[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
هیئت تحریریه::
اعضای اجرایی::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2019
Citations69543239
h-index3119
i10-index21681
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
20 نتیجه برای فیروزه

دکتر مرضیه حیدرزاده، دکتر زیبا مسیبی، دکتر امیرحسین موحدیان، دکتر فیروزه روناسیان، سیدغلامعباس موسوی، ایمان غفارپسند، سیدشهاب الدین ایزدی، الهام نظر،
دوره 12، شماره 4 - ( زمستان 1389 )
چکیده

زمینه و هدف : آسم شایع‌ترین بیماری مزمن دستگاه تنفسی در طی دوران کودکی بوده و در حدود 8/4 میلیون کودک را در سراسر جهان در گیر کرده است. از طرفی شیوع و بروز این بیماری همچنان در حال افزایش می‌باشد. این مطالعه به منظور تعیین اثر دستگاه پیکفلومتری در کیفیت زندگی کودکان مبتلا به بیماری آسم انجام شد. روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی 80 کودک 7 تا 15 ساله مبتلا به بیماری آسم مراجعه کننده به درمانگاه بیمارستان شهیدبهشتی کاشان طی سال 1388 مطالعه شدند. پرسشنامه Susan Sylvia که سه قسمت اصلی داشت؛ برای هر کودک تکمیل گردید. سؤوالات در هر سه قسمت دارای 3 گزینه بود. 5 سؤال در زمینه محدودیت فعالیت، 13 سؤال در مورد نشانه‌های بیماری و 6 سؤال در زمینه عملکردهای هیجانی بود. به هر سؤال بین 1 تا 3 امتیاز تعلق گرفت و امتیاز کلی بین 23 تا 69 بود. سپس به آزمودنی‌ها آموزش داده شد که هر روز سه بار PEFR خود را با استفاده از دستگاه پیکفلومتری اندازه‌گیری و پس از هر بار استفاده، تصمیم درمانی جدیدی مطابق با نتیجه به دست آمده اخذ نمایند. پس از گذشت 3 ماه از زمان تحویل دستگاه و مراجعه مجدد به درمانگاه؛ پرسشنامه برای آنها تکمیل گردید. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-15 و آزمون تی زوجی تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : میانگین سنی کودکان مبتلا به بیماری آسم 2.75+-8.82 سال بود. 33 نفر (41.3%) دختر و بقیه پسر بودند. میانگین امتیاز در قسمت کیفیت عملکردهای هیجانی کودکان مبتلا به آسم مورد مطالعه قبل استفاده از دستگاه پیکفلومتری 3.07+-13.1 و بعد از استفاده 3.7+-14.35 به دست آمد (P<0.05). میانگین امتیاز قسمت محدودیت در فعالیت‌ها قبل استفاده از دستگاه پیکفلومتری 1.57+-7.33 و بعد از استفاده 0.67+-8.47 تعیین گردید (P<0.05). میانگین امتیاز قسمت نشانه‌های بیماری قبل استفاده از دستگاه پیکفلومتری 5.13+-28.81 و بعد از استفاده 5.62+-32.02 بود (P<0.05). در نهایت امتیاز کلی کیفیت زندگی در این کودکان افزایش معنی‌داری را بعد استفاده از دستگاه پیکفلومتر نسبت به قبل از آن نشان داد (P<0.05). نتیجه‌گیری : نتایج این مطالعه نشان‌دهنده افزایش کیفیت عملکردهای هیجانی، کاهش محدودیت در فعالیت‌ها و کاهش نشانه‌های بیماری آسم در کودکان بعد استفاده از دستگاه پیکفلومتری بود. لذا این روش مفید در برنامه مدیریت بیماران مبتلا به آسم به خصوص کودکان پیشنهاد می‌گردد.
زینب فیروزه، دکتر ناهید بیژه، دکتر احمد ابراهیمی عطری، سعید رمضانی،
دوره 13، شماره 2 - ( تابستان 1390 )
چکیده

زمینه و هدف : لیپوپروتئینa یکی از عوامل خطرزای جدید قلبی - عروقی است که بالارفتن غلظت آن باعث افزایش بیماری‌های قلبی - عروقی می‌شود. به دلیل اهمیت فعالیت بدنی درپیشگیری از بیماری‌های قلبی - عروقی، این مطالعه به منظور تعیین اثر هشت هفته پیاده‌روی بر غلظت لیپوپروتئینa سرم زنان یائسه غیرورزشکار انجام شد.

روش بررسی : در این مطالعه نیمه‌تجربی ٢٢زن یائسه با دامنه سنی 55-47 سال که فاقد بیماری خاص بودند؛ توسط فراخوان در شهرستان بجنورد طی تابستان 1388 انتخاب شدند. زنان به صورت تصادفی به گروه‌های تجربی (١٢ نفر) و کنترل (١٠ نفر) تقسیم شدند. ابتدا اندازه‌گیری ابعاد بدنی و آنتروپومتریکی شامل قد، وزن، شاخص توده بدنی، درصدچربی بدن و نسبت دورکمر به دورباسن انجام شد. سپس نمونه‌خون ناشتا از ورید قدامی بازوی افراد گرفته شد. افراد گروه تجربی در برنامه پیاده‌روی هشت هفته‌ای (با شدت ٦٠درصد ضربان قلب ذخیره، به مدت٣٠دقیقه در هفته اول و ٧٠درصد ضربان قلب ذخیره و زمان ٦٠دقیقه در هفته آخر) شرکت کردند. گروه کنترل در برنامه ورزشی شرکت نکردند. سپس مجدداً اندازه‌گیری‌های آنتروپومتریکی و خونگیری انجام شد و میزان لیپوپروتئینa سرم اندازه‌گیری شد. برای مقایسه اطلاعات پیش‌آزمون و پس‌آزمون بین گروه‌ها از آزمون t-student مستقل و آزمون یومن‌ویتنی استفاده شد. از آزمون ضریب همبستگی پیرسون برای بررسی ارتباط لیپوپروتئینa با اندازه‌های آنتروپومتریکی استفاده گردید.

یافته‌ها : میزان لیپوپروتئینa سرم قبل و بعد از تمرینات (پیش‌آزمون 4.1±12.5 و پس‌آزمون 3±10.5)، شاخص توده بدنی، نسبت دورکمر به دورباسن و درصدچربی در گروه تجربی کاهش معنی‌داری یافت (P<0.05)؛ اما این تغییرات در گروه کنترل معنی‌دار نبود. در بررسی رابطه بین عوامل در گروه تجربی بین لیپوپروتئینa با اندازه‌های آنتروپومتریکی نیز ارتباط آماری معنی‌داری یافت نشد.

نتیجه‌گیری : نتایج این تحقیق نشان داد که انجام هشت هفته برنامه پیاده‌روی سبب کاهش غلظت لیپوپروتئینa سرم، شاخص توده بدنی، درصد چربی بدن و نسبت دور کمر به دور باسن زنان یائسه شده است.


فیروزه فروزنده، شیما رحیمیان، مبینا حبیبی اردبیلی،
دوره 15، شماره 2 - ( تابستان 1392 )
چکیده

اگرچه در گزارشات اخیر شیوع خونریزی‌های ساب آراکنوئید (آنوریسم و اختلال عملکرد شریانی وریدی) حدود 15 مورد در 100 هزار حاملگی ذکر شده؛ حدود 3.1 مرگ‌های مادری با علل غیرمرتبط با مامایی و 12-5 درصد کل مرگ‌های مادری را شامل می‌شود. در این مقاله یک مورد مرگ پس از زایمان ناشی از پارگی آنوریسم مغزی معرفی شده است. خانم باردار، 42 ساله، G5P4Lch4 در تاریخ 1388.5.21 به طور طبیعی زایمان نمود. پس از گذشت یک هفته از زایمان، به دلیل سردرد به پزشک مراجعه نمود. فشارخون وی 70/130 میلی‌متر جیوه بود و به بیمارستان ارجاع گردید. بیمار با علایم خواب آلودگی، استفراغ جهنده، بازکردن چشم‌ها با شنیدن صدا و تحریک دردناک، سطح هوشیاری 5 و کما در بیمارستان بستری شد. در سی‌تی اسکن انجام شده خونریزی وسیع داخل بطن‌ها و مغز مشاهده شد. بیمار تحت عمل جراحی قرار گرفت و خونریزی وسیع داخل بطن‌ها تایید شد. بیمار ده روز بعد دچار ایست قلبی منجر به فوت گردید. باتوجه به گزارش حاضر، برای زنانی که دچار سردرد پس از زایمان شده‌اند؛ بایستی ارزیابی دقیق و سریعی انجام گردد.
فیروزه درخشانپور، حمیدرضا محبوبی، ساحل کشاورزی،
دوره 16، شماره 1 - ( بهار 1393 )
چکیده

زمینه و هدف:خشونت خانگی متداول‌ترین نوع خشونت علیه زنان است که اثر منفی بر سلامت روان مادران، کودکان، خانواده و اجتماع دارد. این مطالعه به منظور تعیین شیوع خشونت خانگی علیه زنان در بندرعباس انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی- مقطعی روی 500 زن مراجعه کننده به بیمارستان شهیدمحمدی بندرعباس انجام شد. اعمال خشونت، محدودیت و صدمات جسمی ازطریق پرسشنامه جمع‌آوری گردید. یافته‌ها :460 نفر (92%) از زنان مورد خشونت خانگی قرار گرفته بودند. میانگین سنی زنان 8.64±33.8سال و میانگین مدت ازدواج آنان 7.83±10.53سال بود. 389 نفر (77.8%) خانه‌دار و 102 نفر (20.4%) کارمند بودند و 9 نفر (1.8%) شغل آزاد داشتند. 14 نفر (2.8%) سابقه اعتیاد را ذکر نمودند. شایع‌ترین نوع خشونت علیه زنان، خشونت روانی (54%) بود و خشونت کلامی ، فیزیکی و جنسی به ترتیب با مقادیر 31% ، 24.8% و 6.8% در رتبه‌های بعدی قرار داشتند. دو عامل مهم اثرگذار بر خشونت خانگی سطح تحصیلات و اعتیاد در خانواده بود. نتیجه‌گیری : خشونت روانی فراوان‌ترین نوع خشونت خانگی بود و با سطح تحصیلات و اعتیاد مرتبط بود.
عابد نوری، عبدالحلیم رجبی، فیروزه اسماعیل زاده،
دوره 16، شماره 4 - ( زمستان 1393 )
چکیده

زمینه و هدف : بروز سوء رفتار با سالمندان یا سالمندآزاری در دو دهه اخیر به سرعت افزایش یافته است. پدیده سالمندآزاری از جمله چالش‌های مطرح در حیطه مراقبت و حمایت از سالمندان است. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی سالمندآزاری در شهرستان کلاله از استان گلستان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی – تحلیلی روی 247 فرد بالای 60 سال (137 مرد و 110 زن) در شهرستان کلاله طی سال 1391 انجام شد. برای همه سالمندان پرسشنامه بررسی سوء رفتار در خانواده نسبت به سالمند تکمیل گردید. یافته‌ها : میانگین سنی سالمندان 7.08±68.8 سال بود. فراوانی غفلت عاطفی 34.8%، غفلت مراقبتی 33.6%، غفلت مالی 29.1%، سلب اختیار 22.3%، سوء رفتار روان‌شناختی 26.7%، سوء رفتار جسمی 2.8%، طردشدگی 12.6% و سوء رفتار مالی 21.9% تعیین گردید. بین سوء رفتار با سالمندان دارای سطح درآمد ماهیانه کمتر از 50 هزار تومان و بیشتر از 500 هزار تومان و سالمندان متأهل نسبت به سالمندان بیوه و مطلقه ارتباط آماری معنی‌داری مشاهده شد (P<0.05). نتیجه‌گیری : سوء رفتار از نوع روان‌شناختی و غفلت عاطفی و غلفت مراقبتی در مورد سالمندان شهرستان کلاله از میزان بالایی برخوردار بود.
فیروزه درخشانپور، محمدعلی وکیلی، مهین نوملی، فاطمه حسینی،
دوره 16، شماره 4 - ( زمستان 1393 )
چکیده

زمینه و هدف : اختلال بیش فعالی و نقص توجه (ADHD) شایع‌ترین اختلال عصبی تکاملی دوران کودکی است. در حدود 20 تا 50 درصد از این کودکان اختلالات خواب دارند که می‌تواند منجر به تغییرات رفتاری و شناختی شود. این مطالعه به منظور تعیین مشکلات خواب کودکان مبتلا به ADHD در شهر گرگان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه مورد – شاهدی روی 52 کودک مبتلا به ADHD مراجعه کننده به درمانگاه روانپزشکی مراکز آموزشی - درمانی 5 آذر و طالقانی و 52 کودک دبستانی غیرمبتلا به ADHD در گرگان طی سال 1392 انجام گردید. از پرسشنامه DSM-IV برای رد تشخیص ADHD در گروه شاهد استفاده شد. برای کودکان پرسشنامه‌های عوامل دموگرافیک و رفتارهای خواب کودک (CSHQ) تکمیل گردید. یافته‌ها : اختلالات خواب در 45 نفر (86.5%) از گروه مورد و 36 نفر (69.2%) از گروه شاهد مشاهده شد (P<0.05). میانگین نمره کلی اختلالات خواب در گروه‌های مورد و شاهد به ترتیب 6.61±48.25 و 6.23±45.87 برآورد گردید (P<0.05). میانگین نمرات مقاومت در به خواب رفتن، عادات اضطرابی خواب و بیدار شدن شبانه گروه مورد بیشتر از گروه شاهد بود (P<0.05). نتیجه‌گیری : مشکلات خواب کودکان مبتلا به ADHD از فراوانی بالاتری در مقایسه با کودکان غیرمبتلا به ADHD برخوردار است.
علی ترکاشوند، حسین مژده ای پناه، احمد ابراهیمی، فیروزه نادری،
دوره 17، شماره 1 - ( بهار 1394 )
چکیده

زمینه و هدف : ترمیم اعصاب محیطی یکی از چالش‌برانگیزترین مباحث در جراحی ترمیمی بوده و علی‌رغم پیشرفت‌های حاصله، ترمیم عصب در کمتر از 50 درصد باعث بهبود عملکرد می‌گردد. این مطالعه به منظور مقایسه نتایج آزمایشگاهی و بالینی ترمیم عصب اولنار به دو روش اپی‌نوریوم و پری‌نوریوم انجام گردید. روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی 28 بیمار مبتلا به قطع عصب اولنار داوطلب عمل جراحی پیوند عصب به صورت تصادفی در دو گروه درمانی روش اپی‌نوریوم و پری‌نوریوم تقسیم شدند. چهار ماه بعد از درمان وضعیت بهبودی بیماران با انجام معاینات حسی- حرکتی، الکترومیوگرافی و سرعت هدایت عصبی روی دو عضله FDI و ADM مقایسه گردید. یافته‌ها : میانگین مقادیر دامنه فعالیت عصب و زمان تاخیر و سرعت هدایت فعالیت عصب در سمت سالم نسبت به سمت مبتلا هم در روش اپی‌نوریوم و هم در روش پری‌نوریوم دارای اختلاف آماری معنی‌داری بود (P<0.05). نسبت زمان تاخیر و سرعت هدایت در روش اپی‌نوریوم نسبت به روش پری‌نوریوم مشابه بود و اختلاف آماری معنی‌داری نداشتند. میزان motor unit potential در عضله ADM 10 بیمار (71%) روش اپی‌نوریوم و 9 بیمار (64%) روش پری‌نوریوم تعیین شد. فعالیت عضله FDI در 9 بیمار (64%) روش اپی‌نوریوم و 8 بیمار (57%) روش پری‌نوریوم مشاهده شد. 5 بیمار (35.7%) در روش اپی‌نوریوم و 4 بیمار (28.5%) در روش پری‌نوریوم دارای لمس سطحی بودند. حس درد در 11 بیمار (78.5%) روش اپی‌نوریوم و 8 بیمار (57%) روش پری‌نوریوم وجود داشت. نتیجه‌گیری : ترمیم عصب اولنار به دو روش اپی‌نوریوم و پری‌نوریوم از لحاظ نتایج الکترومیوگرافی و سرعت هدایت فعالیت عصب و عملکرد حسی و حرکتی هیچ تفاوتی نسبت به هم ندارند.
حسین پارسا، سمیه موسوی، آرمان آقایی، فیروزه نادری،
دوره 17، شماره 1 - ( بهار 1394 )
چکیده

زمینه و هدف : عمل جراحی جزء درمان‌های موثر در چاقی مفرط است. روش کلاسیک ژژنوایلئال باعث ایجاد عوارض زیاد می‌گردد. این مطالعه به منظور تعیین سیر علائم بالینی عمل جراحی بای‌پس ژژنوایلئال اصلاح شده بیماران با چاقی مفرط انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 120 فرد با چاقی مفرط داوطلب جراحی بای‌پس ژژنوایلئال اصلاح شده انجام شد. عضو بدون عملکرد به کیسه صفرا و سکوم آناستوموز گردید. کاهش وزن و عوارض بعد از عمل شامل اسهال، دل‌پیچه، تهوع، استفراغ، آرترالژی و ریزش مو در طول یک سال ثبت گردید. یافته‌ها : قبل از عمل جراحی، میانگین وزن 136 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 48 بود. در طول یک‌سال بعد از عمل جراحی میانگین وزن و شاخص توده بدنی به 83 کیلوگرم و 29.8 کاهش یافت (P<0.05). قبل از عمل جراحی، عوارض ناشی از چاقی شامل دردمفاصل (24.3%)، تنگی نفس (21.6%)، مشکلات قلبی – عروقی (10.8%)، کبد چرب (5.4%) و اختلالات خواب (5.4%) بود. پس از پیگیری یک ساله بعد از عمل، تنگی نفس و دردمفاصل هر کدام تنها در 2 بیمار (1.5%) گزارش شد و بقیه علایم بهبود کامل یافتند (P<0.05). هیچ‌کدام از بیماران دچار عارضه جدی بعد از عمل نشدند. نتیجه‌گیری : عمل بای‌پس ژژنوایلئال اصلاح شده در کاهش وزن و حفظ آن موثر است و سبب ایجاد عارضه وخیم بعد از عمل نمی‌گردد.
فیروزه مصطفوی، سیدکمال‌الدین میرکریمی، رحمان بردی اوزونی دوجی، محمدعلی وکیلی، سمیرا عشقی نیا،
دوره 17، شماره 3 - ( پاییز 1394 )
چکیده

زمینه و هدف : چاقی به عنوان یکی از مهم‌ترین مشکلات بهداشت عمومی مطرح بوده و تهدیدی قابل پیشگیری برای سلامت انسان‌ها در سراسر جهان است. مصاحبه انگیزشی، روشی مراجع محور و مستقیم به منظور افزایش انگیزه درونی افراد برای تغییر رفتار از طریق بررسی و حل ابهامات است که نتایج سودمند آن در زمینه سلامت به طور گسترده‌ای مورد تایید قرار گرفته است. این مطالعه به منظور مقایسه اثر مصاحبه انگیزشی و مصاحبه انگیزشی به همراه قصد بر کاهش وزن زنان بر اساس تئوری انگیزش محافظت انجام شد. روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی 150 نفر از زنان چاق یا دارای اضافه وزن به طور تصادفی در سه گروه 50 نفری کنترل، مصاحبه انگیزشی و مصاحبه انگیزشی به همراه قصد قرار گرفتند. اطلاعات از طریق پرسشنامه محقق‌ساخته در دو نوبت (ابتدای مطالعه و دو ماه پس از انجام مصاحبه) جمع‌آوری گردید. یافته‌ها : نمره ‌سازه‌های تئوری شامل حساسیت درک شده، شدت درک شده، پاداش‌های درک شده، خودکارآمدی درک شده، کارایی پاسخ درک شده و هزینه‌های درک شده در هر دو گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل به‌طور معنی‌داری افزایش یافت (P<0.05). شاخص‌های آنتروپومتریک دو گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی‌داری کاهش یافت (P<0.05). نتیجه‌گیری : اجرای روش مصاحبه انگیزشی به همراه قصد، منجر به کاهش وزن بیشتر و افزایش نمره سازه‌های تئوری انگیزش محافظت می‌گردد.
فریبا عربگل، فیروزه درخشانپور، لیلی پناغی،
دوره 18، شماره 1 - ( بهار 1395 )
چکیده

زمینه و هدف : کودک‌آزاری پدیده‌ای شایع است که عوامل متعددی در بروز آن دخیل هستند. یکی از مهم‌ترین عوامل شناخته شده، اختلالات روانپزشکی مادر است. مداخلات همزمان در سیستم خانواده می‌تواند باعث بهبود مادر و کاهش کودک‌آزاری گردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر آموزش مهارت فرزندپروری بر سلامت عمومی مادران کودک‌آزار انجام شد. روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی 57 مادر کودکان ارجاع شده با تشخیص کودک‌آزاری به واحد سلامت روان کودکان در معرض آسیب واقع در بخش روانپزشکی کودک و نوجوان بیمارستان امام‌حسین (ع) از آبان 1387 تا فروردین 1388 مورد مطالعه قرار گرفتند. کودکان و خانواده آنها توسط روانپزشک ویزیت شده و مداخله‌ها و درمان‌های دارویی و غیردارویی، بسته به نیاز کودک و خانواده برای آنها انجام شد. تمام مادران تحت آموزش مهارت فرزندپروری در 8 جلسه قرار گرفتند. برای تعیین میزان اثر مداخله‌های درمانی، پرسشنامه سلامت عمومی پیش از مداخله و در ماه سوم و ششم پس از مداخله به‌وسیله مادران تکمیل شد. یافته‌ها : نتایج نشان‌دهنده بهبود قابل‌ توجه مادران در نمره کلی سلامت عمومی، خرده‌مقیاس‌های افسردگی و اضطراب شش ماه بعد از مداخله به ترتیب با مقادیر 1.90±31.3 و 0.66±5.26 و 0.46±8.10 در مقایسه با قبل از شروع مداخله به ترتیب با مقادیر 2.34±37.3 و 0.72±7.48 و 0.58±10.44 بود (P<0.05). نتیجه‌گیری : مداخله مناسب و به موقع و آموزش مهارت‌های فرزندپروری برای مادران کودک‌آزار می‌تواند باعث بهبود سلامت عمومی آنان گردد و این ممکن است منجر به کاهش موارد کودک‌آزاری گردد.


سعید رمضانی، فاطمه شب خیز، سیروس چوبینه، زینب فیروزه،
دوره 18، شماره 1 - ( بهار 1395 )
چکیده

زمینه و هدف : رهیدراسیون سریع و کافی برای ورزشکاران زیادی به ویژه شرکت‌کنندگان در جلسات متعدد روزانه و یا شرکت‌کنندگان در ورزش‌های با طبقه‌بندی وزنی مهم است. غلظت درشت مغذی‌ها و محتوی الکترولیت‌های مایع مصرفی به‌دنبال ورزش می‌تواند بر مقدار مایع حفظ شده در بدن موثر باشد. این مطالعه به منظور تعیین اثر مصرف شیر بر وضعیت رهیدراسیونی و عملکرد استقامتی مردان جوان سالم بعد از دهیدراسیون ناشی از فعالیت تناوبی در گرما انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه شبه تجربی 10 مرد جوان سالم پروتکل آزمایشگاهی را در سه نوبت جداگانه با فاصله یک هفته و با مصرف نوشیدنی شامل آب، شیر و نوشابه ورزشی (پاوراید) اجرا کردند. در روز اجرای پروتکل، در چهار نوبت در دوره زمانی یک ساعت، بعد از ورزش دهیدراته کننده مصرف گردید. افراد برای دستیابی به کاهش وزن 1.8% توده بدنی به انجام فعالیت تناوبی روی چرخ کارسنج پرداختند. مقدار مصرف هر نوشیدنی در هر نوبت مصرف 150درصد توده بدنی از دست رفته طی دهیدراسیون بود. نمونه‌های ادرار در 6 مرحله (قبل از ورزش، بعد از ورزش، بعد از مصرف نوشیدنی و هر یک ساعت طی ریکاوری) جمع‌آوری شد. 10 دقیقه بعداز پایان ریکاوری 3 ساعته یک تست عملکرد استقامتی با شدتی معادل 70 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی در شرایط دمایی تست اول بر روی تردمیل تا درماندگی ارادی انجام شد. ضربان قلب و میزان درک تلاش هر 5 دقیقه و در پایان فعالیت ثبت شد. یافته‌ها : وزن مخصوص ادرار قبل از ورزش، بین نوبت‌های مصرف شیر، نوشابه ورزشی و آب اختلافی نداشت. حجم کل ادرار تولیدی در گروه مصرف‌کننده شیر (108.95±521) به صورت معنی‌داری در مقایسه با گروه‌های نوشابه ورزشی (235.99±1118.50) و آب (197.73±1082.80) کاهش داشت (P<0.05). در پایان مطالعه تعادل خالص مایع برای گروه مصرف‌کننده شیر در مقایسه با نوشابه ورزشی و آب به‌طور معنی‌داری مثبت بود (P<0.05). زمان فعالیت تا درماندگی در تست ظرفیت ورزشی، با شدت 70درصد حداکثر اکسیژن مصرفی در گروه مصرف‌کننده شیر نسبت به نوشابه ورزشی به‌طور معنی‌داری بیشتر بود (P<0.05). نتیجه‌گیری : شیر کم چرب نسبت به نوشابه ورزشی و آب، محلول رهیدراسیون موثرتری ارزیابی شد.


صفورا قانع، جوانشیر اسدی، فیروزه درخشانپور،
دوره 20، شماره 1 - ( بهار 1397 )
چکیده

زمینه و هدف : جمعیت سالمندی با سرعت چشمگیری در سراسر دنیا در حال افزایش است. یکی از معیارهای سنجش نیازها و شرایط سلامتی سالمندان و همچنین بهبود آن، شاخص کیفیت زندگی است. ذهن‌آگاهی نوعی هشیاری است و زمانی پدیدار می‌شود که ما با تجربیاتمان به گونه‌ای دقیق‌تر و با جزئیات حاضر در زمان حال و بدون قضاوت مواجه شویم. این مطالعه به منظور تعیین اثر آموزش ذهن‌آگاهی بر بهزیستی فردی و سلامت روان سالمندان زن انجام شد.

روش بررسی : در این مطالعه شبه‌تجربی 46 زن سالمند بالای 60 سال مرکز نگهداری روزانه کانون جهاندیدگان گرگان به صورت غیرتصادفی در دو گروه 23 نفری مداخله و کنترل قرار گرفتند. گروه مداخله در هشت جلسه دو ساعته آموزش ذهن‌آگاهی شرکت نمودند. ابزار مورد استفاده شامل پرسشنامه سلامت عمومی-28 (GHQ-28) و پرسشنامه بهزیستی شخصی بزرگسالان (PWI-A) (personal well-being index – adult) بود که در ابتدا و انتهای مطالعه توسط سالمندان تکمیل گردید.

یافته‌ها : در گروه مداخله آموزش ذهن‌آگاهی سبب افزایش آماری معنی‌دار خرده مقیاس بهزیستی شخصی در پس‌آزمون (53±57.4) در مقایسه با پیش‌آزمون (10.6±43.2) و نیز خرده مقیاس سلامت روان و مولفه‌های آن در پس‌آزمون (5.3±13.47) در مقایسه با پیش‌آزمون (10.9±35.6) گردید (P<0.05). خرده مقیاس‌های بهزیستی شخصی و سلامت روان و مولفه‌های آن در ابتدا و انتهای مطالعه گروه کنترل تفاوت آماری معنی‌داری یافت نشد.

نتیجه‌گیری : آموزش ذهن‌آگاهی سبب بهبود خرده مقیاس‌های بهزیستی شخصی و سلامت روان در زنان سالمند می‌گردد.


رویا فصیحی، جوانشیر اسدی، رمضان حسن زاده، فیروزه درخشانپور،
دوره 20، شماره 4 - ( زمستان 1397 )
چکیده

زمینه و هدف: باورهای غیرمنطقی زمینه‌ساز دامنه وسیعی از اختلالات شناختی است. این مطالعه به منظور مقایسه اثر درمان شناختی - رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر باورهای غیرمنطقی دانشجویان رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی گلستان انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه شبه‌تجربی 45 دانشجوی رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی گلستان به صورت غیرتصادفی در گروه‌های 15 نفری کنترل، گروه درمان شناختی - رفتاری (مداخله اول) و گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (مداخله دوم) تقسیم شدند. هر سه گروه پیش آزمون را تکمیل کردند؛ اما گروه کنترل هیچگونه درمانی دریافت نکرد. گروه‌های مداخله 8 جلسه درمان را دریافت نمودند. داده‌ها از طریق پرسشنامه باورهای غیرمنطقی جونز سال 1969 (IBQ-40) جمع‌آوری گردید.

یافته‌ها: هر دو روش درمانی در گروه‌های مداخله در مقایسه با گروه کنترل سبب کاهش نمره کلی باورهای غیرمنطقی گردید (P<0.05). میانگین نمره زیرمقیاس اجتناب از مشکل (35.26±6.32) در گروه مداخله دوم در مقایسه با گروه مداخله اول (30.53±9.47) کاهش آماری معنی‌داری یافت (P<0.05). همچنین میانگین نمره زیرمقیاس بی‌مسؤولیتی هیجانی در گروه مداخله اول (22.73±9.49) در مقایسه با گروه مداخله دوم (29.93±1.75) افزایش آماری معنی‌داری یافت (P<0.05).

نتیجه‌گیری: دو روش درمان شناختی - رفتاری و درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش باعث کاهش باورهای غیرمنطقی دانشجویان رشته پزشکی گردید.


محمدرضا حامدی نیا، زینب فیروزه، امیرحسین حقیقی، سعید رمضانی،
دوره 21، شماره 1 - ( بهار 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: افزایش هزینه انرژی در پیشگیری و درمان چاقی و کاهش عوارض آن می‌تواند از طریق تحریک عوامل مرتبط با قهوه‌ای شدن بافت چربی سفید صورت گیرد که آیریزین و FGF21 ازجمله این عوامل هستند. این مطالعه به منظور تعیین اثر 12 هفته تمرینات تناوبی سنگین و سبک بر سطح آیریزین و عامل رشد فیبروبلاست 21 (FGF21) زنان چاق و دارای اضافه وزن انجام شد.

روش بررسی: این کارآزمایی بالینی روی 35 زن دارای اضافه وزن و چاق (سن 3.58±39.8 سال و شاخص توده بدن 3.37±27.1 کیلوگرم بر متر مربع) از بین شرکت کنندگان در فراخوان انجام شد. شرکت‌کنندگان به‌طور تصادفی ساده در سه گروه تمرین تناوبی سنگین (12نفر)، تمرین تناوبی سبک (12نفر) و گروه کنترل (11نفر) قرار گرفتند. برنامه تمرینی شامل 12 هفته تمرینات تناوبی سنگین و سبک به مدت 25 تا 60 دقیقه در هر جلسه و سه جلسه در هفته بود. قبل و بعد از دوره تمرینی برای اندازه‌گیری شاخص‌های آیریزین و FGF21 سرمی از همه آزمودنی‌ها درحالت ناشتا خونگیری شد.

یافته‌ها: ﺳﻄح FGF21 ﺳﺮﻣﻲ ﺗﻨﻬﺎ ﭘﺲ از 12ﻫﻔﺘﻪ ﺗﻤﺮﻳﻦ ﺗﻨﺎوﺑﻲ ﺳﻨﮕﻴﻦ در مقایسه با گروه کنترل اﻓﺰاﻳﺶ ﻳﺎﻓﺖ (P<0.05). در ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺗﻐﻴﻴﺮی در ﺳﻄح آﻳریزین ﺳﺮﻣﻲ ﻣﺘﻌﺎﻗﺐ ﻫﺮ دو ﻧﻮع ﺗﻤﺮﻳﻦ ﺗﻨﺎوﺑﻲ ﺳﻨﮕﻴﻦ و سبک در مقایسه با گروه کنترل مشاهده نشد. همچنین درﺻﺪ ﭼﺮﺑﻲ ﺑﺪن، ﻧﺴﺒﺖ دور ﻛﻤﺮ ﺑﻪ دور ﻟﮕﻦ و BMI آزﻣﻮدﻧﻲ‌ﻫﺎی ﮔﺮوهﻫﺎی ﺗﻤﺮﻳﻦ ﺗﻨﺎوﺑﻲ ﺳﺒﻚ و ﺳﻨﮕﻴﻦ در ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﺑﺎ ﮔﺮوه ﻛﻨﺘﺮل ﻛﺎﻫﺶ آماری ﻣﻌﻨﻲ‌داری یافتند (P<0.05). VO2max دو گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل افزایش آماری معنی‌داری نشان داد (P<0.05).

نتیجه‌گیری: 12هفته تمرین تناوبی سبک و سنگین بدون تغییر در سطح سرمی آیریزین، تاثیر مطلوبی بر افزایش VO2max و بهبود ترکیب بدن داشت. همچنین تمرین تناوبی سنگین باعث افزایش معنی‌دار FGF21 می‌شود که می‌تواند از طریق قهوه‌ای کردن بافت چربی سفید در کاهش وزن موثر باشد.


فیروزه درخشانپور، محمدرضا محمدی، هادی زرافشان، آمنه احمدی، لیلا کاشانی، نیلوفر بشیری، سیده مریم موسوی، آلیدا کرد، اعظم کابوسی، آرزو رضایی، فاطمه صفری، سیده مریم هاشمی نسب،
دوره 22، شماره 3 - ( پاييز 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: اختلالات رفتاری در کودکان و نوجوانان، اختلالاتی شایع و ناتوان کننده هستند که برای خانواده‌ها و خود افراد مشکلات بسیاری را ایجاد می‌کند و با شیوع بالایی از مشکلات و پیامدهای منفی اجتماعی همراه است. این مطالعه به منظور تعیین شیوع اختلالات روانپزشکی در کودکان و نوجوانان شهر گرگان انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه توصیفی – تحلیلی مقطعی روی 1025 نفر از کودکان و نوجوانان (50 درصد پسر و 50 درصد دختر) در محدوده سنی 18-6 سال در شهر گرگان طی سال 1397 انجام شد. نمونه‌گیری به روش تصادفی خوشه‌ای در جمعیت عمومی و مصاحبه با مراجعه به درب منازل توسط روانشناسان دوره دیده به‌عمل آمد. اختلالات روانپزشکی با استفاده از نسخه دیجیتال آزمان K-SADS مورد بررسی قرار گرفت. اختلالات روانپزشکی شامل اختلال خلق، اختلال رفتاری، اختلال عصبی تکاملی، اختلال سوء مصرف مواد و اختلال دفعی بودند.

یافته‌ها: شیوع کلی اختلال روانپزشکی در کودکان و نوجوانان 13.2 درصد (135 نفر) تعیین شد. میزان شیوع در پسران (14.3 درصد) به‌طور غیرمعنی‌داری بیشتر از دختران (12.1 درصد) بود. شیوع در مناطق شهری (14.1 درصد) به طور غیرمعنی‌داری بیشتر از مناطق روستایی (9.4 درصد) بود. بیشترین شیوع در گروه سنی 9-6 سال (17.8 درصد) تعیین شد که در مقایسه با محدوده سنی 14-10 سال (13.1 درصد) و 18-15 سال (8.4 درصد) از نظر آماری معنی دار بود (P<0.05). شیوع اختلال دفعی، اختلال رفتاری، اختلال اضطراب و اختلال عصبی تکاملی به ترتیب به میزان 6.1 درصد، 6 درصد، 4.8 درصد و 3.3 درصد تعیین گردید.

نتیجه‌گیری: میزان شیوع اختلالات روانپزشکی در کودکان و نوجوانان شهر گرگان در مقایسه با دیگر مطالعات داخل و خارج از کشور در دامنه متوسط قرار دارد.


نگین عرفانیان خدیوی، فیروزه درخشان پور، عفیفه خسروی، لیلا کاشانی،
دوره 22، شماره 4 - ( زمستان 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: اختلالات اضطرابی یکی از متداول‌ترین اختلالات روانپزشکی دوره کودکی به‌شمار می‌رود. برخی مطالعات بعد خانوار را عامل مهمی در ایجاد این اختلالات دانسته‌اند. با این حال به نتایج قانع کننده‌ای در این زمینه نرسیده‌اند. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی اختلالات اضطرابی کودکان 8 تا 12 ساله خانواده‌های تک فرزند و چند فرزند شهر گرگان انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 732 کودک (343 پسر و 389 دختر) مراجعه کننده به درمانگاه‌ها بیمارستان طالقانی (بغیر از درمانگاه روانپزشکی) و مطب‌های متخصصین اطفال در شهر گرگان طی سال 1396 انجام شد. افراد با استفاده از روش نمونه‌گیری در دسترس وارد مطالعه شدند. پرسشنامه دموگرافیک و پرسشنامه مقیاس اضطراب کودکان اسپنس(Spence Children’s Anxiety Scale: SCAS) تکمیل گردید. متغیرهایی مشتمل بر اضطراب جدایی، ترس اجتماعی، اضطراب فراگیر، حملات هراس و ترس از فضای باز، وسواس فکری و عملی و ترس از آسیب فیزیکی ارزیابی شدند.

یافته‌ها: در تمام زیر گروه‌های اضطرابی به غیر از اضطراب عمومی، میانگین نمرات به‌طور معنی‌داری در کودکان خانواده‌های چندفرزند نسبت به خانواده‌های تک فرزند بالاتر و از نظر آماری معنی‌دار بود (P<0.05).

نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه بیانگر شیوع بالای اختلالات اضطرابی در خانواده‌های چند فرزندی در مقایسه با خانواده‌های تک فرزندی است.


فیروزه درخشان پور، معصومه اسلامی، لیلا کاشانی، مهدی آسانی،
دوره 23، شماره 2 - ( تابستان 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: هیپرتروفی مزمن لوزه‌های آدنوئید، شایع‌ترین علت آپنه خواب در کودکان است و می‌تواند زمینه‌ساز اختلالات رفتاری متعدد در کودکان باشد. اختلال بیش فعالی و نقص توجه (attention deficit hyperactivity disorder: ADHD) نوعی اختلال هتروژن است و نتیجه شرایط بیولوژیکی، اجتماعی و روانی متعدد است. این مطالعه به منظور تعیین اثر ادنوتانسیلکتومی بر علایم کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی و نقص توجه قبل و شش ماه پس از جراحی انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 37 کودک دچار هایپرتروفی آدنویید مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی پنجم آذر گرگان در سال 1397 انجام شد. ابزار گردآوری داده‌ها، پرسشنامه‌ای دو قسمتی در بخش اول شامل اطلاعات شخصی (سن، جنس) و در بخش دوم شامل فهرست مهارت‌ها و مشکلات بود. بیماران در سه حوزه بیش فعالی، بی توجهی و تکانشگری بر اساس 18 معیار DSM (diagnostic and statistical manual of mental disorders) قرار داده شدند. پس از دریافت رضایت کتبی از والدین و رعایت ضوابط، پرسشنامه به طور مستقیم توسط مجری پروژه (کارورزان) تکمیل و اطلاعات توسط والدین فرزندان جمع‌آوری شد. از پرسشنامه توانایی‌ها و مشکلات (Strengths and Difficulties Questionnaire: SDQ) برای ارزیابی کودکان قبل و ششماه بعد از انجام جراحی آدنوتونسیلکتومی استفاده شد.

یافته‌ها: در ارزیابی تغییرات نمرات آزمون SDQ پیش و پس از انجام آدنوتونسیلکتومی مشاهده شد که میانگین و انحراف معیار نمرات زیر واحدهای اختلالات احساسی، اختلال سلوک، بیش فعالی، اختلال توجه و اختلال اجتماعی میانگین نمره آزمون بهبود یافته و از نظر آماری اختلاف معنی‌داری قبل و بعد از آدنوتانسیلکتومی مشاهده شد (P<0.05).

نتیجه‌گیری: آدنوتونسیلکتومی می‌تواند نمره SDQ را به میزان قابل توجهی کاهش دهد. بنابراین در کودکان مبتلا به بیش فعالی، یک اختلال پزشکی از جمله هیپرتروفی آدنوئید می‌تواند باعث بروز، تشدید و تداوم بیماری شود و درمان مناسب می‌تواند عامل اصلی در کنترل شدت علایم و حتی بهبود نسبی بیماری باشد.



سعید رمضانی، علی اصغر رواسی، سیروس چوبینه، زینب فیروزه،
دوره 23، شماره 4 - ( زمستان 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: تمایز بافت چربی سفید به قهوه‌ای از طریق برخی عوامل هورمونی و غیرهورمونی می‌تواند با افزایش هزینه انرژی، موجب کاهش وزن و تضعیف عوارض متابولیکی افراد چاق و دارای اضافه وزن گردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر 12 هفته تمرین تناوبی با شدت‌های مختلف بر سطح سرمی عامل رشد فیبروبلاستی 21 و مایوستاتین مردان چاق و دارای اضافه وزن انجام شد.

روش بررسی: این کارآزمایی بالینی روی 47 مرد جوان چاق و دارای اضافه وزن با دامنه سنی 0.73±20.50 سال انجام شد. آزمودنی‌ها به‌روش تصادفی ساده در چهار گروه کنترل، تمرین تناوبی شدت کم، شدت متوسط و شدت زیاد قرار گرفتند. برنامه تمرینی شامل ۱۲ هفته تمرین تناوبی با شدت کم، متوسط و زیاد به ترتیب 58 تا 63 درصد، 73 تا 78 درصد و 88 تا 93 درصد ضربان قلب ذخیره، در مدت زمان ۲۵ تا 63 دقیقه و سه جلسه در هفته بود. شاخص‌های سرمی فاکتور رشد فیبروبلاستی ۲۱ و مایوستاتین با استفاده از نمونه خونی حالت ناشتا ۴۸ ساعت قبل و بعد از برنامه تمرینی با استفاده از روش الایزا اندازه‌گیری شد.

یافته‌ها: اجرای 12 هفته تمرین تناوبی با شدت‌های مختلف به تغییر معنی‌دار در سطح سرمی عامل رشد فیبروبلاستی21 و مایوستاتین منجر نگردید. انجام تمرین تناوبی در شدت‌های متوسط و زیاد با کاهش درصد چربی بدن و افزایش حداکثر اکسیژن مصرفی (VO2max) در مردان دارای اضافه وزن و چاق همراه بود (P<0.05).

نتیجه‌گیری: انجام 12 هفته تمرین تناوبی با شدت کم، متوسط و زیاد بدون تغییر در سطح سرمی عامل رشدفیبروبلاستی21 و مایوستاتین، اثر مطلوبی بر بهبود ترکیب بدن و افزایش VO2max در مردان جوان چاق و دارای اضافه وزن دارد.


لیلا کاشانی، فیروزه درخشانپور، مهسا الیاسی، نجمه شاهینی، سیده مریم هاشمی نسب،
دوره 24، شماره 1 - ( بهار 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری التهابی روده (Inflammatory Bowel Disease: IBD) یکی از اختلالات شایع گوارشی است که با عوامل روانی – اجتماعی در ارتباط است. IBD یک بیماری دستگاه گوارش با عود مزمن و با علت پاسخ ایمنی غیرکنترل شده است. درمانی قطعی برای IBD وجود نداشته و درمان بر اساس مدیریت پاسخ التهابی در طول عودها و حفظ بهبودی انجام می‌شود. این مطالعه به منظور ارزیابی اختلالات اضطرابی و افسردگی بیماران مبتلا به بیماری التهابی روده در استان گلستان انجام شد.


روش بررسی: این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 117 بیمار (67 زن و 50 مرد) در محدوده سنی 17 تا 75 مبتلا به IBD ثبت شده در بانک IBD مرکز تحقیقات بالینی گوارش و کبد دانشگاه علوم پزشکی گرگان در سال 1396 انجام شد. تشخیص بیماری به روش آندوسکوپی معمولی، رادیولوژی و معیارهای بافتی انجام گردید. اطلاعات دموگرافیک شامل سن، جنس، قومیت و وضعیت تاهل، زمان تشخیص و مدت زمان شروع درمان ثبت شد. از مقیاس بیمارستانی اضطراب و افسردگی (Hospital Anxiety and Depression Scale: HADS) برای تعیین میزان افسردگی و اضطراب بیماران استفاده گردید.


یافته‌ها: کولیت اولسراتیو در 80.3% و کرون در 19.7% از بیماران مشاهده شد. میانگین نمره کل اضطراب در گروه کرون (نمره 9.43) به طور غیرمعنی‌داری بیشتر از گروه کولیت اولسراتیو (نمره 8.90) بود. نمره کل افسردگی در دو گروه تقریباً مشابه (نمره 7.65) و غیرمعنی‌دار بود. تنها بین تاهل و وضعیت اضطراب در بیماران مبتلا به کولیت اولسراتیو ارتباط آماری معنی‌داری دیده شد (P<0.05). به طوری که وضعیت مرزی و مشکوک اضطراب در بیماران متاهل 42.4% و در بیماران مجرد 33.3% تعیین شد. وضعیت غیرنرمال اضطراب در متاهلین 31.8% بود و در بیماران مجرد دیده نشد. بین نمره کل اضطراب با نمره کل افسردگی در بیماران مبتلا به کولیت اولسراتیو (ضریب همبستگی: 0.657، P<0.0001) و بیماران مبتلا به کرون (ضریب همبستگی: 0.644، P<0.001) همبستگی مثبت و معنی‌داری دیده شد. به طوری که در این بیماران با افزایش افسردگی، اضطراب بیشتر شده است. 29.8% از بیماران مبتلا به کولیت و 26.1% از بیماران مبتلا به کرون دچار اضطراب بودند. 18.1% از بیماران مبتلا به کولیت و 8.7% از بیماران مبتلا به کرون دچار افسردگی واضح بودند.


نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که میزان اضطراب و افسردگی در بیماران مبتلا به بیماری التهابی روده بسیار بالا است.


فیروزه درخشانپور، لیلا کاشانی، شیوا رضائیان دلوئی، نجمه شاهینی، سیده مریم هاشمی نسب،
دوره 24، شماره 1 - ( بهار 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: نزدیک به 30 درصد زنان، انواعی از اختلال اضطرابی را در زندگی خود تجربه می‌کنند که این اضطراب به میزان بیشتری در دوران بارداری و بعد از تولد بروز می‌کند. اضطراب مادر موجب کاهش ترشح اکسی توسین و کاهش شیردهی می‌گردد. از طرفی سطح استرس و اضطراب مادر به طور فزاینده‌ای بروز افسردگی پس از زایمان را افزایش می‌دهد. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی اضطراب پس از زایمان و عوامل مرتبط با آن در زنان انجام شد.


روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی به روش نمونه گیری در دسترس روی 154 نفر از زنان 15 تا 45 ساله با میانگین سنی 5.94±27.72 سال مراجعه کننده به درمانگاه مامایی بیمارستان شهید صیاد شیرازی طی سال 1397 انجام شد. حداقل یک هفته و حداکثر 6 هفته از زایمان آنها گذشته بود. مشخصات فردی با استفاده از پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک جمع‌آوری شد. برای سنجش اضطراب از مقیاس اضطراب اسپیل برگ استفاده شد.


یافته‌ها: اختلالات اضطرابی پس از زایمان به میزان 41.99% تعیین شد. نمره اضطراب آشکار زنان پس از زایمان در وضعیت‌های شدید، متوسط، خفیف و اندک یا هیچ به ترتیب 8.4% ، 44.2% ، 27.9% و 19.5% تعیین شد. نمره اضطراب پنهان زنان پس از زایمان در وضعیت‌های شدید، متوسط، خفیف و اندک یا هیچ به ترتیب 9.7% ، 48.1% ، 24.7% و 17.5% تعیین شد. نمره اضطراب آشکار در مادران شاغل به طور معنی‌داری بیشتر از مادران خانه‌دار بود (P<0.05). نمره اضطراب آشکار زنان متاهل دارای اختلاف زناشویی با همسر در مقایسه با گروه زنان متاهل بدون اختلاف زناشویی با همسر به طور معنی‌داری بیشتر بود (P<0.05). نمره اضطراب آشکار و پنهان ارتباط معنی‌داری با نوع زایمان، تحصیلات مادران، محل زندگی مادران و درآمد خانواده نداشت.

نتیجه‌گیری: اختلالات اضطرابی پس از زایمان از شیوع بالایی برخوردار بود که با شاغل بودن مادران و دارابودن اختلاف زناشویی با همسر ارتباط داشت.



صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.13 seconds with 46 queries by YEKTAWEB 4660
Creative Commons License
This work is licensed under a Creative Commons — Attribution-NonCommercial 4.0 International (CC BY-NC 4.0)