|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
7 نتیجه برای رفیعی
دکتر علیرضا رفیعی، دکتر یوکیدو کویاد، دوره 7، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1384 )
چکیده
زمینه و هدف: سلول های T کمکی نوع یک (Thl) و لنفوسیت های CD8+T نقش به سزایی در برقراری حفاظت مقابل عفونت با مایکوباکتریوم توبرکلوزیس دارند. MPB51 یکی از پروتیین های ترشحی مایکوباکتریوم می باشد که باعث تحریک پاسخ های ایمنی هومورال و سلولی در طی عفونت با باسیل های سل می گردد. هدف از این مطالعه شناسایی اپی توپ های غالب لنفوسیت های T از مولکول MPB51 در موش های BALB/c می باشد.روش بررسی: این مطالعه تجربی از تیر ماه 1381 لغایت اسفند ماه 1381 انجام گردید. DNA کد کننده مولکول MPB51 ابتدا در پلاسمیدهای pCI کلون گردید. پس از ایجاد گلوله های ژنی حاوی ذرات طلای پوشیده شده از ژن MPB51، با استفاده از تفنگ ژنی (Gene gun) موش های سفید نژا د BALB/c مورد واکسیناسیون قرار گرفتند. دو هفته بعد از آخرین ایمن سازی سلول های طحالی استخراج شد و در حضور یا عدم حضور مجموعه ای از پپتیدهای هم پوشان سنتتیک توالی کامل مولکول MPB51 در محیط کشت RPMI1640 حاوی 10در صد FCS کشت داده شد. تولید IFN-γ داخل سلول و سوپ کشت سلولی به ترتیب با روش فلوسیتومتری و ELISA بررسی گردید.یافته ها: نتایج نشان داد که واکسیناسیون DNA باعث ایجاد پاسخ ایمنی قوی تنها در برابر پپتید حاوی اسید آمینه 40-21P می شد. آنالیز های بیشتر با استفاده از الگوریتم های کامپیوتری امکان شناسایی اپی توپ نه اسید آمینه ای 32-P24 را به عنوان اپی توپ غالب سلول CD8+T فراهم نمود.نتیجه گیری: این تحقیق مشخص ساخت کمپلکس MHC کلاس یک - پپتید (P24-32/H2-Dd) توسط سلول های T سیتوتوکسیک (CTL) تولید کننده IFN-γ شناسایی می گردد. با استفاده از روش حذف دستجات لنفوسیت های T مشاهده شد لنفوسیت های CD8+T تنها سلول های پاسخگو در برابر پپتید ایمونوژن 32-24P در موش های BALB/c می باشند. نتایج به دست آمده از این تحقیق علاوه بر آنکه به شناخت مکانیسم های پاسخ های ایمنی سلولی در برابر توبرکلوزیس کمک می نماید، در طراحی واکسن موثرتری در مقابل عفونت M.tuberculosis نیز مفید خواهد بود.
دکتر شهریار سمنانی، دکتر سیما بشارت، دکتر سهیل رفیعی، دکتر عباسعلی کشتکار، دکتر غلامرضا روشندل، دکتر نفیسه عبدالهی، دکتر علی جباری، دوره 8، شماره 3 - ( پاييز 1385 )
چکیده
زمینه و هدف: سل خارج ریوی 15-20 درصد موارد ابتلا به سل را شامل می شود. سل گوارشی و شکمی شایع ترین شکل بیماری خارج ریوی است که علایم و نشانه های آن اغلب غیر اختصاصی است. این مطالعه به منظور بررسی سل گوارشی– شکمی در استان گلستان و مشخصات دموگرافیک افراد مبتلا در یک گروه پنج ساله انجام شد.روش بررسی: دراین مطالعه توصیفی– مقطعی، ابتدا اسامی تمامی افرادی که طی سال های 1378-82 درمراکز سل شهرستان های استان به عنوان مورد جدید سل گزارش شده بودند، استخراج و موارد سل خارج ریوی و سل گوارشی– شکمی جدا شدند. با مراجعه به آدرس های موجود، پرسشنامه طراحی شده در مورد آنها تکمیل شد. سپس با ورود اطلاعات به نرم افزار آماری SPSS، توزیع فراوانی هریک از متغیرهای مورد بررسی به دست آمد.یافته ها: از 30 بیماری که طی این مدت تحت عنوان سل گوارشی- شکمی تحت درمان قرار گرفته بودند، اکثریت (22 نفر، 73.3درصد) زن بودند. شابع تریت شکایت این افراد شامل خستگی، کاهش وزن و بی اشتهایی بود. تشخیص آسیب شناسی در 66.7 درصد افراد موجود بود که در اکثریت مواری پریتونیت سلی گزارش شده بود.نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که فراوانی سل خارج ریوی و سل گوارشی– شکمی، از سایر مطالعات انجام شده در ایران و جهان بیشتر می باشد.
هانیه باقری، فاطمه قاسمی کبریا، دکتر شهریار سمنانی، صدیقه لیوانی، دکتر سهیل رفیعی، ناصر بهنام پور، دکتر عزت الله قائمی، دوره 12، شماره 3 - ( پاييز 1389 )
چکیده
زمینه و هدف : سویههای باکتری هلیکوباکترپیلوری که دارای پروتئین Cag A (Cytotoxin associated Gene A) میباشند؛ استعداد بیشتری برای ایجاد بیماری دارند. این پروتئین بیماریزایی باکتری را با افزایش تولید سیتوتوکسین در سلول میزبان تسریع مینماید. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی آنتیبادی ضد CagA در افراد آلوده به هلیکوباکترپیلوری در استان گلستان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 676 نفر از افراد آلوده به هلیکوباکترپیلوری در استان گلستان طی سال 1387 انجام گردید. در این افراد وجود آنتیبادی ضد CagA از کلاس IgG به روش الیزا تعیین شد. دادهها با استفاده از آزمون آماری کایاسکوئر در نرمافزار آماری SPSS-16 تجزیه و تحلیل شدند. سطح معنیداری کمتر از 0.05 در نظر گرفته شد. یافتهها : فراوانی آنتیبادی ضد Cag A در افراد آلوده به هیلکوباکترپیلوری 57.7% (CI 95%: 53.9-61.4) برآورد گردید. این فراوانی در مردان 56.3% و در زنان 58.9% بود. گروه سنی 24-15 سال و کودکان زیر 5 سال با شیوع 63.4% و 26.3% بالاترین و کمترین فراوانی را داشتند. گروه قومی سیستانی با شیوع 67.2% نسبت به گروههای قومی ترکمن (57.5%) و فارس (53.6%) بیشترین موارد آنتیبادی را نشان دادند. توزیع این سویهها در ساکنین روستا (58.1%) بیش از شهر (57.1%) بود. توزیع فراوانی موارد مثبت CagA در شهر مینودشت در شرق استان (78%) بالاتر و بندرگز در غرب (44%) پایینتر از بقیه بود. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که فراوانی سویههای CagA مثبت افراد آلوده با هلیکوباکترپیلوری در استان گلستان مشابه بسیاری از مناطق دیگر ایران، آسیا و اروپا است؛ ولی از مناطق آفریقایی بالاتر است.
مرضیه اکبرزاده، بهاره رفیعی، نسرین اسدی، نجف زارع، دوره 17، شماره 2 - ( تابستان 1394 )
چکیده
زمینه و هدف : الگوی ضربان قلب جنین یکی از مهمترین معیارهای مورد ارزیابی در آزمون بدون استرس است. این مطالعه به منظور مقایسه اثر دو روش کاهنده اضطراب، آموزش تنآرامی و مهارتهای دلبستگی بر فراوانی افت تکگیر و تغییرپذیری ضربان به ضربان قلب جنین انجام شد. روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی 126 زن نخست باردار به روش تصادفی در سه گروه 42 نفری کنترل، تنآرامی و دلبستگی قرار گرفتند. پس از 4 هفته مداخله آزمون بدون استرس، دو مرتبه، 30 دقیقه قبل از شروع کلاس و 30 دقیقه پس از پایان کلاس انجام و آزمون کرانلی نیز انجام شد. در گروه کنترل آزمون بدون استرس یک مرتبه در هفته چهارم انجام گردید. یافتهها : فراوانی افت اسپورادیک ضربان قلب جنین در گروههای آموزش دلبستگی، تن آرامی و کنترل قبل از مداخله به ترتیب 23.8% ، 19% و 21.4% بود. پس از انجام مداخلات در گروه آموزش دلبستگی مادر و جنین، فراوانی افت تکگیر (11.9%) گزارش شد. کاهش تعداد افت ضربان قلب جنین پس از مداخلات دلبستگی از لحاظ آماری معنیدار نبود. پس از انجام مداخلات تن آرامی 95.2% (40 مورد) بدون افت ضربان قلب جنین و 4.8% (2 مورد) دچار افت شدند (P<0.05). نتیجهگیری : کاهش فراوانی افت تکگیر ضربان قلب جنین و افزایش تغییرپذیری ضربان به ضربان قلب جنین در هر دو گروه مداخله مشاهده شد و در مداخله آموزش تنآرامی ارتباط معنیدار بود.
بهاره متقی دستنایی، محمود رفیعیان، اعظم عسگری، دوره 18، شماره 1 - ( بهار 1395 )
چکیده
زمینه و هدف : با توجه به شیوع بالای سقط و افزایش روزافزون آمار آن در نتیجه اندیکاسیونهای مادری و جنینی یافتن روشهای بیخطر و ایمن سقط امری اجتنابناپذیر است. در این میان برخی از گیاهان دارویی دارای خواص سقطزایی هستند. این مطالعه به منظور تعیین اثر ریشه گیاه توت سفید در سقطزایی انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 50 سر موش سوری بالغ ماده پس از جفتگیری و مشاهده پلاک واژنی بهطور تصادفی به 5 گروه 10 تایی تقسیم شدند. دو گروه به عنوان کنترل (یک گروه بدون مداخله و یک گروه دریافت داخل صفاقی سرم فیزیولوژی) و سه گروه به عنوان گروههای تجربی انتخاب شدند که از روز 7 تا 12 بارداری به مدت شش روز عصاره ریشه گیاه توت سفید را با غلظتهای 50 ، 70 و 90 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن بهصورت داخل صفاقی دریافت کردند. در روز 16 بارداری عمل سزارین انجام گردید و تعداد جنینهای جذب شده شمارش و به عنوان سقط در نظر گرفته شد. یافتهها : میانگین تعداد جنینهای سقط شده در گروههای دریافت کننده 50 ، 70 و 90میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن از عصاره ریشه گیاه توت سفید و گروه دریافت کننده سرم فیزیولوژی داخل صفاقی به ترتیب 4.7 و 6.7 و 8.1 و 1.3 بود. بین غلظتهای مختلف عصاره ریشه گیاه توت سفید تفاوت آماری معنیدار در میانگین تعداد جنینهای سقط شده وجود داشت و دوز بالاتر اثرات سقط زایی بیشتری داشت (P<0.05). ناهنجاری ظاهری در هیچیک از گروههای مورد مطالعه مشاهده نشد. نتیجهگیری : عصاره ریشه گیاه توت سفید سبب افزایش تعداد جنینهای سقط شده به صورت وابسته به دوز میگردد.
فرزانه گل آقایی، داود حکمت پو، ملیحه وفایی، محمد رفیعی، فاطمه رفیعی، دوره 18، شماره 3 - ( پاییز 1395 )
چکیده
زمینه و هدف : بستری شدن بیماران در بخش مراقبتهای ویژه اغلب به اضطراب اعضای خانواده منجر میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر مداخله بالینی خانواده - محور بر اضطراب اعضای خانواده بیماران بستری در بخش مراقبتهای ویژه انجام شد.
روش بررسی : این کارآزمایی بالینی روی 80 عضو خانواده بیماران بستری در بخشهای مراقبت ویژه در دو گروه کنترل و مداخله انجام شد. سطح اضطراب افراد در روزهای دوم و ششم بستری با پرسشنامه افسردگی و اضطراب بیمارستانی سنجیده شد. در گروه مداخله، اعضای خانواده از روز دوم تاششم اجازه داشتند روزانه حداکثر دو ساعت در نوبت عصر بر بالین بیمار حضور یابند. اطلاعات شفاهی درباره تجهیزات و مقررات بخش و کارت اطلاعات روزانه حاوی اقدامات درمانی مراقبتی، علایم حیاتی و سطح هوشیاری توسط یک پرستار در اختیار اعضای خانواده قرار گرفت و به پرسشهای آنان پاسخ داده شد.
یافتهها : بین میانگین نمرات اضطراب روز ششم در گروه مداخله (3.22±11.1) و گروه کنترل (3.44±7.05) اختلاف آماری معنیداری وجود داشت (P<0.05). همچنین فراوانی نسبی اضطراب بالا در گروه مداخله (65درصد) بیش از گروه کنترل (15درصد) تعیین شد (P<0.05). شانس اضطراب در روز ششم برای فرزندان کمتر از سایراعضای خانواده بود (P<0.05).
نتیجهگیری : انتقال اطلاعات بالینی، حضور بر بالین و شرکت اعضای خانواده در مراقبت از بیمار در هفته اول بستری شدن بیمار در بخش مراقبت ویژه به افزایش اضطراب اعضای خانواده منجر میشود.
مجید ملک زاده شفارودی، میترا شکری، زهره زارع، علیرضا رفیعی، محمدعلی ابراهیم زاده، رضا مرادپور، نوراله رضایی، دوره 20، شماره 1 - ( بهار 1397 )
چکیده
زمینه و هدف : سلامت پوشش اندوتلیال ورید صافن برداشته شده از مهمترین عناصر کلیدی سلامت رگ خونی برای باز بودن طولانی مدت آنها پس از پیوند در جراحی عروق کرونر است. نوع محلول ذخیرهسازی قبل از پیوند نقش مهمی در حفظ اندوتلیوم ورید دارد. این مطالعه به منظور تعیین اثر محافظتی محلولهای نگهدارنده کربس حاوی وراپامیل، پروپرانولول و آدرنالین در مقایسه با کربس و خون هپارینه بر سلولهای اندوتلیال ورید صافن خوکچه هندی انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 28 سر خوکچه هندی نر با وزن تقریبی 380 گرم انجام شد. برای جداسازی حلقههای 3 میلیمتری ورید صافن و سنجش نیتریک اکسید آزاد شده از اندوتلیوم آنها در محلولهای نگهدارنده شامل کربس حاوی داروی وراپامیل، کربس حاوی پروپانولول و کربس حاوی آدرنالین در مقایسه با خون هپارینه (کنترل اول) و کربس خالص (کنترل دوم) در زمانهای 30، 45، 60 و 90 دقیقه توسط واکنش گریس به روش میکروپلیتی مورد آزمایش قرار گرفتند. همچنین از رنگآمیزی هماتوکسیلین - ائوزین برای مطالعه بافتی استفاده گردید.
یافتهها : میانگین غلظت نیتریک اکسید در محلول کربس وراپامیل در مقایسه با خون هپارینه، کربس خالص، کربس آدرنالین و کربس پروپرانولول افزایش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). همچنین بیشترین میزان غلظت نیتریک اکسید در فاصله زمانی 45 دقیقه از برداشت رگ خونی ظاهر شد. مطالعه بافتی نشان داد لایه اندوتلیوم تنها در محلول کربس وراپامیل مشابه گروه کنترل کاملاً سالم بود؛ اما در بقیه محلولها سلولهای انتیمای عروقی بهدرجات متفاوت دچار آسیب شدند.
نتیجهگیری : بهنظر میرسد محلول کربس وراپامیل، مناسبترین محلول برای حفظ و نگهداری فیزیولوژی طبیعی سلولهای اندوتلیال ورید صافن در مدل حیوانی است.
|
|
|
|
|
|