پیام خود را بنویسید

نشریات نهاد نمایندگی : دریافت و بازپرداخت وام از نگاه اسلام

 | تاریخ ارسال: 1394/3/18 | 

دریافت و بازپرداخت وام از نگاه اسلام  AWT IMAGE

 امروزه در عرصه‌های مختلف دریافت وام و تسهیلات به منظور سرمایه گذاری و یا رفع نیازهای ضروری در کشور امری عادی شده که به نوعی برای همه این توقع را ایجاد می‌کند که به راحتی بتوانند از این مزیت بهره مند شوند، اما موضوع اینجاست که از نگاه اسلام گرفتن وام برای رونق در بخش‌های مولد و اقتصادی امری مثبت تلقی و توصیه شده و در عین حال افراد را از گرفتن وام‌های غیر ضروری نهی کرده است. یکی از مباحثی که در جامعه امروز همه مردم با آن به نوعی درگیر هستند موضوع دریافت وام و چگونگی پرداخت و شرایط آن توسط بانک‌ها و موسسات مالی است که همراه با موضوعات و شبهاتی از جمله بالا بودن سود این تسهیلات، تعدد ضامنین، وثایق، سفته و دیگر مباحث اداری است که در اذهان عمومی عنوان می‌شود بانک‌ها برای فرار از ارائه وام شرایط دست و پا گیر ایجاد کرده اند و موجب انتقادات بخش‌های مختلف کارشناسان و حتی مسئولان است با این حال بانک‌ها نیز دلایل منطق و کافی برای این کار دارند اما برای اینکه در این باره نگاه اسلام به وام و میزان سود و شرایط آن را جویا شویم به سراغ فردی رفتیم که عضو شورای فقهی بانک مرکزی بوده و در زمینه اقتصاد اسلامی، ابزارهای مالی، بانکی و ربا نظرات متفاوتی ارائه می دهد.
متن کامل گفت و گو پیش روی شماست:

تعریف وام از نگاه اسلام چیست و به چه منظوری استفاده می شود؟
یکی از آموزه های دین مقدس اسلام کمک به هم نوعان در سختی ها و گرفتاری ها و پیش آمد های مختلف بوده و یکی از راهکار هایی که اسلام برای این منظور در نظر گرفته، اعطای وام قرض الحسنه به همدیگر است به این معنا که در مواقع خاصی که گاهی برای افراد گرفتاری، حادثه یا مشکلاتی پیش می آید سفارش شده که مومنین به آن فرد مشکل دار کمک کنند و بخشی از نیاز های او را تامین کنند و در مقابل هم چیزی از او توقع نداشته باشند.

در اسلام چه کمک‌هایی مد نظر است آیا تنها به صورت نقدی بوده است؟
راههای مختلفی برای این منظور در اسلام مطرح شده، از اعطای هدیه و کمک بلاعوض تا موقوفات و تبرکات تا آن جایی که شخص می خواهد برای مدتی از اموال خویش به او کمک کند و بعدا حق مالش را بگیرد که اصطلاحا به آن قرض می گویند. جایگاه قرض در اسلام خیلی مهم است و جایگاه رفیع و خیلی بالایی دارد حتی در برخی از روایات مثل روایت معروف شب معراج از نبی اکرم(ص) نقل شده پیامبر (ص) فرمودند: من در آن شب دیدم که بر عرش الهی نوشته شده که صدقه به 10 برابر و قرض الحسنه به 18 برابر ثواب داده می شود. یعنی اعطای قرض الحسنه ثوابش خیلی بالاتر و 70 برابر صدقات و انفاق است علتش هم به این خاطر بوده که در قرض الحسنه شخصیت و جایگاه انسانی فرد در نظر گرفته می شود تا هیچ لطمه ای به جایگاه او نخورد اما در صدقه آبروی فرد مد نظر نیست. در روایت دیگری از پیامبر اکرم نقل شده که فرمود کسی که به دیگری برای رفع گرفتاریش قرض الحسنه می دهد و منتظر می ماند و تا زمانی که گرفتاری برطرف نشده به او مراجعه نمی کند، چنین فردی روز قیامت از پل صراط همانند برق لامع عبور خواهد کرد، مثل یک رعد و برق از پل صراط عبور می کند و خداوند چنین لطفی در حق او دارد. بنابراین قرض الحسنه به عنوان یکی از آموزه های دینی همیشه مورد عنایت پیامبر و ائمه اطهار (ع) بوده است.

آیا می شود قرض الحسنه یا این قرض را به نوعی وام تشبیه کرد؟ شما در حقیقت الان همین کار را کردید، آیا از نگاه شما این دو موضوع مساوی همدیگر هستند؟
در ادبیات فارسی کلمه وام به دو معنا به کار می رود. یک معنای خاص دارد که دقیقا مترادف با همان قرض الحسنه است.اما امروزه کلمه وام یک مقدار معنای گسترده تری پیدا کرده که به معنای مطلق تامین مالی است وقتی کسی از طریقی تامین مالی می شود به آن وام گفته می شود که در قالب قرارداد قرض یا غیر از قرض می باشد. امروزه در قالب یک قرارداد حقوقی کمک مالی به فردی می شود و این را اصطلاحا وام می گویند. در کتاب های لغت کلمه وام به معنای قرض بکار رفته است، همان واژه قرض عربی بکار رفته اما امروزه به تسامح گاهی فراتر از آن بکار می رود.

در نگاه اقتصاد اسلامی و تاریخ اسلام وام دادن چه زمانی مرسوم شد؟ آیا اسم دیگری داشته یا همان وام و قرض بوده و با چه هدفی و به چه کسانی پرداخت می شد؟
در رابطه با سابقه شکل گیری قرض و یا همان وام به معنای واقعی کلمه، اختلاف وجود دارد. بعضی ها معتقدند: اولین قراردادی که انسان با آن آشنا شد و آن را یاد گرفت قرارداد قرض بود. و حتی معتقدند قبل از داد و ستد انسان قرارداد قرض را شناخت. به این معنا که انسان های نخستین وقتی شکار می کردند یا به قول معروف دلاکی بدست می آوردند گاهی گروهی بیشتر بدست می آورد، گاهی گروهی کمتر و در این حالت به همدیگر قرض می دادند و بعدا عوضش را پس می گرفتند که همان خرید و فروش یا معاوضه بود. انسان ها در طول تاریخ و در زمان های مختلف به دو گروه تقسیم می شدند. گاهی این وام را بدون چشم داشت و توجه به سود به عنوان قرض های خیرخواهانه، نیکوکارانه به قصد کمک به انسان می دادند. بعضی نیز در کنارش به دلیل حرص و طمع به گرفتن سود، شرط می کردند که به آن قرض های ربوی و وام های با بهره گفته می شود و گاهی اوقات سود آن چندین برابر اصل بدهی است.

چند نوع وام در اسلام وجود دارد و اینکه توضیح بفرمایید به چه نسبتی زیاد شده و چرا در بانکداری کشور ما مانند کشورهای دیگر سود و یا بهره ای که از وامها اخذ می شود کمتر است و نتوانستیم بانکداری اسلامی را عملی کنیم؟
در متون، فرهنگ و تمدن اسلامی از وام به معنای قرض یاد شده و کلمه وام نداریم که در کنار سایر قراردادهای اسلامی قرار می‌گیرد و البته این قرارداد ها در زبان و زمان رایج امروز به آن وام گفته می شود مثل وام جعاله، وام فروش اقساطی. قرض در متون دینی به سه معنا بکار رفته است. یکی قرض بدون بهره و بدون شرط که به قصد احسان و نیکوکاری داده می شود نوع دوم قرض های کاری بود به این معنا که دو نفر هر کدام با اهداف و انگیزه های کاری خودشان به همدیگر قرض می دادند. مثلا: در روایت آمده، شخصی از بصره قصد عزیمت به کوفه داشت، اما به دلیل ناامنی راه به تاجری در بصره قرض داده و عوض آن را در کوفه پس می گرفت. اینجا هدف قرض دادن به قصد کمک نبوده و بلکه دنبال کار خود بوده تا اجناسی بخرد و با سود در کوفه بفروشد که اهداف و انگیزه آن تجارت است و از نظر اسلامی پسندیده تلقی می‌شود و معامله حلال و مباحی است. نوع سوم قرض وام با بهره یا همراه با شرط زیاده بوده و از نظر اسلام ممنوع و جز گناهان کبیره است. اما نسبت به اینکه در دنیا امروزه چگونه است یا در ایران چگونه است، بحث قرض در دنیا امروزه نوعا قرض با بهره است یعنی در کشورهای اروپایی و آمریکایی چیزی به نام قرض الحسنه به آن معنا نداریم. ممکن است نرخ بهره اش کم یا زیاد باشد. نهادهای رسمی برای ارائه وام قرض الحسنه در دنیا مانند کشورهای اسلامی وجود ندارد و براساس مطالعه ای که انجام دادم بیشترین حد وام های قرض الحسنه در ایران است و در کشور های اسلامی نیز خیلی محدود است. فعالیت صندوق ها و موسسات خیریه ای که به نیازمندان در دیگر کشور ها قرض الحسنه می دهند به اندازه یک پنجم حجم فعالیت های قرض الحسنه در ایران نیز نمی رسد. اکنون در کشور شکل های مختلف فعالیت قرض الحسنه وجود دارد از قرض الحسنه های شخصی که بین افراد رد و بدل می شود تا قرض الحسنه های صنفی و خانگی، موسسات است و همچنین دو بانک قرض الحسنه اکنون در این راستا فعال هستند، به اضافه ی بخشی از فعالیت های سایر بانک ها که در قالب قرض الحسنه صورت می گیرد. آمارها نشان می‌دهد که بیش از 5 تا 6 برابر کشورهای اسلامی قرارداد قرض الحسنه در کشور وجود دارد. در خصوص بالا بودن نرخ وام نیز اکنون در بانکداری ایران دو نوع تسهیلات وجود دارد. تسهیلات قرض الحسنه که بانک از وام گیرنده براساس آیین نامه بانک مرکزی بین 2.5 تا 4 درصد کارمزد می‌گیرد. گروه دوم تسهیلات سود دار بوده و مردم نیز به آن وام می‌گویند. مثل: وام مشارکت، مضاربه، جعاله و فروش اقساطی، که با مشتری قرارداد انتفاعی - اسلامی، بر پایه ی سود طراحی شده منعقد می‌کنند.

چند نوع قرارداد اکنون در نظام بانکداری کشور وجود دارد؟
در اسلام بالای 100 مورد قرارداد داریم، اما در بانکداری کنونی 12 نوع قرارداد نام برده شده، یکی قرض الحسنه بدون سود و مابقی به همراه سود است. قراردادهای مشارکت مدنی، فروش اقساطی، اجاره به شرط تملیک، جعاله، سلف، خرید دین ، مشارکت حقوقی، مضاربه، مزارعه، مساقات و مرابحه که اصطلاحا قرارداد انتفاعی محسوب می شوند. نکته دیگری که در رابطه با سود بانک‌ها باید گفت اینکه نرخ سود بانکی اصولا به سیستم بانکی ارتباط ندارد. نرخ سود همیشه در کشورها تحت تاثیر نرخ تورم است. فرمول محاسبه سود در بانک ها عبارت است از: نرخ تورم+ 1الی3 درصد برای سپرده ها و نرخ تورم+ 3 تا 5 درصد برای تسهیلات. در بانک های کشورهای غربی و شرقی اینگونه است و علت پایین بودن نرخ سود بانکی در برخی از کشورهای اروپایی پایین بودن نرخ تورمشان است. همین کشورها زمانی که تورمشان بالا بود نیز، سود بانکی بالایی دریافت می کردند. مثلا: آمریکا در زمان ریاست جمهوری ریگان نرخ تورمش 16٪ بود، و طبق فرمول گفته شده نرخ سود بانکی 21٪ بود، اما الان چون نرخ تورم در حد صفر یا یک درصد است، نرخ سودهای بانکی نیز در حد 5-6٪ است. در همان کشور های آمریکایی، کشورهایی وجود دارند که در حال حاضر با نرخ تورم 13-14٪ نرخ های سود بانکیشان 17-18٪ است. در کشورهای اروپای شرقی، نرخ سود بانکی حدود 20 ٪ است. در نقطه مقابل، بسیاری از کشورهای اسلامی نرخ تورم در حد صفر یا 1٪ داشته و نرخ های سود بانکی حدود 5/3 تا 4٪ دارند. در ایران نیز به دلیل بالا بودن نرخ تورم نرخ سود طبق آمار رسمی20-22٪ است. به صورت طبیعی سپرده گذار انتظار دارد در حد تورم سود دریافت کند تا ارزش پولش حفظ شود در این حالت وقتی سود 22٪ پرداخت می‌شود، قطعا بانک برای پوشش هزینه‌های خود نرخ سود تسهیلات را 26٪ درصد در نظر می گیرد. اگر فرمول جهانی را در مقایسه با ایران پیاده کنیم نه تنها نرخ های سود در ایران بالاتر از دنیا نیست حتی بر اساس فرمول جهانی نرخ های سود بانکی در ایران پایین تر است.

اینکه بیش از 5 برابر کشورهای اسلامی و دنیا وام قرض الحسنه در کشور پرداخت می‌شود آیا نشانه خوبی در اقتصاد است؟ چرا چنین حجم تقاضایی برای دریافت وام وجود دارد؟
در گرفتن وام دو گرایش مصرفی، تولیدی و تجاری وجود دارد؛ وام مصرفی برای امور زندگی مردم و خانواده‌ها بوده و وام تجاری برای سرمایه گذاری و رونق تولید و اشتغال است. دیدگاه اسلام نسبت به وام های مصرفی دیدگاه مثبتی نیست گرچه از آن طرف مومنین را تشویق می کند که اگر کسی که به قرض الحسنه احتیاج دارد به او داده شود و اعطای قرض الحسنه را تشدید و ترغیب می کند. اما گرفتن قرض را مکروه می داند و معتقد است که انسان تا جایی که می تواند باید در زندگیش قناعت کند و روی پای درآمد خودش بایستد البته اگر احتیاج ضروری پیدا کرد این کراهت برداشته شده و اشکالی نخواهد داشت. اما پرداخت وام در بخش تولید، سرمایه گذاری و اشتغال توصیه نیز شده است. در بسیاری از جوامع برخی از افراد، دارای سرمایه بوده که توانایی و خلاقیت استفاده از آن را ندارند و در مقابل کارآفرینان و فعالان اقتصادی خواهان جذب سرمایه سرمایه هستند تا در بخش‌های مختلف سرمایه گذاری کنند.در این شرایط یک پل ارتباطی نیاز است تا این دو گروه را به هم برساند تا سرمایه‌های غیر مولد و راکد در چرخه اقتصادی قرار بگیرد که مورد تشویق و توصیه اسلام نیز هست.

در بحث وام های مصرفی آیا احساس کاذب نسبت به تقاضای این وام ها وجود دارد یا خیر، آیا می‌توان اینگونه برداشت کرد که این تقاضا ناشی از قدرت رفاه مردم است؟
خیر. نمی شود این موضوع را خیلی به این شکل خط کشی کرد. دیدگاه شریعت این است که انسان خودش را بی جهت زیر بار قرض و دین نبرد و مدیون نکند. روایات متعدد داریم که بدهکار شدن و ایجاد بدهی برای انسان فقر می آورد و زندگی را تیره و تار می کند. در مواقعی که انسان واقعا احتیاج جدی دارد مثلا: برای معالجه، مسافرت های ضروری، تهیه مسکن و خودرو لازم است برای رفع نیاز از یک موسسه یا دوست و آشنا و فامیلی قرض بگیرد، به شرطی که توان بگرداندن اقساط آن را داشته باشد، وگرنه از نظر اسلام به منزله دزدی و باطل تلقی شده است. همچنین در عین حال نباید به نیازهای کاذب زندگی دامن زده شود و اصطلاحا چشم و هم چشمی باعث بشود برای تجملات وام و قرض گرفته شود زیر این موضوع در اسلام نیز نفی شده و کراهت دارد.

شرایط وام گرفتن در تاریخ اسلام چگونه بوده و چرا اکنون بروکراسی و مشکلات متعددی برای اخذ آن وجود دارد و چگونه میتوان این مشکل را حل کرد؟
در گذشته وام ها نوعا کوتاه مدت و در مواقع خاص گرفته می شد و این طور نبود که یک وام سه ساله و پنج ساله به افراد داده شود و در کل موسسه یا نهاد قرض الحسنه‌ای که در اقساط بلند مدت مانند شرایط کنونی وام بدهد وجود نداشت. مثلا قرض برای کاشت و برداشت محصولات کشاورزی بود تا سال آینده موقع برداشت محصول بدهی پرداخت شود. اولا میزان وام ها محدود و کوتاه مدت بود، یک مقدار هم پای بندی به قرارداد ها بر اساس آموزه های اسلام بیشتر از امروز بود. در حقیقت جوامع نیز خیلی گسترده نبود و موسسه یا بانک وجود نداشت بلکه دریافت قرض از طریق دوستان و نزدیکان همدیگر یا همسایه و یا خویشاوندان بود در این قلمرو محدود قرض ها می چرخید، اعتماد و شناخت بیشتر بود و به افراد خوش حساب قرض داده می‌شد علاوه بر این بر اساس آموزه های اسلام معمولا در قرارداد ها کتابت و ضمانت، رهن و وثیقه وجود داشت و در جایی که اطمینان و نگرانی نبود افراد نسبت به همدیگر از ضمانت و وثیقه استفاده می کردند. در شرایط امروز از چند جهت تحولاتی رخ داده که از یک بعد خیلی خوب است. گسترش این مسئله از یک طرف گرفتاری هایی مثل بروکراسی بوجود آورده، از طرف دیگر وام های قرض الحسنه نیز از جهت کمیت و کیفیت توسعه پیدا کرده به صورتی که اکنون یک موسسه قرض الحسنه یا بانک یک وام 2 تا 5 میلیونی را حداقل در مدت 25 ماه باز پس میگیرد که در گذشته این قضیه وجود نداشت که این حسن کار است منتها در کنارش یک سری بازتاب هایی بوجود آورده و متاسفانه در کنارش بحث پای بندی به تعهدات و قراردادها هم ضعیف شده است در گذشته معروف بود وقتی شخصی قرارداد می بست پای آن می ایستاد امروزه خیلی راحت قرارداد می بندند و بدتر اینکه خیلی راحت اقساطش عقب می افتد و افرد هیچ احساس گناه نمی کنند در حالی که آیات و روایات خیلی صریح و روشن داریم که اگر کسی بدهکار بود، و طلبکار آمد و بدهی اش را مطالبه کرد باید نماز را بشکند و بدهی را بپردازد و بعد نمازش را بخواند. روایات متعددی داریم که شخصی بدهکار از دنیا رفت، پیامبر برای نماز میت آمدند، اما وقتی متوجه شدند این شخص بدهکار است نماز بر جنازه او نخواند که نشان می دهد مسلمان ها پایبند به ادای دین بودند. سستی در تعهدات باعث شده که موسسه ها و بانک ها جانب احتیاط را در ارائه وام به مشتری بگیرند.

یعنی بخشی از این بروکراسی بازتاب عدم پایبندی به آن قول و قرارها و تعهدات است؟
قطعا؛ شما فکر کنید اگر یک بانک یا موسسه ای ببیند که مردم بصورت روان و طبیعی می آیند و بدهی هایشان را می پردازند این بروکراسی و تضامین سختگیرانه اعمال نمی شد. در حوزه ی علمیه، یک صندوق قرض الحسنه ای وجود دارد، خیلی روان و راحت وام قرض الحسنه می پردازد مثلا بانک های دیگر سه تا ضامن می گیرند، این صندوق یک ضامن می گیرد خیلی هم روان و ساده وام می دهد. چرا؟ چون تجربه کاری برایش نشان داده همین یک ضامن کفایت می کند و بیشتر از این لازم ندارد. بانک یا موسسه قرض الحسنه قطعا خودش نیز با تعدد فرایندهای ضمانت و وثایق به مشکل می خورد. همه این مباحث زاییده عدم پایبندی جامعه به آموزه های اسلام در بخش ادای دین و پایبند بودن به قرار دادها است. وگرنه هیچ بانکی خوشش نمی آید مشتری را بی جهت با آوردن ضامن اذیت کند. پرونده درست کردن برای هر ضامن، بانک را به دردسر انداخته و هزینه دارد و به علت اطمینان خاطر از بازگشت سرمایه خود را در این معرکه قرار می‌دهد.


دفعات مشاهده: 2866 بار   |   دفعات چاپ: 341 بار   |   دفعات ارسال به دیگران: 0 بار   |   0 نظر



CAPTCHA