43 نتیجه برای احمدی
راهب قربانی، رامین پازوکی، دکتر علیرضا احمدیان،
دوره 1، شماره 3 - ( پاييز و زمستان 1378 )
چکیده
انگل های روده ای دارای انتشار جهانی و به عنوان مهم ترین مشکل بهداشتی و اقتصادی در اغلب نقاط دنیا می باشند، بطوری که می توان گفت هیچ نقطه ای از دنیا را نمی توان یافت که گرفتار چند نوع بیماری های انگلی نباشد. به منظور ارزیابی وضعیت آلودگی انگلی کودکان زیر دو سال مناطق شهری شهرستان سمنان در سال 76-1375، از 359 کودکان زیر دو سالی که به همراه مادرانشان به مراکز بهداشتی شهری شهرستان مراجعه نمودند، در سه روز متوالی نمونه مدفوع تهیه و به سه روش فرمالین-اتر، مستقیم و رنگ آمیزی با تیونین، از نظر وجود انگل بررسی شدند. در این کودکان، آلودگی به کرم های روده ای دیده نشد. 14.2% افراد آلودگی به تک یاخته ها داشتند که ژیاردیا لامبلیا با آلودگی در 10% افراد، شایعترین انگل در این کودکان بوده است. در 10.3% افراد آلودگی به تک یاخته های آسیب زا دیده شده است. بین سن و آلودگی به تک یاخته های روده ای رابطه معنی دار آماری دیده شد (P<0.001) بین جنس، وضعیت منطقه (سردسیر یا گرمسیر) و شیوع انگل های روده ای در سطح معنی داری 5% رابطه ای دیده نشد. از آنجا که ژیاردیا شایعترین انگل منطقه بوده و این انگل بیماریزاست، آموزش به مادران در زمینه رعایت اصول بهداشتی می تواند از آلودگی به انگل ها و عوارض آنها جلوگیری کند.
دکتر علی رضا میر احمدی زاده، دکتر محمد رحیم کدیور، دکتر رضا قانع شیرازی، محمد فرارویی،
دوره 3، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1380 )
چکیده
معتادین مواد مخدر، به ویژه نوع تزریقی، از جمله گروه های پرخطر از نظر ابتلا به عفونت ناشی از ویروس نقص ایمنی انسان (HIV) هستند. علت اصلی این مشکل، استفاده مشترک ازسرنگ آلوده برای تزریق مواد مخدر می باشد. به همین منظور این مطالعه را با هدف تعیین شیوع عفونت ناشی از HIV به اجرا در آوریم. تحقیق حاضر در 1061 نفر از معتادان که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند، در اردوگاه بازپروری پیربنو شیراز در سال 1378 انجام شده است. برای همه نمونه ها پرسشنامه کتبی حاوی اطلاعات جمعیت شناختی تکمیل و نمونه خون برای تشخیص عفونت ناشی از HIV انجام شده است. برای همه نمونه ها پرسشنامه کتبی حاوی اطلاعات جمعیت شناختی تکمیل و نمونه خون برای تشخیص عفونت ناشی از HIV به روش الایزا 2-1 و سپس آزمون وسترن بلات ارسال شد. 0.76 درصد از کل نمونه (1.2 درصد از معتادان تزریقی و 0.33 درصد از معتادان غیر تزریقی) آلوده به عفونت HIV بودند. این میزان شیوع که چند صدبرابر شیوع در جامعه هنجار بوده به این واقعیت اشاره دارد که معتادان، صرف نظر از چگونگی طریقه مصرف مواد، در معرض ابتلا به عفونت ناشی از HIV هستند. به دلیل کم بودن موارد مثبت، رابطه بین سن، مدت و نوع اعتیاد، سابقه زندانی بودن، خالکوبی، شغل، وضعیت تاهل و عفونت ناشی از HIV قابل تعیین نبود. شیوع بالای این عفونت در معتادان غیر تزریقی می تواند به این علت نیز باشد که آنان در زمان حبس و یا قبل از آن از روش تزریقی پرخطر استفاده نموده اند. نویسندگان تحقیق پیشنهاد می کنند که با هدف کاهش شیوع وانتشار HIV در میان معتادان و در جامعه، آموزش های گسترده به عموم مردم و معتادان داده شود، مورد یابی فعال، به ویژه هنگام ورود معتادان به ارودگاه ها و زندان ها انجام شود و باید آنان را از خطر عفونت و راه های انتقال آن کاملا آگاه کرد و باایجاد انگیزه قوی معتادان را به عدم ادامه مصرف مواد مخدر متقاعد نمود. همچنین لازم است برای جلوگیری از مصرف مواد و استفاده از سرنگ مشترک روش های کنترل کننده مناسبی اتخاذ گردد.
دکتر علی شبستانی منفرد، دکتر سیدفرزاد جلالی، دکتر حسین مزدارانی، دکتر محمود حاجیاحمدی،
دوره 6، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1383 )
چکیده
مقدمه و هدف: رامسر در شمال ایران، بالاترین میزان پرتوزایی زمینه را در سطح جهان داراست. این پرتوزایی عمدتاً به دلیل وجود عنصر رادیواکتیو رادیوم و فرآورده های استحاله آن است که توسط چشمه های آب گرم به سطح زمین آورده می شوند. آثار دزهای کم پرتو بر سلامت انسان همچنان در هاله ای از ابهام قرار داشته و هنوز تحت بررسی های متعدد قرار دارد. هدف از این تحقیق بررسی وضعیت سلامت ساکنین مناطق با پرتوزایی زمینه بالا در رامسر در مقایسه با وضعیت سلامت ساکنین مناطق با پرتوزایی معمولی است. مواد و روش ها: این مطالعه در سال 1383 و به روش تحلیلی- مقطعی روی 101 خانوار (402 نفر) از ساکنین منطقه طالش محله رامسر با پرتوزایی زمینه بالا و 98 خانوار (374 نفر) از ساکنین منطقه چپرسر رامسر که در محدوده پرتوزایی معمولی زندگی می کردند، صورت گرفت. پس از مصاحبه با ساکنین این مناطق و کسب رضایت آنان و همچنین با استفاده از اطلاعات موجود در خانه بهداشت منطقه، پرسشنامه حاوی برخی شاخص های اقتصادی- اجتماعی و بهداشتی تکمیل گردید و اطلاعات مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج به دست آمده در این مرحله تفاوت معنی داری را در رابطه با میزان مرگ و میر و معلولیت های مادرزادی در ساکنین دو منطقه نشان نمی دهد. همچنین تفاوت در فراوانی برخی بیماری های خاص و سقط جنین و نیز فراوانی افسردگی در میان ساکنین دو منطقه در گروه های سنی معین معنی دار نبود. اما بیماری های قلبی و بدخیمی ها در ساکنین مناطق با پرتوزایی زمینه بالا در مقایسه با مناطق دارای پرتوزایی زمینه عادی به طریقه معنی داری کمتر بود (P<0.05)نتیجه گیری: نتایج به دست آمده، نشان دهنده عدم تاثیر پرتوهای زمینه در سطوح بالا بر برخی شاخص های بیان کننده سلامت و تاثیر مثبت پرتوهای زمینه بالا بر برخی دیگر می باشد. اگر چه نتایج مطالعه حاضر به لحاظ استفاده از روش سرشماری در انتخاب نمونه ها، از پشتوانه آماری قوی برخوردار است، اما مطالعات رادیواپیدمیولوژیک دیگر به ویژه به شکل پایش شاخص های سلامت از نوع آینده نگر می تواند به اطلاعات موجود در زمینه بیولوژی دزهای کم پرتو بیافزاید.
دکتر فرزاد جلالی، دکتر محمدرضا خصوصی نیاکی، دکتر محمود حاج احمدی،
دوره 7، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1384 )
چکیده
زمینه و هدف: طولانی شدن زمان کمپلکس QRS به ویژه در جریان بلوک کامل شاخه چپ (LBBB) با افزایش مرگ و میر در بیماران با بیماری زمینه ای قلبی همراه است. این مطالعه به منظور تعیین رابطه مدت زمان کمپلکس QRS نوار قلبی با میزان کسر جهشی در اکوکاردیوگرافی بیماران دچار بلوک شاخه چپ انجام شد.روش بررسی: در این مطالعه توصیفی آینده نگر که از اردیبهشت ماه 1378 لغایت آذر 1381 در بخش های CCU، قلب و درمانگاه قلب بیمارستان شهید بهشتی انجام شد، تعداد 150 بیمار با تشخیص بلوک کامل شاخه چپ تحت مطالعه نوار قلبی و اکوکاردیوگرافی 2D ،M-Mode، رنگی و داپلر قرار گرفتند و ارتباط بین زمان کمپلکس QRS، انحراف محور به چپ (LAD) و کسر جهشی بطن چپ قلب (EF) (به روش Simpson) مورد بررسی قرار گرفت. داده ها در نرم افزار آماری SPSS 11.0 و با استفاده از آزمون های آماری تی و دو طرفه و کایدو و Fisher Exact مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته ها: 131 بیمار (87 درصد) زمان QRS بین 0.16 – 0.12 ثانیه و متوسط کسر جهشی در آنها (0.36 ± 16) بود. 19 بیمار دیگر (13 درصد) QRS مساوی یا بیشتر از 0.16 ثانیه داشتند و متوسط کسر جهشی آنها (0.24 ± 10) بود (P<0.05). متوسط کسر جهشی در موارد QRS مساوی یا بیشتر از 0.16 ثانیه با انحراف محور به سمت چپ ( 25±16درصد) و در موارد بدون همراهی با انحراف محور به سمت چپ 13 ± 23 درصد بود. بین سن، جنس، نوع بیماری قلبی با کسر جهشی در بیماران دچار LBBB ارتباطی دیده نشد.نتیجه گیری: زمان کمپلکس QRS مساوی یا بیشتر از 0.16 ثانیه دارای یک ارتباط معکوس با کسر جهشی بطن چپ بوده و لذا بلوک کامل شاخه چپ در صورت زمان QRS بیشتر یا مساوی 0.16 می تواند معیاری مفید دال بر نارسایی سیستولیک شدید بطن چپ باشد.
دکتر طاهره نظری، دکتر صدیقه احمدیان، دکتر محمود حاجی احمدی،
دوره 8، شماره 1 - ( بهار 1385 )
چکیده
زمینه و هدف: سندرم تخمدان پلی کیستیک (PCOS) از اختلالات شایع آندوکرین در سنین باروری می باشد که برخی از مطالعات نشان دهنده همراهی این بیماری با هایپرلیپیدمی و هایپرتانسیون است. لذا این مطالعه با هدف مقایسه عوامل خطر قلبی- عروقی در بیماران مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک و افراد سالم انجام گردید.روش بررسی: این مطالعه مورد- شاهدی روی 60 زن نازای مبتلا که شواهد بالینی و سونوگرافی سندرم تخمدان پلی کیستیک را داشتند و 60 نازای غیرمبتلا به PCOS انجام شد. تمامی نمونه ها از نظر ویژگی های فردی شامل سن، BMI، دور کمر، دور باسن، نوع نازایی و مدت نازایی و فشار خون بررسی شدند و آزمایش های لازم شامل اندازه گیری تری گلیسرید، کلسترول، LDL، HDL، سطح انسولین، FBS و فشار خون سیتولیک و دیاستولیک انجام گردید. اطلاعات به دست آمده توسط نرم افزار آماری SPSS آنالیز شد.یافته ها: سطح تری گلیسرید، کلسترول، LDL، BMI بیماران PCOS به طور معنی داری بالاتر از زنان طبیعی بود (P<0.05) و سطح LDL کاهش مشخصی در بیماران مبتلا به PCOS داشت (P<0.05). همچنین فشار خون سیستولی و دیاستولی نیز در بیماران بالاتر از افراد گروه کنترل بود (P<0.05).نتیجه گیری: زنان مبتلا به PCOS در مقایسه با افراد سالم در خطر بالاتری از بیماران قلبی- عروقی قرار دارند.
حمیدرضا جوشقانی، علیرضا احمدی، ناصر بهنام پور،
دوره 8، شماره 4 - ( زمستان 1385 )
چکیده
زمینه و هدف: برخی از ترکیبات شیمیایی از گروه آفت کش ها مانند ارگانوفسفره ها و کربامات ها با فعالیت کولین استراز تداخل کرده و یا آن را مهار می سازند. اندازه گیری فعالیت کولین استراز کاربرد زیادی در تشخیص آسیب کبد به وسیله حشره کش ها دارد. یکی از گروه هایی که در معرض خطر مسمومیت با آفت کش ها قرار دارند، کارکنان شاغل در کارخانجات تولید سموم هستند. هدف از انجام این مطالعه بررسی تاثیر کار در مجاورت سموم روی سطح کولین استراز گلبول های قرمز بود.روش بررسی: این تحقیق در سال 1384 روی کارکنان یک کارخانه تولید سموم گیاهی انجام پذیرفت. در این مطالعه از 58 نفر طی دو مرحله قبل از شروع کار و پس از سه ماه نمونه گیری به عمل آمد. آزمایش کولین استراز به روش اصلاح شده المن و آزمایش های آنزیمی به روش کینتیک انجام شدند.یافته ها : میانگین سطح کولین استراز گلبول های قرمز در مرحله اول 48.5±11.2 IU/gHb و در مرحله دوم 37.9±17.3IU/gHb بود 95 CI=-43.30-14.77, P<0.05) درصد، (paired t test, mean=-29.03. سطح AST در مرحله دوم نسبت به مرحله اول افزایش داشت، اما از نظر آماری اختلاف معنی داری مشاهده نشد. افزایش معنی داری در سطح ALT دیده شد (P<0.05). همچنین در غلظت آلبومین سرم کاهش معنی داری مشاهده شد (P<0.05). در مجموع 15 نفر (25.9 درصد) کاهش بیش از 35 درصد در سطح کولین استراز گلبول های قرمز داشتند.نتیجه گیری: با توجه به کاهش شدید سطح کولین استراز گلبول های قرمز در 26 درصد کارکنان کارخانه، سنجش روتین کولین استراز در کارکنان شاغل در این گونه مشاغل و افرادی که با سموم گیاهی در ارتباط هستند، الزامی به نظر می رسد.
علی عباسی، صدیقه فیاضی، دکتر فرزانه احمدی، محمدحسین حقیقی زاده،
دوره 9، شماره 1 - ( بهار 1386 )
چکیده
زمینه و هدف : تنگینفس و خستگی در نارسایی قلبی، باعث اختلال قابل توجهی در کیفیت زندگی و توانایی عملکردی این بیماران میگردد. این مطالعه به منظور تعیین تاثیر برنامه ورزشی پیادهروی خانگی بر کیفیت زندگی و توانایی عملکردی بیماران مبتلا به نارسایی قلبی انجام پذیرفت. روش بررسی: در این پژوهش نیمه تجربی، 60 بیمار بستری مبتلا به نارسایی قلبی کلاس II و III در بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی اهواز طی سال 1384، با روش جورکردن در دو گروه آزمون (30=n) و کنترل (30=n) قرار گرفتند. ابزار گردآوری دادهها شامل فرم اطلاعات دموگرافیک، چک لیست کیفیت زندگی مینهسوتا و فرم زمانبندی شده برنامه ورزشی بود. برنامه ورزشی پیادهروی در این بیماران سه بار در هفته و تا هشت هفته انجام گرفت. در ابتدا و انتهای مداخله نیز چک لیست کیفیت زندگی مینهسوتا برای تعیین کیفیت زندگی در اختیار بیماران دو گروه قرار گرفت. همچنین تست پیاده روی 6 دقیقهای نیز به منظور تعیین توانایی عملکردی بیماران در ابتدا و انتهای مداخله در دو گروه انجام گرفت. دادهها به وسیله نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید. یافتهها: اختلاف قابل توجهی میان میانگین مسافت طی شده در MWT 6 در ابتدا و انتهای مداخله در بیماران گروه آزمون وجود داشت (86/373 متر در ابتدای مداخله تا 30/412 متر در انتهای مداخله، 05/0P<). این تفاوت در بیماران گروه کنترل معنیدار نبود (79/376 متر در ابتدای مداخله تا 63/377 متر در انتهای مداخله). اختلاف قابل توجهی میان نمرات کیفیت زندگی، در ابتدا و انتهای مداخله در گروه آزمون وجود داشت (32/52 در ابتدای مداخله تا 80/43 در انتهای مداخله). این تفاوت در گروه کنترل معنیدار نبود (32/52 در ابتدای مداخله تا 80/43 در انتهای مداخله). همچنین بین مدت زمان ورزش هفتههای اول، چهارم و هشتم تفاوت معنیدار وجود داشت (05/0P<). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که فعالیتهای ورزشی پیادهروی میتواند به عنوان یک روشدرمانی در بیماران مبتلا به نارسایی قلبی بهکار رود، زیرا باعث کیفیت زندگی و نیز توانایی عملکردی و ظرفیت ورزشی بیماران میگردد.
خانم فاطمه نصیری امیری، آقای محمود حاجی احمدی،
دوره 9، شماره 2 - ( تابستان 1386 )
چکیده
زمینه و هدف : هماتوکریت پایین و بالای خون مادر ممکن است نتایج بارداری را تحت تاثیر قرار دهد. هدف ما در این مطالعه تعیین رابطه بین هماتوکریت مادر با نتایج بارداری و زایمانی در زنان باردار مراجعه کننده به بیمارستان یحیی نژاد بابل طی سالهای 83-1381 بود. روش بررسی : این مطالعه بهصورت همگروهی (Cohort) روی 609 زن باردار انجام شد. زنان بارداری که برای مراقبت پرهناتال از اول دیماه 1381 لغایت 1383 به درمانگاه بیمارستان یحیی نژاد بابل مراجعه کرده بودند، در اولین ویزیت پرهناتال به آزمایشگاه این بیمارستان به منظور بررسی CBC فرستاده شدند. زنانی که هموگلوبینوپاتی نظیر تالاسمی داشتند و یا حاملگی دوقلو، زایمان نوزاد با ناهنجاریهایی مادرزادی، خونریزی قبل و حین زایمان و بیماریهای طبی داشتند، از مطالعه خارج گردیدند. به همه زنان باردار به طور روتین فولات در سه ماهه اول و آهن تکمیلی از سه ماهه دوم داده شد. نتایج مهم بارداری که ثبت گردید شامل وزن موقع تولد نوزاد، سن حاملگی ، نمره آپگار نوزاد در دقیقه اول و پنجم، نوع زایمان، مرگ و میر پریناتال و بستری نوزاد در بخش مراقبت ویژه بود. در تجزیه و تحلیل آماری از کای اسکوئر، تی و ANOVA و مدل رگرسیون لجستیک چندگانه استفاده شد. یافتهها : با مشابه در نظر گرفتن سن، پاریتی، فاصله بین حاملگی، میزان افزایش وزن مادر در طی بارداری و عوامل مداخلهگر دیگر تشخیص آنمی مادر (هماتوکریت کمتراز 34درصد) در اولین ویزیت پرهناتال با وجود دریافت آهن تکمیلی با خطر وزن کم هنگام تولد و زایمان زودرس ارتباط داشت. هماتوکریت بیش از 40درصد زایمان زودرس و مرگ و میر پریناتال را افزایش نداده بود، ولی خطر نمره آپگار پایین نوزاد و زایمان همراه با جراحی و بستری نوزاد در بخش مراقبت ویژه را افزایش داد. نتیجهگیری : هماتوکریت پایین و بالای مادر میتواند در بروز نتایج بد بارداری نقش داشته باشد. توصیه میشود که به زنان باردار با هماتوکریت غیرطبیعی به عنوان گروه پرخطر توجه بیشتری مبذول شود تا از بروز عوارض و نتایج بد بارداری پیشگیری گردد.
دکتر محمدرضا امام هادی، دکتر معصومه احمدی دافچاهی،
دوره 9، شماره 2 - ( تابستان 1386 )
چکیده
زمینه و هدف : درد به خصوص دردهای پس از جراحی میتوانند عوارض عدیدهای از جمله تعویق در ترمیم زخم را ایجاد کند. برای تسکین درد بیماران پس از اعمال جراحی از داروهای مختلفی نظیر مخدرها (مانند پتیدین) و ضدالتهاب غیراستروئیدی استفاده میشود. هدف از این مطالعه مقایسه اثر پتیدین با شیاف دیکلوفناک سدیم در تسکین درد پس از عمل لامینکتومی بهدنبال هرنی دیسک کمری بود.
روش بررسی : در این مطالعه کارآزمایی بالینی شاهددار 100 بیمار مراجعه کننده برای لامینکتومی با تشخیص هرنی دیسک کمری که واجد شرایط ورود به مطالعه بودند، به روش نمونهگیری آسان پس از گرفتن رضایتنامه آگاهانه انتخاب شدند و به دو گروه پتیدین و دیکلوفناک سدیم تقسیم شدند. نمره درد بیماران به طریق VAS (Visual Analog Scale) اندازهگیری شد. اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرمافزار آماری SPSS.10 و آزمونهای F، T و کایاسکوئر آنالیز شدند و 05/0P< معنیدار در نظر گرفته شد.
یافتهها : میانگین نمره درد در 24 ساعت بعد از عمل در گروه پتیدین 02/2±8/2و در گروه دیکلوفناک سدیم 30/2±46/4 محاسبه شد. تفاوت معنیدار آماری بین کاهش نمره درد بعد از عمل در بین دو گروه وجود دارد (05/0P<). تهوع بیشترین عارضه جانبی مشاهده شده در گروه پتیدین (20 درصد) و درد اپیگاستر بیشترین عارضه جانبی مشاهده شده در گروه دیکلوفناک سدیم (18 درصد) بود، ولی در مجموع بین عوارض دارویی در دو گروه اختلاف آماری معنیداری وجود نداشت.
نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که شیاف دیکلوفناک سدیم اثر کمتری نسبت به آمپول پتیدین در تسکین درد بعد از عمل لامینکتومی دارد.
دکتر شاهرخ یوسف زاده چابک، سکینه شب بیدار، دکتر انوش دهنادی مقدم، دکتر معصومه احمدی دافچاهی،
دوره 9، شماره 3 - ( پاييز 1386 )
چکیده
زمینه و هدف : حمایت تغذیهای فرایندی حیاتی برای بیماران دچار ترومای سر است. هدف این مطالعه بررسی عملکرد روزانه تغذیه از راه روده و ورید در بیماران دچار آسیب سر بستری در بخش ICU جراحی اعصاب بیمارستان پورسینا رشت بود.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی مقطعی روی 115 بیمار دچار آسیب سر بستری در بخش ICU جراحی اعصاب بیمارستان پورسینا رشت طی سال 1384 که حداقل 48 ساعت تغذیه از راه روده میگرفتند، انجام شد. اطلاعات تغذیهای شامل شمار بیمارانی که تغذیه از راه روده میگرفتند، زمان آغاز حمایت تغذیهای و مقدار شروع تغذیه از راه روده بود. پیامدهای کلینیکی شامل مدت زمان بستری در بخش ICU و بیمارستان، تعداد روزهای وابستگی به تغذیه مکانیکی و میزان مرگ و میر بیماران بود. دادهها به صورت درصد و یا انحراف معیار±میانگین نشان داده شد. آزمون تی زوج برای آنالیز و مقایسه انرژی و درشت مغذیهای دریافتی و مورد نیاز بیماران استفاده شد.
یافتهها : میانگین سنی بیماران 7/5±22/41 بود. 84درصد بیماران تغذیه از راه روده داشتند. زمان و مقدار شروع تغذیه از راه روده به ترتیب 1±6/4 روز و 83/27±79/52 میلیلیتر در ساعت بود. مدت زمان وابستگی به تهویه مکانیکی 4/13±12 روز، مدت زمان بستری در ICU 3/18±96/18 روز، مدت زمان بستری در بیمارستان 84/19±47/24 روز بود. میزان مرگ و میر در 6 ماه 48 درصد بود. میزان انرژی، درشت مغذیهای دریافتی کربوهیدرات، چربی و پروتئین بیماران در مقایسه با میزان مورد نیاز تفاوتهای مشخص آماری داشت (05/0P<).
نتیجهگیری: فرایند اجرای حمایت تغذیهای در بیماران دچار آسیب سر نامطلوب میباشد. پیامدهای کلینیکی میبایست با اجرای پروتکلهای استاندارد در بخش ICU بهبود یابد.
دکتر علیرضا مهری دهنوی، دکتر رسول امیرفتاحی، دکتر مجتبی منصوری، بهزاد احمدی، احسان نگهبانی،
دوره 10، شماره 2 - ( تابستان 1387 )
چکیده
زمینه و هدف : به منظور جلوگیری از بروز هشیاری به هنگام جراحی و نیز تجویز بیش از حد داروهای هوشبری و با توجه به آشکار شدن عملکرد داروهای هوشبری به صورت اثرگذاری مستقیم روی سیستم عصبی مرکزی، استفاده از علائم اخذ شده از مغز همانند الکتروانسفالوگرام در بررسی و پایش عمق بیهوشی ضروری است. این مطالعه به منظور بررسی وجود ارتباط بین سطح هشیاری و فعالیت الکتریکی سلولهای مغزی در بیماران تحت جراحی تعویض دریچه آئورت انجام شد. روش بررسی: در این مطالعه توصیفی امواج مغزی 6 بیمار که در مرکز تخصصی قلب اصفهان طی تابستان 1386 تحت جراحی تعویض دریچه قلبی قرار گرفته بودند، از مرحله قبل از اعمال بیهوشی تا رسیدن به هشیاری کامل به طور پیوسته ثبت و به رایانه منتقل شد. سپس چندین روش پردازشی به امواج ضبط شده اعمال شد و سه ویژگی زمانی، طیفی و دوطیفی از این امواج استخراج گردید. در نهایت با استفاده از نرمافزار SPSS-11 و بهرهگیری از آزمون آماری آنالیز واریانس یکطرفه مقایسهای بین مقادیر میانگین ویژگیهای سهگانه مذکور در عمقهای مختلف بیهوشی انجام گرفت. یافتهها : از بین سه ویژگی استخراج شده از امواج مغزی، ویژگی زمانی در بیهوشیهای عمیق و ویژگی فرکانسی در سایر عمقها با سطح هشیاری مرتبط بود (05/0P<). ویژگی دوطیفی تنها در بخش مراقبتهای ویژه با سطح هشیاری مرتبط بود (05/0P<). نتیجهگیری: این مطالعه نشانداد که بین فعالیت الکتریکی سلولهای مغزی و سطح هشیاری در بیماران تحت مطالعه ارتباط وجود دارد. نتایج این مطالعه بر امکان استفاده از پردازش رایانهای امواج مغزی به عنوان ابزاری کمکی در تشخیص، کنترل و پایش عمق بیهوشی تاکید دارد.
علی احمدی، قدرت الله یوسفی،
دوره 10، شماره 2 - ( تابستان 1387 )
چکیده
زمینه و هدف : افسردگی یکی از شایعترین اختلالات خلقی است. این مطالعه به منظور بررسی میزان شیوع افسردگی و تعیین حجم مشکل و عوامل همراه آن در بین عشایر ایل بختیاری ایران در استان چهارمحال و بختیاری اجرا گردید. روش بررسی: در این مطالعه مقطعی ، توصیفی - تحلیلی 400 نفر از جمعیت عشایری استان چهارمحال و بختیاری به صورت نمونهگیری تصادفی منظم با استفاده از آزمون بک (Beck) در سال 1385 بررسی شدند. دادهها با کمک نرمافزار آماری SPSS-11 و آزمونهای آماری تی ، کایاسکوئر ، آنالیز واریانس و ضریب همبستگی اسپیرومن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها : میانگین و انحراف معیار نمره افسردگی در زنان 8/105/18 و در مردان 45/119/14 بود. میزان شیوع کلی افسردگی در جامعه مورد بررسی 6/29 درصد با دامنه اطمینان (6/33 – 6/25) : 95 درصد CI بود. میزان شیوع درجات افسردگی متوسط و بالاتر 24 درصد تعیین گردید. شیوع افسردگی در زنان بیشتر از مردان (05/0P<) و در افراد مجرد بیشتر از متاهلین بود که اختلاف معنیداری را با 05/0P< نشان میدهد. افسردگی در افراد خانهدار و بیکار به طور معنیداری بیشتر از سایر مشاغل بود (05/0P<). بیشترین شیوع افسردگی به ترتیب در گروههای سنی زیر 20 سال و بالای 50 سال بود. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که شیوع افسردگی در جامعه عشایری در مقایسه با سایر مطالعات انجام شده در استان چهارمحال و بختیاری بیشترمیباشد.
سیدمهدی احمدی، دکتر محمدحسن افتخاری، فرشاد امیرخیزی، دکتر محمود سوید، مینا جهری، ساره کشاورزی،
دوره 10، شماره 3 - ( پاييز 1387 )
چکیده
زمینه و هدف : در پاتوژنز چاقی عوامل بسیاری از جمله سطح لپتین سرم و هورمونهای تیروئیدی نقش دارند. این مطالعه به منظور مقایسه سطح سرمی لپتین و هورمونهای تیروئیدی در زنان چاق و غیرچاق در شهر شیراز طی سال 1385 انجام شد. روش بررسی: در این مطالعه مورد - شاهدی، 35زن با نمایه توده بدن بیشتر یا مساوی Kg/m230 به عنوان گروه چاق (مورد) و 35 زن با نمایه توده بدن طبیعی کمتر از 25 به عنوان گروه غیرچاق (شاهد) انتخاب شدند. اطلاعات دموگرافیک و اندازههای تنسنجی شامل قد، وزن، محیط دور کمر و دور باسن اندازهگیری و سپس نمایه توده بدنی (BMI) و نسبت محیط دور کمر به دور باسن (WHR) و درصد چربی تام بدن (%TBF) برای هر فرد تعیین گردید. نمونههای خون ناشتا از افراد مورد بررسی گرفته شد و سرم خون برای اندازهگیری غلظت سرمی هورمونهای T3، T4وTSH و لپتین جدا گردید. یافتهها : میانگین غلظت سرمی لپتین در زنان چاق (9/7+-5/24 نانوگرم در دسی لیتر) بیشتر از زنان غیرچاق (7/4+-0/13 نانوگرم در دسی لیتر) بود (05/0P<). هرچند همبستگی مثبت معنیداری بین سطح سرمی لپتین با شاخصهای تنسنجی وجود داشت، ولی این رابطه در مورد هورمونهای تیروئیدی و TSH معنیدار نبود. همچنین در زمینه ارتباط مستقل بین هورمونهای مورد بررسی، تنها بین غلظت سرمی لپتین با غلظت T3 سرم همبستگی مثبت معنیدار وجود داشت (05/0P<). نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که غلظت سرمی لپتین در زنان چاق بهواسطه افزایش بافت چربی افزایش مییابد. برهمکنش متقابل بین هورمونهای تیروئیدی به ویژه T3 و لپتین، میتواند یکی از علل افزایش سطح لپتین سرم در زنان چاق باشد.
دکتر سیدمحمد علوی، دکتر فاطمه احمدی، دکتر روح انگیز نشیبی،
دوره 12، شماره 1 - ( بهار 1389 )
چکیده
زمینه و هدف : مطالعات در مورد اثرات درمان آندوکاردیت بر متغیرهای ایمونولوژیک سرمی بیماران بحث برانگیز میباشند. این مطالعه به منظور مقایسه مقادیر سرمی
CPR (C-reactive protein) ، CIC (circulatory immune compelex) ، RF (rheumatoid factor)قبل و بعد از درمان بیماران مبتلا به اندوکاردیت عفونی بستری شده در بیمارستان رازی اهواز انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی از 30 بیمار مبتلا به اندوکاردیت عفونی در بیمارستان رازی اهواز طی خرداد ماه 1385 تا دی ماه 1386، دو نمونه خون (5 میلیلیتر) قبل از شروع درمان و در خاتمه درمان گرفته شد. 2.5 میلیلیتر تا انجام آزمایش CIC در منهای 20 درجه سانتیگراد منجمد شد و 2.5 میلیلیتر دیگر برای آزمایش CRP و RF استفاده گردید. CRP و RF با کیت Binding Site انگلستان به روش نفلومتری و آزمایشCIC با کیت بهارافشان SRID ایران به روش ایمیون دیفیوژن انجام شد. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS-12 و آزمون T-Student تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها : از 30 بیمار ، 26 نفر مرد (86.7 درصد) و 4 نفر زن (13.3 درصد) با میانگین سنی 10.28±29.53 بودند. میانگین CIC ، RF و CRP در ابتدای درمان به ترتیب 0.847 ، 60.45 و 72.38 و در خاتمه درمان به ترتیب 0.80 ، 41.2 و 44.1 بود. در مورد RF و CRP این تفاوت معنیدار بود (P<0.05).
نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که مقادیر سرمی CRP و RF با درمان اندوکاردیت کاهش مییابند و چون اکثر بیماران این مطالعه معتاد تزریقی بودند؛ برای پیگیری پاسخ به درمان اندوکاردیت عفونی سنجش CRP و RF در افراد معتاد تزریقی میتواند مفید باشد.
کلید واژهها : اندوکاردیت عفونی ، CRP ، RF ، CIC
دکتر سیاوش وزیری، دکتر احیا خان احمدی، دکتر فرید نجفی، صدیقه خزاعی،
دوره 14، شماره 2 - ( تابستان 1391 )
چکیده
زمینه و هدف : ضرورت واکسیناسیون علیه هپاتیت B برای گروه در معرض خطر مانند کارکنان بهداشتی درمانی کاملاً مشخص است. از آنجایی که روش متداول واکسیناسیون هپاتیت B (ماه صفر ، یکماه و ششماه) یک پروسه طولانی محسوب میشود؛ واکسیناسیون در فواصل زمانی کوتاهتر (روزهای صفر، 10و21) یکی از راههای دستیابی سریعتر به ایمنی علیه این بیماری است. این مطالعه به منظور مقایسه سطح پادتن محافظتی واکسن هپاتیت B در روشهای تسریع شده و متداول دو سال پس از واکسیناسیون انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 160 نفر از کارکنان بهداشتی داوطلب شاغل در بیمارستان امام رضا (ع) کرمانشاه که سابقه واکسیناسیون علیه هپاتیت B نداشتند؛ در سال 1388 انجام شد. افراد مورد مطالعه به دو گروه 80 نفری تقسیم شدند. واکسیناسیون علیه هپاتیت B در گروه اول با روش تسریع شده (روزهای صفر، 10و21) و در گروه دوم با روش متداول (ماه صفر، یکماه و ششماه) انجام گردید. بلافاصله بعد از اتمام واکسیناسیون و دوسال بعد از انجام واکسیناسیون، سطح پادتن محافظتی واکسن هپاتیت B اندازهگیری و مقایسه شد. عیار پادتن بالاتر از IU/ml 10 به عنوان سطح ایمنی مطلوب در نظر گرفته شد. یافتهها : 30 تا 45 روز پس از دوز سوم واکسن، 95.6% از افراد واکسینه شده به روش تسریع شده و 93% از افراد با روش متداول از سطح ایمنی مطلوب برخوردار بودند. دوسال پس از دریافت دوز سوم واکسن در گروههای متداول و تسریع شده به ترتیب سطح ایمنی مطلوب 97.7% و 94.5% تعیین شد. از نظر میزان ایمنیزایی، اختلاف آماری معنیداری بین دو روش یافت نشد. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که تفاوت معنیداری از نظر ایجاد ایمنی علیه هپاتیت B در دو روش واکسیناسیون متداول و تسریع شده وجود ندارد.
دکتر مهشید احمدی، دکتر سیدمحمد موسوی، دکتر فهمیه جهانفر،
دوره 14، شماره 2 - ( تابستان 1391 )
چکیده
زمینه و هدف : هپاتیت B شایعترین عفونت ویروسی مزمن و نهمین علت مرگ و میر کودکان در دنیا است. لذا پیشگیری از این عفونت از طریق واکسیناسیون اهمیت دارد. این مطالعه به منظور مقایسه عیار پادتن متعاقب دریافت واکسن هپاتیت B در کودکان 15-12 و 24-21 ماهه انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 186 کودک در دو گروه سنی 15-12ماهه و 24-21ماهه مراجعه کننده به درمانگاه بیمارستان کودکان بندرعباس در سه ماهه اول سال 1388 انجام شد. کودکان سابقه هپاتیت B نداشتند و HBsAg مادرشان منفی بود. سابقه دریافت ایمونوگلوبین هپاتیت B ، خون یا فرآوردههای خونی نداشتند و به بیماریهای نقص ایمنی مبتلا نبودند. کودکان طبق برنامه واکسیناسیون کشوری، سه نوبت واکسن هپاتیت B دریافت کرده بودند. عیار پادتن هپاتیت B به روش ELISA اندازهگیری و مقادیر بالاتر از IU/ml 10 به عنوان سطح ایمنی مطلوب در نظر گرفته شد. مشخصات کودک از قبیل سن، جنس، وزن هنگام تولد، مدت تغذیه با شیرمادر و سن حاملگی مادر ثبت گردید. دادهها بااستفاده از نرمافزار آماری SPSS-16 و آزمون آماری t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها : عیار پادتن هپاتیت B کودکان 15-12 ماهه (231 mIu/ml) به طور معنیداری از کودکان 24-21 ماهه (142.9 mIu/ml) بیشتر بود (P<0.05). اختلاف بارزی از نظر عیار پادتن بین دو جنس مشاهده نشد. اختلاف بین عیار پادتن در وزنهای مختلف هنگام تولد کودکان و یا سنهای مختلف حاملگی معنیدار نبود. از نظر عیار پادتن بین کودکان تغذیه شده با شیر مادر تا یک سالگی با شیر مادر و کودکان تغذیه شده با شیرخشک؛ تفاوت آماری معنیداری وجود نداشت. در گروه سنی 15-12 ماهه، 4 نفر (4.34%) عیار کمتر از 10mIU/ml و 88 نفر (95.65%) عیار بالای 10 mIU/ml داشتند. همچنین در گروه سنی 24-21 ماهه 20 نفر (20.8%) عیار زیر10mIU/ml و 74 نفر (78.72%)، عیار بالای 10 mIU/ml داشتند که اختلاف نسبت ایمن بودن در دو گروه از نظر آماری معنیدار بود (P<0.05). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که اثر حفاظتی واکسن شش ماه پس از دریافت آخرین دوز واکسن کاهش مییابد.
دکتر سیدمحمد علوی، دکتر فاطمه احمدی، نوشین زرگری،
دوره 14، شماره 2 - ( تابستان 1391 )
چکیده
زمینه و هدف : عوامل خطرساز ابتلاء به سل در جوامع مختلف با شرایط اقتصادی و اجتماعی گوناگون متفاوت میباشد. شناخت این عوامل در کنترل سل کمک کننده است. این مطالعه به منظور تعیین عوامل خطر عمده ابتلاء در بیماران مسلول بستری در بیمارستان رازی اهواز طی سالهای 86-1380 انجام شد. روش بررسی : این مطالعه مورد شاهدی مبتنی بر دادههای موجود در پرونده 173 بیمار مسلول (گروه مورد) و 305 بیمار ریوی غیرمسلول (گروه شاهد) بستری شده در بیمارستان رازی اهواز طی سالهای 86-1380 انجام شد و نسبت شانس (OR) تعیین گردید. عوامل خطرساز شامل کشیدن سیگار، اعتیاد تزریقی، HIV مثبت، دیابت، نارسایی کلیه، سابقه زندانی شدن و مصرف کورتیکواستروئید برای هریک از افراد مورد مطالعه با استفاده از اطلاعات پرونده بیماران ثبت گردید. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS-13 و آزمونهای دقیق فیشر و کایاسکوئر تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : فراوانی عوامل خطر سل در گروه مورد و شاهد به ترتیب شامل کشیدن سیگار 54.3% و 14.8% (OR=6.5, P<0.0001)، HIV مثبت 11.5% و 3% (OR=4.3, P<0.0002)، اعتیاد تزریقی 18% و 3.3% (OR=6.7, P<0.0001)، دیابت 22.5% و 5.9% (OR=4.6, P<0.0001)، نارسایی کلیه 6.9% و 4.9% (P<0.23) و سابقه زندانی شدن 20.2% و 3.9% (OR=6.2, P<0.0001) بود. مصرف کورتیکواستروئید در هر دو گروه یکسان و غیرمعنیدار بود. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که کشیدن سیگار، آلودگی به HIV ، اعتیاد تزریقی، دیابت و سابقه زندانی شدن از عوامل خطر عمده ابتلاء به سل ریوی در اهواز میباشند.
سیدمحمد موسوی، مهشید احمدی،
دوره 14، شماره 3 - ( پاییز 1391 )
چکیده
زمینه و هدف : اختلالات رفتاری در کودکان با والدین مبتلا به اختلالات روانپزشکی بسیار شایعتر از کودکانی با والدین غیرمبتلا است. این مطالعه به منظور تعیین اختلالات رفتاری در کودکان مادران مبتلا به افسردگی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه مورد - شاهدی روی 50 کودک با مادران مبتلا به افسردگی و 50 کودک با مادران سالم در مرکز روانپزشکی بندرعباس در سال 1388 انجام شد. کودکان در محدوده سنی 11-6 سال بودند. با انجام مصاحبه روانپزشکی، ملاکهای DSM-4-R و آزمون استاندارد Beck اختلال در مادران تایید شد. صحت سلامت روانی مادران گروه شاهد با مصاحبه روانپزشکی و نیز آزمون شخصیت چندوجهی مینهسوتا (Minnesota Multiphasic Personality Inventory: MMPI) و پرسشنامه سلامت عمومی (Questionnaire Health General: QHG) تایید شد. دو گروه براساس آزمون اختلالات رفتاری کودک Achenbach مورد مقایسه قرار گرفتند. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-17 ، Chi-Square و student’s t-test تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : مقیاسهای شکایات جسمانی، اضطراب و افسردگی، مشکلات اجتماعی، تفکر و بزهکاری در کودکان با مادران مبتلا به افسردگی اساسی در مقایسه با کودکان با مادران سالم افزایش معنیداری نشان داد (P<0.05). همچنین برونگرایی و درونگرایی در کودکان گروه مورد به طور معنیداری بیشتر از کودکان گروه شاهد بود (P<0.05). انزواطلبی و اختلال توجه در کودکان دو گروه تفاوت آماری معنیداری نشان نداد. نمره کلی اختلالات رفتاری در کودکان با مادران مبتلا به افسردگی در مقایسه با کودکان با مادران سالم بهطور معنیداری بیشتر بود (P<0.05). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که اختلالات رفتاری کودکان مادران مبتلا به افسردگی بیشتر از کودکان مادران سالم است.
منیره احمدی بنی، مختار عراضپور، رضا وهاب کاشانی، محمد موسوی خطاط،
دوره 14، شماره 3 - ( پاییز 1391 )
چکیده
زمینه و هدف : استئوآرتریت مفصل تراپزیومتاکارپال سبب کاهش قدرت اندام فوقانی شده و زندگی مستقل افراد مسن را با خطر مواجه میکند. کاهش توانایی در انجام فعالیتهای مفرح و شرکت در فعالیتهای اجتماعی شروعی برای کاهش کیفیت زندگی در این بیماران است. این مطالعه به منظور تعیین اثر اسپلینتهای سفارشی و پیشساخته انگشت شست دست بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به آرتروز مفصل تراپزیومتاکارپال انجام شد. روش بررسی : این مطالعه شبهتجربی روی 24 بیمار بالای 60 سال مبتلا به استئوآرتریت مفصل بازیلار انگشت شست در گروه ارتز و پروتز دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران بهصورت موازی با دوره درمان 8 هفته در سال 90-1389 انجام شد. 12 فرد سالم به عنوان گروه کنترل برای مقایسه کیفیت زندگی در نظر گرفته شدند. بیماران بهطور تصادفی به دو گروه 12 نفری تقسیم شدند. در گروه اول اسپلینت پیشساخته و برای گروه دوم اسپلینت سفارشیساخت، بهکار رفت. به منظور اندازهگیری کیفیت زندگی گونه فارسی پرسشنامه SF36 استفاده شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-16 و paired t-test تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : در مقایسه کیفیت زندگی بین بیماران مبتلا به استئوآرتریت با گروه کنترل در تمام ابعاد عملکرد جسمی، محدودیت جسمی، درد جسمی، سلامت عمومی، نشاط، عملکرد اجتماعی، مشکلات روحی و سلامت روان اختلاف آماری معنیداری مشاهده گردید (P<0.05). استفاده از اسپلینت باعث بهبود ابعاد موثر بر کیفیت زندگی در بیماران شد؛ ولی اختلاف معنیداری بین دو نوع اسپلینت پیشساخته و سفارشیساخت در اثرگذاری بر کیفیت زندگی مشاهده نگردید. نتیجهگیری : این مطالعه نشاندهنده افزایش کیفیت زندگی بیماران مبتلا به استئوآرتریت مفصل کارپومتاکارپال اول در استفاده از اسپلینت بود و تفاوتی بین اسپلینتهای پیشساخته و سفارشیساخت وجود نداشت.
مختار عراضپور، منیره احمدی بنی، محمود بهرامی زاده، محمدعلی مردانی، مسعود غریب، نفیسه رستمی جمیل،
دوره 14، شماره 4 - ( زمستان 1391 )
چکیده
زمینه و هدف : بهبود در راهرفتن غیرطبیعی کودکان مبتلا به فلج مغزی، اغلب یک هدف کلیدی در توانبخشی ارتوزها است. این مطالعه به منظور طراحی و ساخت ارتوز دینامیکی نئوپرنی و تعیین اثر آن بر راه رفتن کودکان مبتلا به فلج مغزی اسپاستیک دایپلژی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه شبهتجربی روی 12 کودک (7 پسر و 5 دختر) مبتلا به فلج مغزی اسپاستیک دایپلژی در مرکز تحقیقات توانبخشی اعصاب کودکان دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران در سال 1389 انجام شد. ابتدا ارتوز دینامیکی نئوپرنی برای هر کودک بهطور اختصاصی طراحی و ساخته شد. سپس به مدت شش هفته و روزانه به مدت 8-6 ساعت توسط کودکان استفاده گردید. از آزمون استاندارد راهرفتن دهمتری برای ارزیابی سرعت، از معیار Visual Analogue Scale برای تعیین میزان تغییرات راهرفتن و از الکتروگونیومتر برای ارزیابی میزان دامنه حرکتی زانو استفاده شد. اطلاعات قبل و بعد استفاده از ارتوز ثبت شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-16 و آزمونهای آماری Kolmogorov-Smirnov و Paired t-test تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : میزان تغییرات قبل و بعد استفاده از ارتوز در میزان زاویه زانو 4.61±18.31- درجه، سرعت راه رفتن 1.82±0.50- متر بر ثانیه و راهرفتن 1.51±4.18 تعیین شد. میزان بهبودی در زاویه زانو و راهرفتن پس از استفاده از ارتوز معنیدار بود (P<0.05). تغییرات مقادیر در سرعت راهرفتن قبل و بعد استفاده ارتوز از نظر آماری معنیدار نبود. نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشان داد که ارتوز دینامیکی نئوپرنی سبب بهبود تغییرات راهرفتن و زاویه زانو کودکان مبتلا به فلج مغزی میگردد.