پیام خود را بنویسید
برگشت به صفحه اول سایت برگشت به صفحه اول این زیربخش نقشه سایت
اهداف نهاد در دانشگاه::
محور سیاستهای نهاد::
هیئات محبان الائمه نهاد::
نشریات نهاد نمایندگی::
چارت تشکیلاتی نهاد::
تماس با ما::
برنامه های نهاد::
مهدویت::
حجاب::
احکام::
نماز::
مقالات اجتماعی -مذهبی::
::
شرح حدیث

AWT IMAGE

اتوماسیون اداری
AWT IMAGE
قران مجید
AWT IMAGE

 

نشریه امان

AWT IMAGE

تصویر

AWT IMAGEAWT IMAGE

جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
زیربخش‌های پایگاه
وبدای گلستان

AWT IMAGE

آیت الله مکارم شیرازی

AWT IMAGE

:: مهدویت : امام سیزدهم!! ::
 | تاریخ ارسال: 1397/1/18 | 

امام سیزدهم!!

بررسی دلالت روایات موهِم[1] سیزده امام

مقدمه
فرق نوظهور در جغرافیای شیعی، در این 200 سال اخیر، ماهیتی مشترک داشته اند. همه ی آنان ابتدا از ادعای نیابت و سفارت خاص امام زمان علیه الصلاه و السلام آغاز نموده اند چنانکه احمد الحسن الیمانی مدعی است که سفیر خاص پنجم امام زمان است.[2] اما پس از مدتی خود را قائم و مهدی معرفی نموده اند. و ادعای خود را مستند به روایاتی نموده اند.
بابیان و بهاییان نیز به استناد این روایات، قائم را متفاوت با امام زمان دانسته اند. و پس از این زمینه سازی، با تطبیق برخی روایات، قائم موعود را نقطه اولی(علیمحمد باب) معرفی می نمایند.[3]
از این رو پیش از فرقه یمانیان، بابیان و بهاییان حدود دویست سال پیش از این، برای اثبات مدعای خود به این روایات استناد نموده اند. از این رو این روایات دستمایه ی ادعای قائمیت و حتی اثبات نخستین مهدی گردیده است.

مدعای اصلی مدعیان
خود را امام پس از حجه بن الحسن می دانند به این اعتبار که در برخی روایات آمده است که به جز امیرالمومنین علیه السلام، دوازده امام دیگر وجود دارد. در واقع سیزده امام وجود دارد که خود را سیزدهمین آن امامان می دانند.
در ادامه روایاتی که به ظاهر چنین دلالتی دارند را مورد بررسی قرار می دهیم. هر چند به اجماع مسلمانان، روایات معتبر متواتر و حتی نشانه هایی از قرآن، انجیل و تورات، امامان پس از پیامبر دوازده نفر می باشند و بررسی چنین مساله ای برای پژوهشگر، کار علمی جذابی نمی نماید ولی از آنجا که مهم ترین مبنای مشترک جریان های انحرافی این چنینی، همین مساله بوده است؛ از این رو بررسی علمی ادله ی این مدعای غیر علمی، شاید انسان حقیت جویی را مدد رساند و گمشده را به حقیقت رساند و مردد را استوار گرداند.

متن روایت دوازده امام از نسل علی و فاطمه علیهماالسلام
هشام بن یزید عن أنس قال‏ سألت النبی مَنْ حَوَارِیُّکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ: الْأَئِمَّهُ بَعْدِی اثْنَا عَشَرَ مِنْ صُلْبِ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَهَ وَ هُمْ حَوَارِیِّی وَ أَنْصَارُ دِینِی‏ عَلَیْهِمْ مِنَ اللَّهِ التَّحِیَّهُ وَ السَّلَامُ[4]
البته در منابع مختلف، راوی این حدیث، به دلیل تصحیف متفاوت نقل گردیده است. حتی در اثار مختلف یک نویسنده واحد نیز این تفاوت دیده می شود که خود به پژوهشی مستقل نیازمند است. ابن شهر آشوب در متشابه القرآن "هشام بن یزید" ذکر نموده است و همو در مناقب آل أبی طالب علیهم السلام[5] وی را "هشام بن زید" ثبت نموده است. از این رو فارغ از بررسی سندی به ارزیابی فقه الحدیثی این روایت می پردازیم.

برداشت بابیان، بهاییان و یمانیان از روایت
بابیان، بهاییان و یمانیان، از این روایت استفاده کرده اند که امامان پس از رسول خدا دوازده نفر می باشند که از صلب علی و فاطمه هستند. به عبارتی دوازده امام با علی علیه السلام می شود سیزده امام! این مدعا، بنیاد دیگر مدعیات این سه فرقه می باشد از این رو لازم است پیش از دیگر مدعیات مورد بررسی قرار گیرد.

نقد و ارزیابی برداشت بابیان، بهاییان و یمانیان از روایت
این برداشت دارای چندین اشکال است که در ادامه به بررسی و ارزیابی آن خواهیم پرداخت:

الف- تعارض با احادیث متواتر
چنین برداشتی با انبوهی از احادیث متواتری که شیعه و سنی برای اثبات انحصار امامان در دوازده تن نقل نموده اند، در تعارض است. تنها در کتاب منتخب الاثر، 271 حدیث در این باره گردآوری شده است. چندین برابر این تعداد در آثار حدیثی شیعه و سنی گزارش شده است. برای ملاحظه این روایات، می توان به مجلدات عبقات الانوار، اثبات الهداه و جلد نهم بحار الانوار[6]، مراجعه نمود. از این رو حتی اگر معنای این روایت، چنین معنایی باشد که این فرق مدعی آن هستند در برابر روایاتی که به حد تواتر رسیده است مردود خواهد بود.

ب- عدم توجه به وجود تشابه در روایت
چنانکه در قرآن، محکم و متشابه وجود دارد به تصریح اهل بیت علیهم السلام، در روایات نیز محکم و متشابه وجود دارد.[7] و چنانکه مسلم است بایستی متشابهات را به محکمات ارجاع داد. با دقت در این روایت نیز مشخص می گردد که روایت صراحت در وجود سیزده امام ندارد بنابراین به دلیل وجود اجمال در این روایت، جزو احادیث متشابه خواهد بود زیرا خود معنای لغزنده ای دارد و از سویی با انبوهی از روایات صریح، که امامان پس از رسول الله را دوازده نفر دانسته اند ناسازگار است. از این رو این حدیث بایستی مطابق با آن احادیث مسلم معنا گردد. البته روشن است که حتی اگر این حدیث، صراحت در سیزده امام داشت در تعارض صریح با روایات محکم و متواتر قرار می گرفت و اعتبار خود را به کلی از دست می داد. به هر حال استناد به این دست روایات متشابه از سوی این فرق، یا از روی جهل بوده که نتیجه اش فرمایش حضرت رسول است که فرمودند: "مَنْ أَفْتَی النَّاسَ وَ هُوَ لَا یَعْلَمُ النَّاسِخَ وَ الْمَنْسُوخَ وَ الْمُحْکَمَ‏ وَ الْمُتَشَابِهَ‏ فَقَدْ هَلَکَ وَ أَهْلَکَ."[8] در واقع فتوا و نظر دادن بودن آگاهی از دانش محکم و متشابه، زمینه ی هلاکت فرد مدعی و پیروانش را فراهم می آورد.
و یا این که از روی غرضی بوده که نتیجه اش فرموده خداوند است که فرمود: فَأَمَّا الَّذینَ فی‏ قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَهِ وَ ابْتِغاءَ تَأْویلِ[9] پس کسانی که در دلهاشان کجی (از صراط مستقیم و راه راست) است آیه‏های متشابه از آن کتاب را پیروی میکنند برای طلب کردن فتنه و تباهکاری (اثبات عقائد و اعمال نادرست خودشان بین مردم) و برای بدست آوردن تأویل و معنی آن متشابه (بر وفق خواسته خود)[10]

ج- تصریح راوی به انحصار دوازده امام در روایتی دیگر
از راوی این روایت یعنی هشام بن یزید، روایت دیگری در دست است که تصریح نموده است که پس از پیامبر دوازده امام خواهد بود. عَنْ هِشَامِ‏ بْنِ‏ یَزِیدَ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ الْأَئِمَّهُ بَعْدِی اثْنَا عَشَرَ[11]

د- تعارض برداشت مدعیان، با مقدمه ی یافته شده در منابع حدیثی
این روایت، در برخی منابع، دارای مقدمه ای است که به فهم معنای صحیح قسمت مورد بحث کمک می کند: عَنْ هِشَامِ بْنِ زَیْدٍ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ قَالَ: سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص عَنْ حَوَارِیِّ عِیسَی فَقَالَ کَانُوا مِنْ صَفْوَتِهِ وَ خِیَرَتِهِ وَ کَانُوا اثْنَیْ عَشَرَ مُجَرَّدِینَ مُکَمَّشِینَ فِی نُصْرَهِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ- لَا زَهْوَ فِیهِمْ وَ لَا ضَعْفَ وَ لَا شَکَّ کَانُوا یَنْصُرُونَهُ عَلَی بَصِیرَهٍ وَ نَفَاذٍ وَ جِدٍّ وَ عَنَاءٍ قُلْتُ فَمَنْ حَوَارِیُّکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ الْأَئِمَّهُ بَعْدِی اثْنَا عَشَرَ مِنْ صُلْبِ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَهَ هُمْ حَوَارِیِّی وَ أَنْصَارُ دِینِی‏ عَلَیْهِمْ مِنَ اللَّهِ التَّحِیَّهُ وَ السَّلَامُ.[12]
در ابتدای این روایت، از تعداد حواریون عیسی پرسش شده است و پیامبر تعداد حواریون عیسی را دوازده تن دانسته اند سپس از تعداد حواریون رسول خدا پرسش شده و آن حضرت پاسخ داده اند. از آن جا که پیامبر در ابتدای حدیث، تعداد حواریون عیسی را به صراحت دوازده تن دانسته اند قرینه ای است بر این که حواریون رسول خدا نیز بایستی دوازده تن باشند. زیرا پیامبر خود بارها فرموده اند که تعداد امامان با تعداد حواریون عیسی مطابقت دارد. إِنَّهُمْ هُمُ الْأَوْصِیَاءُ وَ الْخُلَفَاءُ بَعْدِی أَئِمَّهٌ أَبْرَارٌ عَدَدَ أَسْبَاطِ یَعْقُوبَ وَ حَوَارِیِ‏ عِیسَی‏[13] در مواردی نیز رسول خدا تعداد حواریون را مشخص نموده اند. الأئمّه بعدی اثنا عشر عدد نقباء بنی إسرائیل و حواریّ‏ عیسی‏[14]

ه- دلالت صریح روایات یازده امام از نسل علی و فاطمه علیهماالسلام
روایات دیگری وجود دارد که به روشنی امامان را از نسل علی و فاطمه علیهما السلام دانسته است و عدد آنان را یازده تن شمرده است. چنانکه در حدیثی خداوند به پیامبرش می فرماید: فَإِنَّکَ إِذَا زَوَّجْتَ عَلِیّاً مِنْ فَاطِمَهَ جَرَی مِنْهُمَا أَحَدَ عَشَرَ إِمَاماً مِنْ صُلْبِ‏ عَلِیٍ‏[15] همین حدیث در منابع دیگر دارای تتمه ای است که تاکید می نماید که امامان از نسل علی و فاطمه یازده تن می باشند و با احتساب علی علیه السلام دوازده تن می گردند. فَإِنَّکَ إِذَا زَوَّجْتَ عَلِیّاً مِنْ فَاطِمَهَ خَلَّفْتَ مِنْهَا أَحَدَ عَشَرَ إِمَاماً مِنْ صُلْبِ‏ عَلِیٍ‏ یَکُونُونَ مَعَ عَلِیٍّ اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً[16]

و- تصریح به نام همه امامان در روایات دیگر
در دسته ای از روایات نیز پیامبر برای پرسشگر، نام یکایک امامان را مشخص نموده و باب هر گونه شبهه ای را بسته است: عَنْ عَلِیٍّ ع قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ ...قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ کَمِ الْأَئِمَّهُ بَعْدَکَ قَالَ أَنْتَ یَا عَلِیُّ ثُمَّ ابْنَاکَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ بَعْدَ الْحُسَیْنِ عَلِیٌّ ابْنُهُ وَ بَعْدَ عَلِیٍّ مُحَمَّدٌ ابْنُهُ وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ جَعْفَرٌ ابْنُهُ وَ بَعْدَ جَعْفَرٍ مُوسَی ابْنُهُ‏ وَ بَعْدَ مُوسَی عَلِیٌّ ابْنُهُ وَ بَعْدَ عَلِیٍّ مُحَمَّدٌ ابْنُهُ وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ عَلِیٌّ ابْنُهُ وَ بَعْدَ عَلِیٍّ الْحَسَنُ ابْنُهُ وَ بَعْدَ الْحَسَنِ ابْنُهُ الْحُجَّهُ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ هَکَذَا وَجَدْتُ أَسَامِیَهُمْ مَکْتُوبَهً عَلَی سَاقِ الْعَرْشِ فَسَأَلْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْ ذَلِکَ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ هُمُ الْأَئِمَّهُ بَعْدَکَ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ وَ أَعْدَاؤُهُمْ مَلْعُونُونَ‏.[17]

ز- تصریح روایات دیگر به تعداد امامان به همراه مشخص نمودن نام اولین و آخرین امام
در تعدادی از روایات نیز پیامبر افزون بر تصریح بر عدد دوازده امام، ابتدا و انتهای آنان را مشخص نموده است تا مورد سو استفاده قرار نگیرد. زیرا این روایات به صراحت نشان می دهد که علی علیه السلام اولین این دوازده امام است و پایان بخش امامت نیز حجه بن الحسن روحی و ارواحنا فداه است: إِنَّ الْأَئِمَّهَ بَعْدِی اثْنَا عَشَرَ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ بَیْتِی- عَلِیٌّ أَوَّلُهُمْ وَ أَوْسَطُهُمْ مُحَمَّدٌ وَ آخِرُهُمْ مُحَمَّدٌ وَ هُوَ مَهْدِیُّ هَذِهِ الْأُمَّهِ الَّذِی یُصَلِّی عِیسَی خَلْفَهُ أَلَا إِنَّ مَنْ تَمَسَّکَ بِهِمْ بَعْدِی فَقَدْ تَمَسَّکَ بِحَبْلِ اللَّهِ وَ مَنْ تَخَلَّی مِنْهُمْ فَقَدْ تَخَلَّی مِنْ حَبْلِ اللَّهِ‏.[18] انتهای این حدیث شریف نیز گویای این نکته است که مهدی همان حجت بن الحسن است. تا بعدها ادعا نگردد که مهدی متفاوت از حجه ابن الحسن می باشد!

ح- شمارش معکوس امامان در برخی روایات
در برخی از روایات نیز ذکر نام امامان و تبیین دقیق صُلب آنان، از آخرین امام یعنی قائم علیه السلام آغاز شده است تا مساله افزون بر روشن بودن از افزوده شدن نیز پیراسته باشد. عن مسعده، قال: کنت عند الصادق (علیه السلام) إذ أتاه شیخ کبیر قد انحنی متکئا علی عصاه، ثم قال: «یا شیخ، اعلم أن قائمنا یخرج من صلب الحسن، و الحسن یخرج من صلب‏ علی‏، و علی یخرج من صلب محمد، و محمد یخرج من صلب‏ علی‏، و علی یخرج من صلب ابنی هذا- و أشار إلی ابنه موسی (علیه السلام)- و هذا خرج من صلبی. نحن اثنا عشر، کلنا معصومون مطهرون».[19] تاکید امام بر دوازده تن بودن امامان خود جای تامل دارد چرا که پیش از این نام آنان را ذکر نموده است. وجود مدعیانی چون باب و بهاء و احمد الحسن و... پرده از این تاکیدات بر می دارد.

ط- دلالت برخی روایات بر ظهور یازده امام از نسل امیرالمومنین
در پاره ای از روایات نیز، تصریح شده است که از صلب علی یازده امام خواهد بود. یا محمّد، إنّ علیّا هو الخلیفه بعدک، و إنّی سأخرج من صلبه أحد عشر نقیبا منهم سیّد یصلّی خلفه المسیح بن مریم یملأ الأرض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما[20] ای محمد، بدرستی که علی بعد از تو خلیفه و جانشین است و من به زودی از صلب‏ علی‏ یازده نقیب بیرون می‏آورم که یکی از آنها آقایی است که‏ مسیح در پشت سر او نماز می‏خواند.

ی- تعارض برداشت مدعیان، با تتمه ی یافته شده در منابع حدیثی
در سند دیگری این روایت ادامه ای دارد که حدیث را از حالت تشابه خارج می کند: تسعه من صلب الحسین و المهدی منهم.[21] این عبارت به روشنی نشان می دهد که اولا نه نفر از نسل حسین علیه السلام می باشند که در این صورت اگر امیرالمومنین را چنانکه این فرق از روایت برداشت کرده اند حساب ننماییم تعداد امامان یازده نفر می گردد! زیرا نه امام از نسل امام حسین علیه السلام به علاوه امام حسن و امام حسین می شود یازده امام! ثانیا مهدی را از ان نه امام دانسته تا بعدها کسانی ادعا ننمایند که مهدی متفاوت از حجه بن الحسن است و سیزدهمین ان ها است!

ک- عدم دلالت متن بر برداشت مدعیان از لحاظ ادبی
از نظر ادبی مِن در عبارت "مِن صلب علی و فاطمه" مِن بیانیه است. و می خواهد توضیح دهد که امامان از صلب علی و فاطمه هستند. در واقع، مِن برای بیان و توضیح ایمه است نه اثنا عشر. زیرا اثنا عشر در نقش تمییز قرار دارد و از نظر ادبی بیان تمییز بی معنا است. افزون بر این که اگر مِن را بیان اثنا عشر بگیریم و به قرائن خارجی نیز توجه نکنیم به همان دلیلی که علی علیه السلام را علاوه بر آن دوازده امام، سیزدهمین امام شمرده ایم بایستی حضرت فاطمه را نیز چهاردهمین امام به حساب آوریم!

ل- عدم دلالت متن بر برداشت مدعیان از لحاظ فضای تاریخی
در این روایت، رسول خدا به دنبال تاکید و بیان منشا ائمه می باشد. زیرا امامت علی برای مخاطبان آن دوره روشن بوده و پرسش آنان بر امامت امامان بعد و منشا امتداد آنان علیهم السلام بوده است. چنانکه سند روشنی بر این مدعا وجود دارد که هم خانواده با روایت مورد بحث است. وَ قَدْ شَکَا الْمُؤْمِنُونَ إِلَی جَدِّی رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ)، فَقَالُوا: یَا رَسُولَ اللَّهِ، عَرِّفْنَا مَنِ الْأَئِمَّهُ بَعْدَکَ؟ فَمَا مَضَی مِنْ نَبِیٍّ إِلَّا وَ لَهُ أَوْصِیَاءُ وَ أَئِمَّهٌ بَعْدَهُ، وَ قَدْ عَلِمْنَا أَنَّ عَلِیّاً وَصِیُّکَ، فَمَنِ الْأَئِمَّهُ مِنْ بَعْدِهِ؟[22]

م- عدم تطابق برداشت مدعیان با زمینه های معرفتی روایت
1- امتداد ذریه پیامبر از صلب امیرالمومنین
این روایت دارای یک پس زمینه ی معرفتی نیز هست که اگر در نظر گرفته شود سرّ جمله بندی در روایت مورد بحث نیز روشن می گردد. همان طور که می دانیم ذریه ی تمام انبیای الهی از صلب خود آن پیامبر امتداد یافته است. این در حالی است که پیامبر فرزند پسری نداشتند تا صلب پیامبر از آن طریق ادامه یابد. از این رو پیامبر در مقام معرفی امامان پس از علی، توضیح داده اند که توجه داشته باشید که امامان بعدی ذریه ی من هستند زیرا از صلب علی و از فاطمه دختر من می باشند.[23] البته این تحلیل نه تنها خالی از مستند نیست بلکه مستندات بسیاری آن را پشتیبانی می نماید. برای نمونه به این روایت از رسول خدا توجه کنید: إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی جَعَلَ ذُرِّیَّهَ کُلِّ نَبِیٍّ مِنْ صُلْبِهِ وَ جَعَلَ ذُرِّیَّتِی مِنْ صُلْبِ‏ عَلِیِ‏ بْنِ أَبِی طَالِبٍ، وَ مِنْ فَاطِمَهَ ابْنَتِی،[24]

2- پیامبر و علی در نقش والدین امامان
این روایت کوتاه، گویای نکته معرفتی دیگری نیز هست و آن این که علی علیه السلام و پیامبر، هر دو نقش والد را برای ائمه ی بعدی دارند. به این صورت که امامان بعدی از آن رو که از صلب امیرالمومنین هستند علی والد آن ها است و امامان از آن رو که از نسل فاطمه هستند و فاطمه از صلب پیامبر است رسول خدا والد امامان است. از این رو رسول خدا و امیرالمومنین، دو والد امامان بعدی هستند و این همان مطلبی است که رسول خدا با لطافت و به صورت اجمال در حدیث مورد نظر بیان فرموده اند. این تحلیل نیز مستند به صریح احادیث است: عَنْ زُرَارَهَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع یَقُولُ‏ الِاثْنَا عَشَرَ الْأَئِمَّهُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ کُلُّهُمْ مُحَدَّثٌ عَلِیُّ بُنِ أَبِی طَالِبٍ وَ أَحَدَ عَشَرَ مِنْ وُلْدِهِ وَ رَسُولُ اللَّهِ وَ عَلِیٌّ هُمَا الْوَالِدَانِ.[25]

3- تبیین جایگاه ویژه امیرالمومنین
این روایت کوتاه و فصیح، دارای اسرار دیگری نیز هست. از جمله این که رسول خدا در مقام بیان جایگاه امیرالمومنین علیه السلام هستند. زیرا به طور طبیعی ذریه هر پیامبری بایستی از صلب خودش باشد ولی ذریه ی رسول خدا از صلب امیرالمومنین امتداد یافته است. چنانکه خود رسول خدا در مقام مباهات بدین نکته تصریح نموده است: إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی جَعَلَ ذُرِّیَّهَ کُلِّ نَبِیٍّ مِنْ صُلْبِهِ وَ جَعَلَ ذُرِّیَّتِی مِنْ صُلْبِ‏ عَلِیِ‏ بْنِ أَبِی طَالِبٍ[26] رسول خدا مباهات خود نسبت به امیرالمومنین را برای دخترش فاطمه به صورت روشن تری گزارش نموده است: یَا فَاطِمَهُ مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِیّاً إِلَّا جَعَلَ لَهُ ذُرِّیَّتَهُ مِنْ صُلْبِهِ- وَ جَعَلَ ذُرِّیَّتِی مِنْ صُلْبِ‏ عَلِیٍ‏، وَ لَوْ لَا عَلِیٌّ مَا کَانَتْ لِی ذُرِّیَّه[27]

4- امامان از نسل علی به عنوان فرزندان رسول خدا
همچنین این روایت گویای آن است که با آن که امامان از صلب امیرالمومنین خواهند بود ولی آنان فرزندان و ذریه رسول خدا هستند. از همین روست که به امامان بعدی یابن رسول الله گفته می شود. زیرا در عرف، فرزندان دختر، منسوب به پدرشان می باشند ولی با اضافه کردن فاطمه در عبارت "من صلب علی و فاطمه"، رسول خدا خواسته اند انتساب امامان به خودشان را نیز اثبات کنند. چنان که حضرت رسول خود تصریح نموده اند: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ ذُرِّیَّهَ کُلِّ نَبِیٍّ مِنْ صُلْبِهِ خَاصَّهً وَ جَعَلَ ذُرِّیَّتِی مِنْ صُلْبِی وَ مِنْ صُلْبِ‏ عَلِیِ‏ بْنِ أَبِی طَالِبٍ إِنَّ کُلَّ بَنِی بِنْتٍ یُنْسَبُونَ إِلَی أَبِیهِمْ إِلَّا أَوْلَادُ فَاطِمَهَ فَإِنِّی أَنَا أَبُوهُمْ.[28]

پی نوشت ها
 
[1] موهم یعنی خیال را به چیزی که قصد ان نباشد بردن. ر.ک به: لغت نامه دهخدا و فرهنگ ناظم الاطبا
[2] وصی و فرستاده امام مهدی در تورات، انجیل و قرآن پی نوشت شیخ صادق محمدی مترجم گروه مترجمان انتشارات انصار امام مهدی چاپ اول 1396، ص34
[3] میرزا حسینعلی، ایقان، 196؛ علیمحمد باب، دلائل سبعه، 49
[4] ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، متشابه القرآن و مختلفه (لابن شهر آشوب) - قم، چاپ: اول، ق‏1369. ج‏2 ؛ ص54
[5] ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب) - قم، چاپ: اول، 1379 ق. ج‏1، ص: 301-300
[6] چاپ کمپانی
[7] کلینی، کافی، دارالحدیث، ج1، ص160
[8] المحاسن / ج‏1 / 206 / 5 باب النهی عن القول و الفتیا بغیر علم ..... ص : 204، دار الکتب الإسلامیه، قم‏، 1371 ق‏؛ کافی (ط - دار الحدیث) / ج‏1 / 106 / 11 - باب النهی عن القول بغیر علم ..... ص : 101
[9] آل عمران، 7
[10] ترجمه فیض الاسلام
[11] مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحار الأنوار (ط - بیروت) - بیروت، چاپ: دوم، 1403 ق. ج‏36 ؛ ص311
[12] مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحار الأنوار (ط - بیروت) - بیروت، چاپ: دوم، 1403 ق. ج‏36 ؛ ص309
[13] خزاز رازی، علی بن محمد، کفایه الأثر فی النصّ علی الأئمه الإثنی عشر - قم، 1401 ق. ص42
[14] ابن عقده کوفی، احمد بن محمد، فضائل أمیر المؤمنین علیه السلام - ایران ؛ قم، چاپ: اول، 1424 ق. ص151
[15] طبری آملی صغیر، محمد بن جریر بن رستم، دلائل الإمامه (ط - الحدیثه) - ایران ؛ قم، چاپ: اول، 1413ق. ص92
[16] ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب) - قم، چاپ: اول، 1379 ق. ج‏1 ؛ ص282و283
[17] مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحار الأنوار (ط - بیروت) - بیروت، چاپ: دوم، 1403 ق. ج‏36، ص: 337-336؛ شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، الجواهر السنیه فی الأحادیث القدسیه (کلیات حدیث قدسی) - تهران، چاپ: سوم، 1380ش. ص555؛ مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحار الأنوار (ط - بیروت) - بیروت، چاپ: دوم، 1403 ق. ج‏36، ص: 314-312
[18] مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحار الأنوار (ط - بیروت) - بیروت، چاپ: دوم، 1403 ق. ج‏36 ؛ ص312
[19] بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن - قم، چاپ: اول، 1374 ش. ص226-227
[20] شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، الجواهر السنیه فی الأحادیث القدسیه (کلیات حدیث قدسی) - تهران، چاپ: سوم، 1380ش. ص529-530
[21] عاملی نباطی، علی من محمد بن علی بن محمد بن یونس، الصراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم - نجف، چاپ: اول، 1384 ق. ج‏2 ؛ ص113
[22] طبری آملی صغیر، محمد بن جریر بن رستم، دلائل الإمامه (ط - الحدیثه) - ایران ؛ قم، چاپ: اول، 1413ق. ص92
[23] تذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که واو در عبارت صلب علی و فاطمه، صلب را به فاطمه عطف نمی نماید. زیرا روشن است که صلب مربوط به مردان است. اشاره به این نکته از آن رو است تا بیش از پیش روشن گردد که در هر کلام و عبارتی مسائل بیرونی وجود دارد که اگر در نظر گرفته نشود کلام به درستی فهمیده نمی شود.
[24] ابن شاذان قمی، أبو الفضل شاذان بن جبرئیل، الروضه فی فضائل أمیر المؤمنین علیّ بن أبی طالب علیهما السلام (لابن شاذان القمی) - ایران ؛ قم، چاپ: اول، 1423 ق. ص179
[25] مفید، محمد بن محمد، الإرشاد فی معرفه حجج الله علی العباد - قم، چاپ: اول، 1413 ق. ج‏2 ؛ ص347
[26] ابن شاذان قمی، أبو الفضل شاذان بن جبرئیل، الفضائل (لابن شاذان القمی) - قم، چاپ: دوم، 1363ش. ص154؛ الإحتجاج علی أهل اللجاج (للطبرسی) / ج‏1 / 61
[27] قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی - قم، چاپ: سوم، 1404ق.ج2، ص338
[28] ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب) - قم، چاپ: اول، 1379 ق. ج‏2 ؛ ص387


 
دفعات مشاهده: 3379 بار   |   دفعات چاپ: 260 بار   |   دفعات ارسال به دیگران: 0 بار   |   0 نظر

CAPTCHA
   
سایر مطالب این بخش سایر مطالب این بخش نسخه قابل چاپ نسخه قابل چاپ ارسال به دوستان ارسال به دوستان
Persian site map - English site map - Created in 0.05 seconds with 56 queries by YEKTAWEB 4661