24 نتیجه برای یاری
علی شهریاری،
دوره 7، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1384 )
چکیده
زمینه و هدف: فلزات سنگین ناشی از توسعه صنعت و رهاسازی آن در آب ها، در مقابل تجزیه مقاوم بوده و مقدار آن در ماهی به عنوان یکی از زنجیره های غذایی انسان تجمع می یابند. این مطالعه به منظور اندازه گیری مقادیر فلزات سنگین کادمیوم، کروم، سرب و نیکل در بافت خوراکی دو گونه از ماهیان شوریده و سرخو ماهیان خلیج فارس در سال 1382 انجام شد.روش بررسی: 60 نمونه از ماهیان شوریده و سرخو خلیج فارس در بهار 1382 برداشت گردید که پس از آماده سازی و هضم شیمیایی نمونه های ماهی، مقدار فلزات سنگین سرب، کادمیوم، کروم و نیکل به وسیله دستگاه جذب اتمی شعله ای تعیین گردید.یافته ها: میانگین غلظت سرب ، کروم ، کادمیوم و نیکل در بافت خوراکی ماهی سرخو به ترتیب 0.442، 0.333 ،0.063 و 0.322 پی پی ام بر حسب وزن خشک ماهی و در ماهی شوریده به ترتیب 0.48 ، 0.062 ، 0.064 و 0.48 پی پی ام بر حسب وزن خشک ماهی بود.نتیجه گیری: میانگین غلظت فلزات سنگین در ماهیان شوریده و سرخو از حد مجاز سازمان بهداشت جهانی کمتر بود، ولی مقدار سرب، کادمیوم، کروم و نیکل به ترتیب در 27 ، 8 ، 3 و 25 درصد از نمونه های مورد مطالعه از حداکثر مجاز سازمان بهداشت جهانی بیشتر بود.
علی شهریاری، محمد جواد کبیر، کلثوم گل فیروزی،
دوره 10، شماره 2 - ( تابستان 1387 )
چکیده
زمینه و هدف : خلیج گرگان با ارزش زیست محیطی بینظیر در جنوب شرقی دریای خزر ، نه تنها دارای ماهیهای باارزشی مانند ماهیان خاویاری و سفید میباشد، بلکه از سواحل آن برای شنا نیز استفاده میشود. عدم رعایت موازین زیست محیطی میتواند خطراتی را برای سلامتی انسان و محیط زیست ایجاد نماید. این مطالعه به منظور بررسی آلودگی میکروبی آب دریای خزر در خلیج گرگان و مقایسه آن با استاندارد انجام شد. روش بررسی: در این مطالعه توصیفی تعداد 40 نمونه آب دریا طی فصول تابستان و پاییز 1383 برداشته شد. میانگین تعداد کل باکتریها، کلیفرمها، کلیفرم مدفوعی و استرپتوکوک مدفوعی با روش استاندارد تعیین گردید. یافتهها : میانگین تعداد کل باکتریها، کلیفرم، کلیفرم مدفوعی و استرپتوکوک مدفوعی در آب خلیج گرگان به ترتیب برابر 5001 در یکسیسی ، 1555، 817 و 59 در 100 سیسی تعیین گردید. نتیجهگیری: مقایسه میانگین نتایج این بررسی با استانداردهای مربوط به محلهای شنا و پرورش ماهی نشان داد که آب خلیج گرگان از نظر شنا دارای آلودگی میکروبی است، ولی از نظر محلهای پرورش ماهی دارای آلودگی میکروبی نمیباشد.
محمدرضا عسگری، دکتر امیرهوشنگ بختیاری، عباسعلی ابراهیمیان، کهزاد جوادیفر،
دوره 10، شماره 4 - ( زمستان 1387 )
چکیده
زمینه و هدف : درد در حین وارد کردن کاتترهای داخلوریدی (آنژیوکت) در بیماران ایجاد میشود. یافتن روشهایی برای کاهش درد مرتبط با ورود آنژیوکت بسیار اهمیت دارد. این مطالعه به منظور تعیین تأثیر انواع تحریکات الکتریکی عصب از راه پوست (TENS) بر شدت درد مرتبط با ورود آنژیوکت انجام شد. روش بررسی: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی و به شکل کارآزمایی موازی روی 80 بیمار بستری در بخشهای داخلی و CCU بیمارستان فاطمیه سمنان طی سال 1385 انجام شد. در این مطالعه شدت درد مرتبط با ورود آنژیوکت در چهار حالت بدون استفاده از TENS، با استفاده از TENS با فرکانس پایین (5 هرتز) به عنوان Low TENS، با استفاده از TENS با فرکانس بالا (100 هرتز) به عنوان High TENS، و با استفاده از Burst TENS (با فرکانس امواج 100 هرتز و فرکانس دسته 2 هرتز) مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. شدت درد توسط مقیاس مقایسهای بصری (VAS) اندازهگیری گردید. آزمونهای آماری آنالیز واریانس یکطرفه، توکی و دانت برای مقایسه میانگین شدت درد در حالتهای مختلف استفاده شد. یافتهها : نتایج اختلاف معنیداری را بین شدت درد بیماران حین وارد نمودن آنژیوکت در چهار حالت نشان داد (P<0.05)، بهطوری که کمترین میزان شدت درد در حالت استفاده از High TENS و بیشترین میزان شدت درد در حالت بدون استفاده از TENS بود. شدت درد در حالت بدون استفاده از TENS دارای تفاوت معنیداری (P<0.05) با شدت درد در حالت استفاده از High TENS و Burst TENS بود، اما شدت درد در حالت استفاده از Low TENS دارای تفاوت معنیداری نبود. نتیجهگیری: این مطالعه نشاندهنده تأثیر TENS در کاهش درد حین وارد نمودن آنژیوکت بود. در بین انواع حالتهای استفاده از TENS، بیماران کمترین شدت درد را در حالت استفاده از TENS با فرکانس بالا (High TENS) احساس نمودند. بنابراین میتوان TENS با فرکانس بالا (High TENS) را به عنوان روشی مؤثر برای کاهش درد حین وارد نمودن آنژیوکت پیشنهاد نمود.
دکتر نساء اصنافی، دکتر کریم اله حاجیان، دکتر مژگان شهریاری، دکتر بیژن طاهری،
دوره 14، شماره 2 - ( تابستان 1391 )
چکیده
زمینه و هدف : شیوع حاملگی خارج رحمی به علت استفاده بیشتر از روشهای کمک باروری و افزایش عفونتهای منتقله از راه جنسی درحال افزایش است. حاملگی خارج رحمی شایعترین علت مرگ و میر سهماهه اول بارداری بوده و باعث کاهش شانس حاملگی موفق بعدی میگردد. این بیماری دارای عوامل خطر متعددی است که با توجه به منطقه و جامعه مورد مطالعه متفاوت میباشد. این مطالعه به منظور تعیین عوامل خطرساز حاملگی خارج رحمی در شهرستان بابل انجام شد. روش بررسی : این مطالعه مورد شاهدی روی 150 بیمار مبتلا به حاملگی خارج رحمی مراجعه کننده به کلینیک خصوصی و بیمارستان یحیینژاد بابل به عنوان گروه مورد و 300 زن با بارداری طبیعی تایید شده مراجعه کننده سرپایی کلینیک مامایی بیمارستان یحیینژاد بابل به عنوان گروه شاهد طی فروردین 1384 لغایت تیرماه 1388 انجام شد. عوامل خطر شامل سابقه جراحی روی لوله رحم، حاملگی خارج رحمی قبلی، حاملگی با IUD ، نازایی، سزارین، درمان کمک باروری با IUI ، تعدد ازدواج، ازدواج قبل از 18 سالگی از طریق مصاحبه و مراجعه به پرونده جمعآوری شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-16 و آزمون کایاسکوئر و تست دقیق فیشر تجزیه و تحلیل شدند و نسبت شانس (OR) محاسبه گردید. یافتهها : درمان کمک باروری با IUI (OR=23.6, 95% CI: 3.02-185.09, P<0.05)، حاملگی خارج رحمی قبلی (OR=8.19, 95% CI: 1.90-73.94, P<0.05) و سابقه سزارین (OR=1.7, 95% CI: 1.1-2.6, P<0.05) باعث افزایش شانس خطر حاملگی خارج رحمی گردید. در مبتلایان به حاملگی خارج رحمی بین ازدواج قبل از 18 سالگی (26%)، سابقه نازایی (14%) و تعدد ازدواج (2.7%) اختلاف آماری معنیداری در مقایسه با گروه شاهد وجود نداشت. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که درمان نازایی با IUI ، سابقه جراحی لوله رحم، حاملگی با IUD ، حاملگی خارج رحمی قبلی و سابقه سزارین مهمترین عوامل خطر مرتبط با حاملگی خارج رحمی در این منطقه میباشد.
سیدمحمد علوی، زهرا طالبی، پژمان بختیاری نیا،
دوره 14، شماره 3 - ( پاییز 1391 )
چکیده
زمینه و هدف : پاندمی آلودگی با ویروس نقص ایمنی (HIV) در حال تداوم است. بیماری سل علت اصلی مرگ و پایین بودن کیفیت زندگی در افراد آلوده به HIV است. شیوع بیماری سل در افراد آلوده به HIV در مناطق با شرایط اجتماعی، اقتصادی و جغرافیایی مختلف متفاوت است. این مطالعه به منظور بررسی سل ریوی و عوامل خطر آن در بیماران آلوده به ویروس نقص ایمنی انسانی بستری در بیمارستان رازی اهواز (88-1380) انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی تحلیلی روی دادههای 123 پرونده بیمار آلوده به ویروس نقص ایمنی انسانی بستری شده در بیمارستان رازی اهواز در سالهای 88-1380 انجام شد. اطلاعات فردی، عوامل مربوط به ابتلاء به بیماری سل ریوی و ویروس HIV بااستفاده از نرمافزار آماری SPSS-16 ، Fisher's exact test و نسبت شانس (OR) تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : از 123 پرونده بررسی شده همگی مرد بودند. 99 نفر (80.5%) معتاد تزریقی بودند و 68 نفر (55.3%) سابقه زندانی داشتند. 81 نفر (65.8%) مبتلا به سل ریه بودند که از این میان 46 نفر (56.7%) علاوه بر سل عفونتهای همراه از قبیل هپاتیت ویروسی یا اندوکاردیت داشتند؛ 79 نفر (97.5%) اعتیاد تزریقی، 61 نفر (75.3%) سابقه زندانی شدن و 24 نفر (29.6%) CD4 زیر200 داشتند. بین سل و اعتیاد تزریقی، زندانی شدن و کاهش سلولهای CD4 مثبت رابطه آماری معنیداری وجود داشت (P<0.05). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که میزان ابتلاء به سل ریه در بیماران HIV مثبت بستری در بیمارستان رازی اهواز در دوره زمانی 88-1380 از مطالعات قبلی انجام شده در ایران بیشتر است. مواجهه با بیماران مسلول در زندان، اعتیاد تزریقی و کاهش لنفوسیت T با CD4 مثبت از عوامل خطر عمده ابتلاء به بیماری سل بودند.
عبدالحمید حاجی حسنی، فرید بحرپیما، امیرهوشنگ بختیاری، محمد تقیخانی،
دوره 14، شماره 3 - ( پاییز 1391 )
چکیده
زمینه و هدف : ادیپونکتین هورمون مترشحه از سلولهای ادیپوسیت است که سطح پایین آن نشاندهنده مقاومت انسولینی و گسترش بیماری دیابت میباشد. تمرین درمانی بهصورت منظم و در میان مدت، موجب کاهش مقاومت انسولینی، افزایش جذب گلوکز در عضلات، افزایش سطح ادیپونکتین و کاهش هموگلوبین گلیکوزیله در افراد مبتلا به دیابت میگردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر دویدن روی سطوح شیبدار مثبت (تمرینات کانسنتریک) و منفی (تمرینات اکسنتریک) بر میزان ادیپونکتین پلاسما و گلوکز سرم بیماران مبتلا به دیابت نوع2 انجام شد. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی روی 28 بیمار (13 مرد و 15 زن) در محدوده سنی 60-40 سال مبتلا به دیابت نوع 2 ارجاع شده توسط مرکز دیابت سمنان به مرکز تحقیقات توانبخشی عصبی - عضلانی دانشگاه علوم پزشکی سمنان در سال 1389 انجام شد. بیماران بهطور تصادفی در دو گروه تمرینات اکسنتریک و کانسنتریک با استفاده از تردمیل قرار گرفتند. قبل و بعد از دورههای کنترل و مداخله گلوکز، هموگلوبین گلیکوزیله (HbA1c) و ادیپونکتین سرم گروهها اندازهگیری شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-18 و آزمونهای Kolmogorov-Smirnov ، Repeated-Measures ANOVA ، Tukey و independent t-test تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : تمرینات اکسنتریک و کانسنتریک سبب کاهش آماری معنیداری در میزان گلوکز و هموگلوبین گلیکوزیله سرم و نیز افزایش میزان ادیپونکتین سرم بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 گردید (P<0.05). با این وجود تمرینات اکسنتریک نسبت به تمرینات کانسنتریک سبب کاهش بیشتر گلوکز و هموگلوبین گلیکوزیله سرم و افزایش بیشتر ادیپونکتین سرم بیماران نسبت به گروه تمرینات کانسنتریک گردید (P<0.05). نتیجهگیری : تمرینات اکسنتریک در کاهش و کنترل گلوکز سرم و بهبود ادیپونکتین سرم بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 مؤثرتر از تمرینات کانسنتریک میباشد.
علی شهریاری، مریم خوشیده، محمدحسن حیدری،
دوره 15، شماره 2 - ( تابستان 1392 )
چکیده
زمینه و هدف : تهوع و استفراغ بعد از عمل و لارنگواسپاسم از علل شایع و مهم مشکلات بعد از اعمال جراحی است. این مطالعه به منظور مقایسه بروز تهوع و استفراغ و لارنگواسپاسم بعد از عمل جراحی زیرناف در کودکان با دو روش بیهوشی تنفس کنترله و خودبخود انجام شد. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی دوسوکور روی 192 کودک (125 پسر و 67 دختر) 7-2 ساله کاندید اعمال جراحی زیرناف با کلاس ASA-I و تخمین زمان یکساعته عمل جراحی در بیمارستان مرکز طبی کودکان تهران طی سالهای 88-1389 انجام شد. بیماران به صورت تصادفی به دو گروه تنفس کنترله و خودبخود تقسیم شدند. پس از القای بیهوشی به بیماران گروه اول (تنفس کنترله) آتراکوریوم تزریق شد و بیهوشی با تنفس مکانیکی ادامه داده شد. در بیماران گروه دوم (تنفس خودبخود) بعد از افزایش تدریجی دوز هالوتان و اطمینان از عمق کافی بیهوشی، لولهگذاری داخل تراشه انجام شد و اجازه تنفس خودبخود حین عمل داده شد. بعد از لولهگذاری، بیهوشی تمام بیماران با هالوتان 2-1درصد و مخلوط N2O/O2 انجام شد. میزان تهوع، استفراغ، لارنگواسپاسم، ترشحات فراوان بعد از عمل در دو گروه ثبت گردید. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-13 ، student’s t-test ، chi-square و Fisher's exact test تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : میزان تهوع بعد از عمل به طور غیرمعنیداری در بیماران گروه تنفس کنترله (8 درصد) بیشتر از گروه تنفس خودبخود (6.52%) بود. همچنین میزان استفراغ در گروه تنفس کنترله (16 درصد) نسبت به گروه تنفس خودبخود (2.17%) بیشتر بود (CI95%:1.91-38.41, RR=8.57, P<0.001). میزان لارنگواسپاسم در پایان عمل در بیماران گروه تنفس کنترله (15.21%) بیشتر از گروه تنفس خودبخود (26 درصد) بود (CI95%:0.05-1.77, RR=0.94, P<0.02). میزان ترشحات فراوان در پایان عمل به طور معنیداری در بیماران گروه تنفس کنترله (52 درصد) بیشتر از گروه تنفس خودبخود (11.95%) بود (CI95%:16.75-30.80, RR=7.97, P<0.001). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که در اعمال جراحی زیرناف در مدتی کمتر از یکساعت، بروز استفراغ و لارنگواسپاسم در گروه تنفس کنترله بیشتر از گروه تنفس خودبخود است که شاید علت آن تزریق نئوستیگمین در این گروه برای خنثی کردن اثر شلکنندههای عضلانی باشد.
شمسی پرویزی، مرضیه اسفندیاری، سوده شهسواری،
دوره 15، شماره 4 - ( زمستان 1392 )
چکیده
زمینه و هدف : زنان باردار دارای تست چالش گلوکز غیرطبیعی (glucose challenge test) علیرغم طبیعی بودن تست تحمل گلوکز (oral glucose tlerance test) در معرض خطر افزایش ماکروزومی جنین ، پرهاکلامپسی و افزایش میزان سزارین هستند. این مطالعه به منظور تعیین پیامدهای بارداری در زنان باردار دارای تست چالش گلوکز غیرطبیعی و تست تحمل گلوکز طبیعی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه مورد شاهدی روی 60 زن باردار (سن بارداری 28-24 هفته) دارای تست چالش گلوکز غیرطبیعی (>130 mg/dl) با تست تحمل گلوکز طبیعی و 67 زن باردار با تست چالش گلوکز طبیعی (<130 mg/dl) در بیمارستان حضرت معصومه (س) کرمانشاه در سال 1389 انجام شد. یافتهها : زایمان با وکیوم، پلی هیدرامینوس ، پرهاکلامپسی، پیلونفریت و وزن کم زمان تولد نوزاد در گروه مورد به صورت معنیداری بیشتر از شاهد بود (P<0.05). بین دو گروه مورد و شاهد از نظر مردهزایی، ناهنجاری نوزاد، دیسترس تنفسی و دیستوشی شانه تفاوت آماری معنیداری یافت نشد. نتیجهگیری : در زنان باردار با GCT مختل و OGTT طبیعی، پلیهیدرآمنیوس، پرهاکلامپسی و پیلونفریت در مقایسه با زنان با بارداری طبیعی بیشتر است.
پانتهآ اسفندیاری، جعفر امانی، عباسعلی ایمانی فولادی، محمدمهدی فرقانی، سیدعلی میرحسینی،
دوره 17، شماره 3 - ( پاییز 1394 )
چکیده
زمینه و هدف : اشریشیاکلی انتروتوکسیژنیک (ETEC) شایعترین عامل اسهال باکتریایی در سراسر دنیا است. باکتری ETEC در سطح سلولهای اپیتلیالی روده کوچک کلنیزه شده و بعد انتروتوکسین مقاوم به حرارت (ST) و یا حساس به حرارت (LT) را ترشح میکند که با ورود به سلولها باعث خروج آب و الکترولیت از سلولهای اپیتلیالی روده شده و نهایتاً موجب اسهال میگردد. این مطالعه به منظور تشخیص توکسین LT باکتری اشریشیاکلی انتروتوکسیژنیک با استفاده از تکنیک PCR-ELISA انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی با استفاده از آغازگرهای اختصاصی و با کمک روش PCR-ELISA تشخیص توکسین LT باکتری ETEC انجام شد. در این روش محصولات نشاندار شده توسط دیگوکسیژنین، به کف ظرفهای دارای استرپتواویدین منتقل و به کمک آنتیبادی ضد دیگوکسی ژنین کونژوگه شناسایی شدند. همچنین از کاوشگر داخلی نشاندار با بیوتین برای تایید محصولات PCR استفاده گردید. یافتهها : توکسین LT با کمک روش PCR-ELISA شناسایی شد و میزان حساسیت آن 1.9 نانوگرم بود. همچنین این روش هیچگونه واکنش متقاطع با باکتریهایی از این خانواده نداشت. نتیجهگیری : روش PCR-ELISA 100 برابر حساستر از روش PCR معمولی بوده و بهدلیل عدم نیاز به ژل آگارز و دستگاه الکتروفورز میتواند جایگزین مناسبی برای روشهای قدیمی باشد.
فروزان کاوسی نژاد، اسماعیل فتاحی، نغمه موری بختیاری،
دوره 18، شماره 2 - ( تابستان 1395 )
چکیده
زمینه و هدف : مقاومت استافیلوکوکوس اورئوس نسبت به آنتیبیوتیکها، یکی از مشکلات عمده بهداشت جهانی است و تعیین الگوی مقاومت آنتیبیوتیکی آنها بسیار مهم است. این مطالعه به منظور تعیین مقاومت آنتی بیوتیکی استافیلوکوکوس اورئوسهای جدا شده از نمونههای بالینی با روش انتشار دیسک و تشخیص مولکولی (Polymerase Chain Reaction: PCR) انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه توصیفی – آزمایشگاهی روی 50 ایزوله استافیلوکوکوس اورئوس جدا شده از نمونههای بالینی بیماران مراجعه کننده به بیمارستانهای شهر اهواز در سال 1392 انجام شد. سنجش حساسیت آنتیبیوتیکی جدایهها با روش انتشار دیسک انجام شد. تعیین مقاومت به متیسیلین با روش PCR توسط پرایمر اختصاصی انجام شد.
یافتهها : از 50 ایزوله حاصله تمامی جدایهها نسبت به متیسیلین، آمپیسیلین و پنیسیلین مقاوم بودند. مقاومت جدایهها نسبت به اریترومایسین، جنتامایسین، کلیندامایسین و سیپروفلوکسایسین به ترتیب 48درصد، 34 درصد، 34 درصد و 34 درصد بود. در روش PCR 98 درصد از جدایه استافیلوکوکوس اورئوسهای مقاوم به متیسیلین حاوی ژن مقاومت به متیسیلین بودند.
نتیجهگیری : 98 درصد جدایهها حاوی ژن mec-Aبودند و مقاومت بالا به آنتیبیوتیک متیسیلین به ژن mec-A وابسته است. این امر میتواند به عنوان یک تهدید بالقوه برای بهداشت عمومی باشد.
محمدمهدی سلطان دلال، زهرا وفائی، عباس رحیمی فروشانی، محمدتقی حقی آشتیانی، محمدکاظم شریفی یزدی، مرتضی کاوان، روناک بختیاری، بهرام نیک منش،
دوره 18، شماره 2 - ( تابستان 1395 )
چکیده
زمینه و هدف : یرسینیا باسیلی است که در ایجاد اسهالهای ناشی از مصرف آب و غذای آلوده اهمیت دارد. با توجه به عدم اطلاع کافی در خصوص نقش مارکرهای ویرولانس در گونههای آتیپیک یرسینیا در ایجاد بیماری، این مطالعه به منظور تعیین مارکرهای ویرولانس در یرسینیاهای آتیپیک جدا شده از کودکان مبتلا به اسهال انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه توصیفی مقطعی روی نمونه مدفوعی 384 کودک صفر تا 14 سال مبتلا به اسهال مراجعه کننده به بیمارستان مرکز طبی کودکان تهران طی مرداد 1390 تا مرداد 1391 انجام شد. پس از انتقال نمونهها به آزمایشگاه، برای غنیسازی در سرما در محیط بافر قلیایی با pH=7.2 به مدت 21 روز سرماگذاری شدند و در روزهای 7، 14 و 21 بر روی محیط افتراقی- انتخابی CIN و MaC کشت داده شدند. برای افتراق گونههای یرسینیای آتیپیک از سایر یرسینیاهای تیپیک از تخمیر قندهای مختلف استفاده شد. از تستهای فنوتایپینگ مانند اتوآگلوتیناسیون، جذب کونگو رد، اتصال به کریستال ویوله و رشد وابسته به کلسیم برای تعیین مارکرهای ویرولانس سوشهای آتیپیک استفاده شد.
یافتهها : 4 نمونه (1.04%) آلوده به یرسینیا شامل یک سویه یرسینیا فردریکسنی، یک سویه یرسینیا کریستنسنی و 2 سویه یرسینیا انتروکلی تیکا بودند. از میان چهار نمونه جداسازی شده فقط دو ایزوله از لحاظ مارکرهای ویرولانس مثبت بودند.
نتیجهگیری : نتایج حاصله نشان داد از مارکرهای فنوتیپی میتوان برای بررسی خاصیت فنوتیپی ایزولههای یرسینیا استفاده نمود.
محبوبه پورافراسیابی، فریده کوچک، محمد آریایی، سیده مریم طیاری،
دوره 19، شماره 4 - ( زمستان 1396 )
چکیده
زمینه و هدف : مولرهای اول دائمی به دلیل شکل آناتومیک خاص، رویش زود هنگام و عدم اطلاع والدین از دائمی بودن آنها مستعد پوسیدگی هستند. این مطالعه به منظور تعیین شاخص پوسیدگی دندان مولر اول دائمی (DMF6) و برخی از عوامل مرتبط با آن در دانشآموزان انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 400 دانش آموز 12 ساله (200 دختر و 200 پسر) به روش نمونهگیری ترکیبی (طبقهای و خوشهای) از مدارس دولتی و غیردولتی در شهرستان گرگان طی سالهای 95-1394 انجام شد. معاینه دندان مولر اول دائمی انجام گردید. سطح تحصیلات والدین، تعداد دفعات مسواک زدن و مصرف روزانه میان وعدههای غذایی حاوی مواد قندی در پرسشنامهای ثبت شد. به هر دندان مولر اول دائمی پوسیده، کشیده و پرشده عدد یک داده شد. این اعداد برای محاسبه شاخص DMF6 در هر فرد با هم جمع شدند.
یافتهها : شاخص DMF6 مساوی صفر در 19.5% و شاخص DMF6 با مقادیر یک الی چهار در 80.5% از کودکان تعیین شد. میانگین شاخص DMF6 2.23+-0.07 و بهطور معنیداری در دخترها 2.39+-0.10 بیش از پسرها 2.07+-0.11 بود (P<0.05). با افزایش سطح تحصیلات پدر و مادر و تعداد دفعات مسواک زدن و کاهش مصرف میان وعدههای قندی، شاخص DMF6 کاهش یافت.
نتیجهگیری : وضعیت پوسیدگی در دانشآموزان 12 ساله گرگان بیشتر از حد استاندارهای جهانی تا سال 2020 بود. جنس کودک، میزان تحصیلات والدین، تعداد دفعات مسواک زدن و مصرف میان وعدههای قندی نقش مهمی در میزان پوسیدگی دندان دارند.
مارال خامه چی، محمدرضا مهرابی، رضا یاری،
دوره 19، شماره 4 - ( زمستان 1396 )
چکیده
زمینه و هدف : موپیروسین آنتیبیوتیک ترشحی مهارکننده آنزیم ایزولوسین- tRNA سنتتاز باکتریایی است که علیه زرد زخم حاصل از استرپتوکوکوس پیوژن و استافیلوکوکوس اورئوس بهکار میرود. این مطالعه به منظور تعیین مقاومت پلاسمیدی به موپیروسین در سویههای استافیلوکوکوس اورئوس جداسازی شده از نمونههای بالینی پوست کارکنان و بیماران بستری در بیمارستان انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه توصیفی آزمایشگاهی روی 150 سویه استافیلوکوکوس اورئوس جداسازی شده از نمونههای بالینی پوست بیماران و کارکنان سه بیمارستان در شهرستان قم انجام شد. برای تایید هویت ایزولههای استافیلوکوکوس اورئوس از روشهای بیوشیمیایی متداول استفاده شد. همچنین از PCR ناحیه srRNA16 برای تایید ملکولی ایزولهها استفاده شد. حضور ژنهای mupA (iles-2) و mupB پلاسمیدی با استفاده از روش PCR بررسی شده و نقشه برش آنزیمی AluI برای آنها انجام پذیرفت. از روش دیسک دیفیوژن برای نشان دادن مقاومت به موپیروسین استفاده شد.
یافتهها : 7 ایزوله (4.66%) مقاوم به موپیروسین شناخته شدند. همگی ایزولههای مقاوم به موپیروسین دارای PCR مثبت ژنهای مقاومت به موپیروسین پلاسمیدی mupA (iles-2) و mupB بودند و در تمام نمونههای مقاوم هر دو ژن پلاسمیدی مورد بررسی، مشاهده گردید. گروهبندی نمونههای باکتریایی براساس الگوی برش ژن پلاسمیدی mup B با آنزیم Alu I و روش UPGMA توانست ایزولههای بالینی بهدست آمده از افراد مذکر و مونث را در خوشههای (Clusters) مجزا قرار دهد.
نتیجهگیری : شیوع استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به موپیروسین پایین ارزیابی شد.
سحر محمدیاری قره بلاغ، سیدصدرالدین شجاع الدین، امیرحسین براتی،
دوره 20، شماره 1 - ( بهار 1397 )
چکیده
زمینه و هدف : نقطه ماشهای، نقطهای تحریکپذیر مرتبط با یک باند سفت از عضله اسکلتی بوده که در برابر فشار و کشش دردناک است. هدف واقعبینانه در درمان نقاط ماشهای، دستیابی به میزانی از کاهش درد است که فرد مبتلا بتواند علیرغم وجود مقداری درد به فعالیتها و عملکرد معمول خود بازگردد. این مطالعه به منظور مقایسه اثر یک جلسه ماساژ ورزشی و کشش توام با سرما بر آستانه درد نقاط ماشهای غیرفعال ناحیه کمربند شانهای در بازیکنان تیم ملی والیبال بانوان انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه شبهتجربی 32 عضو تیم ملی والیبال بانوان که دارای یک نقطه ماشهای غیرفعال در ناحیه کمربند شانهای بودند؛ به صورت غیرتصادفی در سه گروه کنترل (10 نفر)، ماساژ ورزشی (11 نفر) و کشش توام با سرما (11 نفر) قرار گرفتند. آزمون آستانه درد با استفاده از دستگاه الگومتری در دو مرحله قبل و بلافاصله پس از مداخلههای ماساژ ورزشی و کشش توام با سرما انجام شد.
یافتهها : میانگین نمرات آستانه درد پیشآزمون و پسآزمون در گروه ماساژ ورزشی (از 9.88±39.40 به 9.63±43.54) و گروه کشش توام با سرما (از 10.57±39.22 به 10.95±41.10) تغییر آماری معنیداری نشان نداد. میانگین نمرات آستانه درد گروه کنترل در ابتدای مطالعه و انتهای مطالعه به ترتیب 11.348±38.84 و 9.311±35.16 تعیین شد که از نظر آماری معنیدار نبود. در مقایسه برونگروهی نیز بین میزان آستانه درد پیشآزمون و پسآزمون گروههای مورد مطالعه تفاوت آماری معنیداری یافت نشد.
نتیجهگیری : اجرای یک جلسه 15 دقیقهای ماساژ ورزشی و کشش توام با سرما بر آستانه درد نقاط ماشهای غیرفعال موثر نبود.
علی رجبی، علی اکبرنژاد، معرفت سیاهکوهیان، مرتضی یاری،
دوره 21، شماره 2 - ( تابستان 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: کاهش حجم ریه، انسداد راههای هوایی، محدودیت جریان هوا، و افزایش فشارخون از عوامل خطرزای مرگومیر در بیماران مبتلابه دیابت نوع دو است. این مطالعه به منظور تعیین اثر تجویز مکمل زعفران و تمرین هوازی بر تغییرات فشارخون، عملکرد ریوی و شاخصهای اسپیرومتری زنان دارای اضافه وزن و چاق مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه شبهتجربی 48 زن دارای اضافه وزن و چاق مبتلا به دیابت نوع دو بهصورت غیرتصادفی در 4 گروه 12 نفری دارونما، زعفران، دارونما + تمرین هوازی و زعفران + تمرین هوازی قرار گرفتند. گروههای تمرین+زعفران و تمرین+دارونما تمرین هوازی را با شدت 60 تا 75 درصد ضربان قلب بیشینه (سه جلسه در هفته) به مدت هشت هفته اجرا کردند. دوز روزانه 400 میلیگرم پودر سرگل زعفران (یکبار در روز) به مدت دو ماه استفاده شد. اندازهگیری متغیرها در مرحله پیشآزمون، 48 ساعت و دو هفته پس از آخرین جلسه تمرینی انجام شد. متغیرهای مورد بررسی شامل عملکرد ریوی (VO2max، FVC، FEV1، FVC/FEV1، PEF، MVV)، فشارخون، تعداد نبض و تنفس در دقیقه و شاخصهای آنتروپومتری (وزن، نمایه توده بدنی و درصد چربی) بودند.
یافتهها: نتایج درونگروهی نشاندهنده افزایش آماری معنیدار متغیرهای عملکرد ریوی و نیز کاهش آماری معنیدار فشارخون سیستولی و شاخصهای آنتروپومتری در هر سه گروه زعفران به تنهایی، دارونما + تمرین هوازی و زعفران + تمرین هوازی بودند (P<0.05). بااینحال نتایج بینگروهی نشاندهنده اختلاف آماری معنیدار در متغیرهای فوق بین گروه زعفران + تمرین هوازی با هریک از گروههای زعفران به تنهایی و دارونما + تمرین هوازی بودند (P<0.05). همچنین بیشترین اندازه اثر در گروه زعفران + تمرین هوازی مشاهده شد.
نتیجهگیری: ترکیب تمرین هوازی توأم با مصرف زعفران باعث بهبود مؤثرتری در افزایش حجمها و ظرفیتهای ریوی و نیز کاهش فشارخون در مقایسه با اثر هر یک بهتنهایی میگردد.
تارا دانیاری، مینا رمضانی، بهاره پاکپور،
دوره 21، شماره 4 - ( زمستان 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: گیاه کوله خاس (Ruscus aculeatus L) از تیره مارچوبه در درمان بعضی از بیماریها از جمله بیماریهای عروقی، لنفاوی و هموروئید مورد بررسی قرار گرفته است. این مطالعه به منظور تعیین اثر ضد دردی و ضدالتهابی عصاره هیدروالکلی گیاه کوله خاس در موش کوچک آزمایشگاهی نر نژاد NMRI انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه تجربی روی 80 سر موش کوچک آزمایشگاهی نر نژاد NMRI با سن تقریبی 8-6 هفته و وزن 25-23 گرم انجام شد. حیوانات برای هر تست بهطور تصادفی به 5 گروه 8 تایی شامل گروه شاهد (دریافت کننده آب مقطر)، گروه کنترل مثبت (دریافت کننده مورفین با دوز 10 میلی گرم بر کیلو گرم در تست درد و دریافت کننده دگزامتازون با دوز 15 میلیگرم بر کیلوگرم در تست التهاب) و همچنین سه گروه دریافت کننده دوزهای 75، 150 و 300 میلیگرم بر کیلوگرم عصاره هیدروالکلی گیاه کوله خاس تقسیم شدند. بررسی درد توسط تست فرمالین و بررسی التهاب با تورم گوش القاشده با زایلین انجام شد.
یافتهها: عصاره هیدروالکلی کوله خاس باعث کاهش آماری معنیدار درد حاد در دوز 300 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن نسبت به گروه شاهد گردید (P<0.05). درصد مهار درد حاد 60 درصد در مقایسه با 85 درصدی مهار درد توسط مورفین تعیین شد. همچنین این گیاه سبب کاهش آماری معنیدار درد مزمن ناشی از فرمالین در دوزهای 150 و 300 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن نسبت به گروه شاهد گردید (P<0.05). دوز 150 و 300 میلیگرم بر کیلوگرم عصاره به ترتیب باعث مهار 71درصدی و 94درصدی درد مزمن در مقایسه با 97 درصدی کاهش درد توسط مورفین شدند.
نتیجهگیری: عصاره هیدروالکلی گیاه کوله خاس در دوز 300 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن باعث کاهش درد حاد و مزمن و در دوز 150 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن سبب کاهش درد حاد در حیوانات آزمایشگاهی میگردد.
نیلوفر سادات مداحی، حبیب اله یاری زاده، عطیه میرزا بابائی، لیلا ستایش، یاسمن نصیر، خدیجه میرزایی،
دوره 23، شماره 2 - ( تابستان 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلالات خلقی مانند افسردگی، اضطراب، استرس و کیفیت پایین خواب در بین افراد دارای اضافه وزن و چاق شایع است. کیفیت رژیم غذایی در عملکرد مغز و رفتار نقش دارد. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط چگالی انرژی رژیم غذایی با شاخصهای روان در زنان دارای اضافه وزن و چاق مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی تهران انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 301 خانم با میانگین نمایه توده بدنی 3.7±30.7 کیلوگرم بر مترمربع و دامنه سنی 18 تا 56 سال مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی تهران در سالهای 1396 تا 1397 انجام شد. چگالی انرژی رژیم غذایی با استفاده از پرسشنامه نیمه کمی بسامد خوراک از طریق تقسیم کردن کل انرژی دریافتی از غذاهای مصرفی (کیلوکالری در روز) بر وزن کل غذاهای مصرف شده (به جز نوشیدنیها) محاسبه شد. شاخصهای سلامت روان با استفاده از پرسشنامه 21 سوالی اضطراب، استرس و افسردگی ((DASS-21 و کیفیت خواب با استفاده از پرسشنامه Pittsburgh sleep quality ارزیابی شد.
یافتهها: افرادی که در بالاترین چارک چگالی انرژی رژیم غذایی بودند؛ فشار خون سیستولیک و دیاستولیک بیشتری داشتند؛ اما سطح تری گلیسرید پایینتری به نسبت افراد با پایینترین چارک، داشتند. تحلیل رگرسیون لجستیک خام (95% CI=1.01-4.56, P=0.04, OR=2.15) و تعدیل شده برای سن، شاخص توده بدنی و فعالیت بدنی (95% CI=1.13-5.79, P=0.02, OR=2.56) نشان داد که چگالی انرژی رژیم غذایی بهطور معنیداری با افزایش خطر استرس در ارتباط است. هیچ ارتباط معنیداری بین چگالی انرژی رژیم غذایی با افسردگی، اضطراب و کیفیت خواب مشاهده نشد.
نتیجهگیری: دریافت رژیم غذایی با چگالی انرژی بالا با افزایش خطر استرس در ارتباط است.
داود آقایاری، ولی اله دبیدی روشن، افشین فیاض موقر،
دوره 23، شماره 2 - ( تابستان 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: چاقی شکمی عامل خطر جدی در بیماریهای قلبی عروقی بهشمار میرود که ارتباط معکوسی با حداکثر اکسیژن مصرفی (VO2 max) دارد. این مطالعه به منظور پایش غیر تهاجمی آمادگی قلبی تنفسی و ارتباط آن با چاقی شکمی مردان در سنین مختلف انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی - تحلیلی مردان 60-20 ساله به روش خوشهای از نواحی مختلف مراکز سه استان قزوین، آذربایجان شرقی و همدان انتخاب شدند. حجم نمونه به روش مورگان و به تعداد 384 مرد از هر استان بود که در چهار رده سنی 20 تا 29 سال، 30 تا 39 سال، 40 تا 49 سال و 50 تا 59 سال تقسیم شدند. توان هوازی آزمودنیها با روشهای بروس، راکپورت، گام شمار و پرسشنامه بین المللی فعالیت بدنی (IPAQ) بررسی شد. همچنین شاخصهای نسبت کمر به قد (WHtR)، نسبت کمر به لگن (WHR)، شاخص چربی بدن (BAI)، شکل بدن بر اساس سطح (SBSI) و شاخص توده بدنی (BMI) سنجیده شد.
یافتهها: بین VO2 max دستههای سنی مختلف در هر سه استان و همچنین خود استانها تفاوت آماری معنیداری یافت شد (P<0.05). همچنین در شاخصهای چاقی شکمی، بین دستههای سنی مختلف در استانهای مذکور BMI ، BAI ، WHtR و WHR تفاوت آماری معنیداری داشتند (P<0.05). VO2 max براوردی در هر سه استان با شاخصهای چاقی شکمی فقط با SBSI ارتباط معکوس معنیدار نداشت.
نتیجهگیری: کاهش سطح فعالیت بدنی و در راستای آن آمادگی قلبی تنفسی منجر به افزایش شاخصهای چاقی شکمی در رده سنی مختلف شد که نشاندهنده ارتباط معکوس معنیدار VO2 max با شاخصهای چاقی مرکزی غیر از SBSI است.
علی شهریاری، بی بی سلیمه آنه بردی پور قزل، آرزو حیدری، محمد هادی مهدی نژاد،
دوره 23، شماره 3 - ( پاییز 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: تماس بیش از اندازه با امواج الکترومغناطیسی ساطع شده توسط رایانهها، اثرات مخربی بر روی کاربران دارد. این مطالعه به منظور ارزیابی شدت میدان الکترومغناطیسی مانتیورهای رایانه مورد استفاده کارکنان ادارات شهر گمیشان در استان گلستان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی – تحلیلی روی 100 رایانه مورد استفاده 100 نفر (69 مرد و 31 زن) از کارکنان ادارات مختلف شهرستان گمیشان استان گلستان با میانگین سنی 7.27±40.83 سال طی ماههای اردیبهشت لغایت بهمن سال 1397 انجام شد. شدت میدانهای الکتریکی و مغناطیسی مانیتورهای رایانه در فواصل 30، 50 و 60 سانتیمتری و در چهار جهت مختلف مانیتور با استفاده از روش استاندارد Svensk به وسیله دستگاه الکترومغناطیس سنج TM-190 ساخت تایوان تعیین و با استانداردهای TCO، MPRII و OEL مقایسه گردید. برای ارزیابی عوارض ناشی از کار با مانیتورهای رایانه از پرسشنامه استاندارد مؤسسه ملی ایمنی و بهداشت شغلی (National Institute for Occupational Safety and Health: NIOSH) استفاده شد.
یافتهها: میانگین و انحراف معیار شدت امواج الکتریکی 33.62±103.63 v/m تعیین شد که کمتر از مقادیر استاندارد بود. میانگین و انحراف معیار شدت امواج مغناطیسی 0.09±0.1 mA/m تعیین شد که از حد استاندارد TCO و MPRII بیشتر و از حد استاندارد OEL کمتر بود. بیشترین شدت امواج الکترومغناطیسی در جلوی مانیتورها و در فاصله 30 سانتیمتری (157.04 mA/m) و کمترین آن در حالت خاموش و در فاصله 60 سانتیمتری از مانیتور (19.2 mA/m) تعیین شد. افزایش طول زمان کار با مانیتورهای رایانه در روز، سبب افزایش علایم سندرم خستگی مزمن در کاربران گردید. شیوع سردرد و سرگیجه در کاربرانی که بیش از 4 ساعت پشت مانیتورهای رایانه قرار گرفته بودند؛ بیش از دیگر افراد بود. تفاوتی در خصوص علایم بالینی بین مردان و زنان و نیز علایم سندرم خستگی وجود نداشت.
نتیجهگیری: میزان امواج الکتریکی مانیتورهای رایانه در کلیه شرایط، پایینتر از حد استاندارد، ولی میزان امواج مغناطیسی تولید شده، بسیار بالاتر از حد استاندارد بود.
وحید شهریاری، یعقوب وکیلی، زهره کیوانلو شهرستانکی،
دوره 23، شماره 3 - ( پاییز 1400 )
چکیده
لیکانتروپی (Lycanthropy) باور هذیانی است که مطابق آن، خود شخص یا دیگران تبدیل به گرگ یا جانوران دیگر شده اند. پدیده لیکانتروپی از دو هزار سال پیش شناخته شده است. در این مقاله یک خانم 51 سال متاهل معرفی می گردد که از حدود 4 سال قبل به دنبال ازدواج اچباری علایمی از اختلال افسردگی داشته و به تازگی به نشانگان لیکانتروپی مبتلا شده است. بیمار با تشخیص افسردگی همراه با نشانگان لیکانتروپی (افسردگی سایکوتیک) تحت درمان با داروهای آنتی سایکوتیک و ضد افسردگی و روان درمانی انفرادی قرار گرفت. در پیگیری 16 هفته ای پدیده لیکانتروپی کاهش و علایم افسردگی نیز به طور نسبی بهبود یافت.