگاهی و در سیستم ناپیوسته با استفاده از یک واحد راکتور با حجم 2.5 L مجهز به لامپ جیوهای کم فشار 55 واتی در طول موج 254 نانومترانجام شد. تاثیر پارامترهای بهرهبرداری نظیر pH محلول ( 3 تا 10)، غلظت پرسولفات (10 تا 75 میلیمول بر لیتر)، غلظت آهن (5 تا 30 میلیمول بر لیتر)، غلظت اولیه فنل (10 تا 100 میلیگرم بر لیتر) بر عملکرد فرایند مورد بررسی قرار گرفت. غلظت فنل با استفاده از دستگاه اسپکتروفتومتر در طول موج 500 نانومتر اندازهگیری شد.
یافتهها: با افزایش pH محلول از 3 تا 10 حذف فنل کاهش یافت. بیشترین میزان حذف فنل در زمان 45 دقیقه در pH 3 برابر با 82 درصد بود. همچنین کارایی فرایند در حذف فنل به غلظت اولیه پرسولفات و آهن بستگی داشت. نتایج بیانگر آن بود که تجزیه فنل از معادلات درجه اول کاذب تبعیت نمود. در شرایط بهینه بهرهبرداری میزان کاهش TOC در زمان 45 دقیقه 61 درصد تعیین شد.
نتیجهگیری: فرایند توام پرسولفات / آهن دوظرفیتی / اشعه فرابنفش توانایی حذف مقادیر مختلف فنل را دارا است. لذا امکان استفاده از این فرایند در حذف فنل به تنهایی یا به عنوان پیش تصفیه در تصفیه فاضلاب صنایع وجود دارد.
مجتبی قره محمودلو، مصطفی رقیمی، مریم صیادی، فرزاد احمدی، مریم رمضانی مجاوری،
دوره 22، شماره 4 - ( 10-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه در اکثر کشورهای جهان و از جمله ایران، استفاده از آب آشامیدنی بستهبندی شده روند صعودی داشته است. به طوری که در حال حاضر بیش از 100 برند مختلف آب آشامیدنی بستهبندی شده در ایران تولید و توزیع میگردد. این مطالعه به منظور ارزیابی کیفیت آبهای بستهبندی شده ایرانی و خارجی در مقایسه با آب شرب شهری گرگان و گنبدکاووس انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی – تحلیلی روی آبهای آشامیدنی بستهبندی شده از 56 برند مختلف ایرانی و خارجی، 8 برند تولید شده در استان گلستان در مقایسه با تعدادی نمونه آب شرب از شهرهای گرگان و گنبدکاووس انجام شد. برای بررسی کیفی نمونهها، پارامترهای فیزیکوشیمیایی با استانداردهای ملی آب ایران 1053 و WHO مقایسه گردید. نمودارهای استیف و پایپر برای تعیین تیپ و رخساره هیدروشیمیایی نمونههای آب ترسیم شد. از دیاگرامهای گیبس و شولر بهترتیب برای تعیین عوامل کنترل کننده شیمی نمونههای آبی و همچنین کیفیت آب برای شرب استفاده شد.
یافتهها: غلظت پارامترهای فیزیکوشیمیایی (بجز بیکربنات) در محدوده استاندارهای ملی آب شرب 1053 و WHO قرار داشتند. میانگین غلظت نیترات در تمام آبهای آشامیدنی بستهبندی شده و شرب در محدوده استاندارد قرار داشتند. غلظت فلوراید تمام آبهای آشامیدنی بستهبندی شده و شرب در محدوده استاندارد WHO قرار داشتند. تنها 14 نمونه از کل نمونههای آب آشامیدنی بستهبندی شده و شرب در محدوده استاندارد ملی آب ایران 1053 بودند. غلظت کل جامدات محلول و سختی کل آبهای آشامیدنی بستهبندی شده و شرب در محدوده استاندارد ملی آب 1053 قرار داشتند. همچنین بین پارامترهای شیمیایی منیزیم، سدیم، کلراید و نیترات اندازهگیریشده در آبهای آشامیدنی تولید شده در استان گلستان با نمونههای آبهای شرب شهرهای گرگان و گنبدکاووس اختلاف آماری معنیداری مشاهده شد (P<0.05).
نتیجهگیری: میزان فلوراید آبهای آشامیدنی بستهبندی شده و شرب مورد بررسی در شهرهای گرگان و گنبدکاووس کمتر از حد مطلوب ارزیابی شد که نیاز به فلوئورزنی است. کیفیت آبهای آشامیدنی بستهبندی شده استان گلستان در مقایسه با آبهای شرب شهرهای گرگان و گنبدکاووس وضعیت مطلوبتری داشتند.
محمد قلی زاده، محمد زیبایی،
دوره 22، شماره 4 - ( 10-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: توسعه روزافزون فعالیتهای کشاورزی و آبزیپروری در حاشیه رودخانهها موجب کاهش کیفیت آبهای جاری شده است. این مطالعه به منظور ارزیابی کیفیت آب رودخانه چهلچای در استان گلستان بر اساس شاخصهای کیفی NSFWQI ،IRWQISC و CWQI انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی – تحلیلی روی یکی از زیر حوزههای آبخیز گرگانرود انجام شد. از هر 7 ایستگاه نمونهبرداری انتخاب شده بر اساس فاکتورهای استاندارد در مجموع 42 نمونه در طول رودخانه در فصول تابستان و پاییز به صورت ماهانه در سال 1397 بررسی شد. فاکتورهای استاندارد شامل قابل دسترسی بودن، نوع کاربری اراضی، زمینشناسی و پراکندگی در طول رودخانه بودند. 12 پارامتر کیفی آب شامل اکسیژن محلول، کلیفرم مدفوعی، pH، اکسیژن خواهی بیوشیمیایی (Biochemical Oxygen Demand: BOD)، اکسیژن خواهی شیمیایی (Chemical Oxygen Demand: COD)، درجه حرارت، فسفات، نیترات، آمونیوم، کدورت، کل مواد جامد محلول و هدایت الکتریکی و 5 کاتیون (سدیم، کلسیم و منیزیم) و آنیون (کلراید و سولفات) در طول رودخانه با استفاده از روش استاندارد اندازهگیری شدند.
یافتهها: در مقدار فسفات و کدورت از ایستگاه 2 به سمت پایین دست، افزایش مشاهده شد. مقادیر BOD ، COD و کلیفرم مدفوعی در ایستگاه 6 افزایش آماری معنیداری در مقایسه با میزان استاندارد WHO نشان داد (P<0.05). آلودگی رودخانه در فصل تابستان بعد از ایستگاه 3 (تفرجگاه) به سمت پاییندست افزایش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05) و این امر به دلیل ورود کودهای کشاورزی و تخلیه فاضلاب شهری بود. بر اساس میانگین شاخص IRWQISC و NSFWQI کیفیت آب رودخانه چهلچای در ایستگاه نمونهبرداری در محدوده شهر مینودشت (ایستگاه 6) در کلاسه بد ارزیابی شد. شاخص CWQI نشان داد که آب رودخانه چهلچای از نظر آشامیدن و آبزیان در مرز کلاسه مناسب، برای کشاورزی در کلاسه بد و از نظر تفریح و استفاده دام در رده عالی است.
نتیجهگیری: مقادیر میانگین شاخصهای اندازهگیری شده، بیانگر کلاسه کیفی با آلودگی بالا بود. از آنجا که این رودخانه برای تامین آب کشاورزی و آبزی پروری استفاده میشود؛ اعمال راهکارهای مدیریتی ضروری به نظر میرسد.
محمد قلی زاده، بهروز محمدزاده، علی کاظمی،
دوره 23، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: ماهیان از جمله موجوداتی هستند که قابلیت تجمع زیستی فلزات سنگین را دارا هستند. ماهی گمگام (Terapon puta) از راسته سوف ماهیان، گونهای کفزی در آبهای خلیج فارس است. این مطالعه به منظور ارزیابی تجمع زیستی فلزات آهن و نیکل در عضله ماهی گمگام انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی – تحلیلی روی 30 قطعه ماهی گمگام صید شده در محدوده اسکله جفره بوشهر (شمال خلیج فارس) طی تابستان 1398 انجام گردید. طول (میلیمتر) و وزن کل (گرم) ماهیها اندازهگیری شد. میزان غلظت عناصر آهن و نیکل در بافت عضله ماهی به منظور مصارف انسانی با استانداردهای جهانی مقایسه و طبق روش آژانس حفاظت محیط زیست آمریکا (USEPA) برای مصرف ماهی، برآورد جذب روزانه (EDI) و شاخص خطر سرطانزایی آلاینده (CR) محاسبه گردید. به طوری که پس از عملیات آمادهسازی، زیستسنجی و هضم عضله ماهی توسط اسید نیتریک غلیظ، اندازهگیری غلظت عناصر آهن و نیکل (میلیگرم بر کیلوگرم) بافت عضله با دستگاه ICP-OES انجام شد.
یافتهها: میانگین غلظت آهن و نیکل در بافت عضله نمونههای ماهی به ترتیب به میزان 15.72±36.08 و 0.13±0.39 میلیگرم بر کیلوگرم تعیین شد. اختلاف آماری معنیداری بین غلظت آهن و نیکل در بافت عضله ماهی گمگام در منطقه نمونهبرداری مشاهده شد (P<0.05) و این مقادیر در مقایسه با استاندارد FDA کمتر از حد استاندارد بود. بیشترین میزان غلظت عناصر در کلاسه طولی 20 تا 25 سانتیمتر و کلاسه وزنی 160 تا 230 گرم مشاهده شد. آنالیز رگرسیون خطی نشان داد که رابطه افزایشی قوی (R2=0.9) بین میزان غلظت عناصر آهن و نیکل با طول و وزن کل ماهیها مشاهده شد. میزان جذب روزانه در هر دو فلز از طریق مصرف بافت عضله ماهی گمگام، برای مصرف کنندگان پایینتر از دوز مرجع USEPA بهدست آمد. میزان غلظت آهن در بافت عضله ماهی گمگام در مقایسه با استانداردهای بینالمللی پایینتر و غلظت نیکل در مقایسه با استانداردها سازمان بهداشت جهانی بیش از حد مجاز تعیین شد. شاخص خطر سرطانزایی آلاینده برای فلز نیکل، در محدوده قابل قبول بود.
نتیجهگیری: غلظت فلزات آهن و نیکل در ماهی گمگام از نظر مسمومیت، برای مصارف انسان قابل قبول ارزیابی شد. شاخص خطر در ماهی گمگام کمتر از یک بود؛ بنابراین مصرف ماهی گمگام سبب بروز عوارض سوء بهداشتی برای مصرفکنندگان نخواهد شد.
حسن صفری، مرتضی کاشفی الاصل، مژگان زعیم دار، یوسف دادبان شهامت، رضا مرندی،
دوره 23، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: حضور بسیاری از رنگهای سنتتیک در محلولهای آبی میتواند باعث سرطانزایی و جهشزایی شده و بر سلامت انسان تاثیر گذارد. راکتیو قرمز 198 یکی از انواع رنگهای آزو با ساختار پیچیده، خصوصیات سمی، سرطانزایی، جهشزایی و پایدار در محیط زیست است که از طریق فاضلاب صنایع نساجی به محیط زیست تخلیه میشود. در این مطالعه میزان تجزیه و معدنیسازی رنگ راکتیو قرمز 198 توسط فرایند هیبریدی UV/US/H2O2/O3 (تابش فرابنفش، اولتراسونیک، پراکسید هیدروژن و ازن) به صورت مجزا و تلفیقی بررسی گردید.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی - تحلیلی متغیرهای مورد مطالعه بر فرایند معدنیسازی رنگ شامل حضور گاز ازن و پرتوهای ماورای بنفش و نیز غلظت اولیه رنگ، اولتراسونیک، زمان تماس، pH و پراکسید هیدروژن بررسی شدند. طراحی، آنالیز و بهینهسازی آزمایشات توسط نرمافزار طراحی آزمایشات با مدل مکعب مرکزی انجام و شرایط بهینه آن مشخص گردید.
یافتهها: حداکثر راندمان حذف رنگ تحت شرایط بهینه شامل غلظت اولیه رنگ 200mg/L ، زمان واکنش 34 دقیقه، غلظت پراکسید هیدروژن 27 Mg/L و pH=9 در شرایط حضور جریان گاز ازن، پرتوهای ماورابنفش و امواج اولتراسونیک به میزان 100 درصد حاصل شد. همچنین درصد عوامل اثرگذار بر حذف رنگ شامل گاز ازن، UV، غلظت اولیه رنگ، US، زمان تماس، pH و پراکسید به ترتیب 58.8% ، 19.3% ، 2.3% ، 1.5% ، 1.1% ، 0.6% و 0.2% به دست آمدند.
نتیجهگیری: فرایند هیبریدی UV/US/H2O2/O3 با داشتن مزایایی از قبیل عملکرد و سرعت بالا برای تصفیه فاضلابهای سخت تجزیهپذیر و رنگی توصیه میشود.
محمد قلی زاده، احمد شادی، عمار مریم آبادی، مهناز نعمتی، ونکاترامانان سناپاتی، سیواکومار کارتیکیان،
دوره 25، شماره 2 - ( 4-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: رشد جمعیت و آلودگیهای ناشی از تخلیه انواع فاضلابهای شهری، صنعتی و کشاورزی، شیرابه محلهای دفن زباله و روان آبهای سطحی سبب افزایش آلودگی منابع آب میگردند. ورود فلزات سنگین به محیط زیست به ویژه بومسازگان آبی به علت ورود به زنجیره غذایی و به خطر افتادن سلامت انسان، یکی از نگرانیهای جامعه است. این مطالعه به منظور تعیین میزان فلزات سنگین در عضله ماهیان کفشک زبان گاوی (Cynoglossus arel) و سنگسر معمولی (Pomadasys kaakan) در سواحل بوشهر، شمال خلیج فارس انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی روی 20 قطعه ماهی کفشک زبان گاوی و 20 قطعه ماهی سنگسر معمولی از 3 ایستگاه ساحلی استان بوشهر شامل دیر، دیلم و بندر بوشهر طی بهار سال 1401 انجام شد. نمونهها به طور تصادفی از بازار ماهی انتخاب شدند و پس از عملیات آمادهسازی، زیستسنجی و هضم عضله ماهی توسط اسید نیتریک غلیظ، اندازهگیری غلظت فلزات سنگین نیکل، روی، مس، سرب و کادمیوم (میکروگرم در گرم) بافت عضله با دستگاه ICP-OES انجام شد. سپس میزان غلظت عناصر در بافت عضله ماهی به منظور مصارف انسانی با استانداردهای بینالمللی (FAO، WHO، FDA، NHMRC و UKMAFF) مقایسه و طبق روش آژانس حفاظت محیط زیست آمریکا برای مصرف ماهی، برآورد جذب روزانه و شاخصهای خطر فلزات سنگین محاسبه گردید.
یافتهها: شاخص پتانسیل خطر برای هر دو گونه کمتر از یک به دست آمد. جذب روزانه و هفتگی ماهی کفشک زبان گاوی (روی > مس > نیکل> سرب> کادمیوم) و ماهی سنگسر معمولی (مس > روی > نیکل > سرب> کادمیوم) تعیین شد. میانگین غلظت فلزات سنگین نیکل، روی، مس، سرب و کادمیوم در بافت عضله گونههای مورد مطالعه به ترتیب 1.88±0.07 ، 27.16±8.11 ، 11.55±4.12 ، 1.14±0.06 ، 0.19±0.03 میکروگرم در گرم تعیین شدند. بیشترین مقادیر فلزات مورد مطالعه در آبزیان به ترتیب روی > مس > نیکل >سرب> کادمیوم بود. غلظت فلزات در نمونههای آنالیز شده در مقایسه با استانداردهای بینالمللی پایینتر بود.
نتیجهگیری: غلظت فلزات در ماهیان کفشک زبان گاوی و سنگسر معمولی از نظر مسمومیت، برای مصارف انسان قابل قبول ارزیابی شد. همچنین میزان پتانسیل خطرپذیری و شاخص خطر برای بیماریهای غیرسرطانی در بالغین و کودکان در بافت عضله ماهی کمتر از 1 به دست آمد و مصرف این آبزیان هیچ مشکلی برای سلامت انسان ایجاد نمیکند.